زنی آرایش روزگار

28 شبح یک نام چون پیرشدیحافظ از میکده بیرونشو 13 رندیوهوسناکیدرعهدشباباولی تعبیریدیگر، ‌ در اینجایگاه دیگر نه «منِ»شاعر، بلکه اینخود شعر یا به کلی بیرون ازجایگاه ‌ گوید.جایگاه اینصدا به ‌ اینخودِ زبان استکهسخنمی گو درکنج «میکده» در دیگر ابیات غزل استکه در آغاز غزل ‌ «منِ» سخن منظری بر آنگشوده شده است: «اینخرقهکه من دارم در رهنشراباولی...» ی امرییا خطابی از ‌ گو از «من» به «تو»یمضمر در یکجمله ‌ این پرشسخن هایشعر حافظو تخلصاوست: ‌ ویژگی یجهان ‌ حافظسخنبگوکه برصفحه این نقشماند از قلمتیادگارعمر یا: ایحافظزمانی ‌ زبانتدرکش زبانان بشنو از نی ‌ حدیثبی دهد، ‌ بیرون از شعر ارجاع نمی ‌ توانگفتکه تخلصبه نامی ‌ کوتاه سخن می ‌ به ای از حلقات دلالی آن ‌ بلکه در درون فضای شعر، یکی از مفردات آن و حلقه است. در تصحیحخانلری: «بیرون آ» ثبتشده وصورتآشناتر «بیرونشو» نیز در پانویسآمده است. 13

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2