زنی آرایش روزگار

35 شبح یک نام طاهره: گشتو نیافتجز تو راطاهرهدر دل خویش صفحه به صفحه، لا به لا، پرده به پرده، تو به تو روایتطاهره از غزل قماشدلچنین است: رو ‌ چهره، رو به ‌ به ‌ گر به تو افتدم نظر، چهره مو ‌ نکته، مو به ‌ به ‌ شرحدهمغم تو را، نکته ام ‌ از پیدیدن رُختهمچوصبا فتاده در،کوچه بهکوچه،کو بهکو ‌ خانه، در به ‌ به ‌ خانه ام ‌ دل از دو دیده ‌ رود از فراق تو، خون ‌ می دجله به دجله، یَم به یَم،چشمه بهچشمه،جو بهجو دور دهان تنگتو، عارضوعنبرینخطت غنچه به غنچه،گل بهگل، لاله به لاله، بو به بو دل ‌ ابرو وچشم وخال تو،صید نموده مرغ طبع به طبع، دل به دل، مهر به مهر، خو به خو مهر تو را دلحزین بافته بر قماشجان پرده به پرده، نخ به نخ، تار به تار، پو به پو در دلخویشطاهرهگشتو نیافتجز تو را صفحه بهصفحه، لا به لا، پرده به پرده، تو به تو ها نیز در روایت طاهره با توالی ابیات ‌ بینیم، توالی بیت ‌ همچنانکه می که محیط ‌ طاهر اندکی تفاوت دارد. اگر اصل این شعر را چنان ‌ شعر شاه طاهر، و روایتطاهرای دوم یا وحید را نوعی ‌ کند از آنِ شاه ‌ طباطبایی ادعا می استقبال از آن بدانیم، چرا نباید این حق ادبی را برای طاهره قائل باشیمکه او

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2