زنی آرایش روزگار

84 ی پار ‌ لاشه ی ایمانخود را ‌ مانده ‌ ی«رسواییوهرزگی» پا به فرار گذاشتندکه ته ‌ اینمعرکه نگار دربار ناصری، ‌ الملکسپهر، وقایع ‌ عجب نیستکه لسان 47 نجاتدهند. کندکه وقتیطاهره ‌ ایدیگر و با لذتیشهویچنینوصفمی ‌ گونه ‌ صحنه را به بر منبر رفت و برقع از رخ برکشید، «... حقاکه روی چون قمر و زلفی چون های او را ‌ مشک ازفر نمایان شد. پس مریدان شمع او را پروانهگشتند... لب های او راکه بر نار ‌ زدند و پستان ‌ کرد، بوسه می ‌ که بر یاقوترمانی افسوسمی ها بعد ‌ این نیز گفتنی استکه سال 48 سودند». ‌ خورد، چهره می ‌ بستان دریغ می وگو با ادوارد براون ‌ یبدشت، میرزا یحیی ازل، برادر بهاءالله، درگفت ‌ از واقعه شود وکناررفتن روسریِ او را اتفاقی و در اثر ‌ منکر کشفحجاب طاهره می رفته، ‌ طورکه هربار روسریکنار می ‌ کند؛ آن ‌ گویی ذکر می ‌ شور و هیجانسخن سابقه ‌ اما اینحرکتطاهره نه بی 49 کشیده است. ‌ طاهره آنرا باز برسرخود می تر هم در مجالسخودی «احباب»،حجاب ‌ بود و نه اتفاقی. نقل استکه پیش پرسش این است 50 کرد. ‌ گرفت و در حضور اغیار آن را بر سر می ‌ از سر برمی ی پدری در قزوین تا ‌ ی دوم خانه ‌ که در درون این زن جوان از آن اتاق در طبقه دشت بدشتچه اتفاقی افتاده بود؟ اگر بگوییم این اتفاقشنیدن دعوت باب زده» در ‌ شویمکه این ذات «غم ‌ رو می ‌ به آیینی دیگر بود، با پرسشی دیگر روبه چیزی را نادیده دیده بود و در دعوت او ناخوانده خوانده بودکه ‌ وجود بابچه 51 سراید: ‌ می .۷۲ نقل از فشاهی، ص ‌ الکاف، به ‌ میرزا جانیکاشانی، نقطة 47 .التواریخ ‌ ناسخ نقل از ‌ ، به ۷۱ ، ص ۱۸۴۸-۱۸۳۴ ایران در راهیابی فرهنگی 48 49 Negar Mottahedeh, ‘The Unveiling of the Babi Poetess Qurrat al-`Ayn Tahirih in the Gardens of Badash’. ،العین ‌ ی طاهره قرة ‌ ی تاریخی درباره ‌ چهار رسالهی محمد مصطفی ابن شبلکاظمی» در ‌ «رساله 50 .۲۳ ص قلم باب بودکه ‌ ی یوسف به ‌ در روایات این هم آمده استکه طاهره تنها با خواندن تفسیر سوره 51 دانند. ‌ به او گروید. بعضی این رویداد را در کربلا و بعضی در قزوین می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2