تاریخ انتشار: 
1397/09/06

بی‌عدالتی‌های پنهان قهوه‌ی «تجارت عادلانه»

فرناز سیفی

Simplebooklet

فهرست قهوه‌های کافه‌ها روز به روز پیچیده‌تر می‌شود. دیگر وارد هر کافه‌ی‌ مدعی قهوه‌‌ی خوب بشوید، دو سه نفری را می‌بینید که با قیافه‌ی حیران فهرست نقش‌بسته بر دیوار کافه را برانداز می‌کنند و از بعضی اسامی و توضیحات سر درنمی‌آورند: فرق کاپوچینو با کورتادو چیست؟ فرق قهوه‌‌هایی که زیر عنوان (Single Origin) ردیف شدند، با قهوه‌ فیلتر شده یا قهوه‌ای که در دستگاه «فرنچ‌ پرس» تهیه شده در چیست؟‌

اگر از کشوری به کشور دیگر سفر کنید که اوضاع از این هم پیچیده‌تر می‌شود. برای مثال در پرتغال، به قهوه‌ای که قهوه‌ی عادی دم‌کشیده در آمریکا است می‌گویند «اسپرسو» و به قهوه‌ی عادی دم‌کشیده می‌گویند «آمریکانو»، در حالی که «آمریکانو» در اکثر کشورها، یک شات اسپرسو مخلوط با آب جوش است و نه قهوه‌ی دم‌کشیده. در آلمان شاید وقتی اول نام Cafe Crema را در فهرست کافه‌ها و نانوایی‌ها ببینید، چیزی شبیه «نسکافه» در ذهن تداعی شود که ترکیب قهوه با خامه خشک یا شیر است. اما Cafe Crema قهوه‌ی تازه‌دمی است که جلوی چشم مشتری، دانه قهوه را خرد می‌کنند و از دستگاه بزرگ و پیچیده قهوه‌ساز حرفه‌ای کافه، یک فنجان قهوه خوشبو و واقعاً تازه تحویلت می‌دهند. هیچ خبری از شیر و خامه نیست. در کافه‌های ایران همیشه گزینه‌ای در فهرست بود به اسم «قهوه فرانسه» که احتمالاً هیچ شهروند فرانسوی نداند چرا اسم این قهوه، «فرانسوی» است و در خود فرانسه هیچ خبری از این اسم نیست.

چه اتفاقی افتاد که در کمتر از دو دهه‌ی اخیر، قهوه ناگهان چنین مهم شد و متنوع و پیچیده؟ و تجارت قهوه چطور روز به روز گسترده‌تر شد؟‌ قهوه که تا قبل از آن نوشیدنی گرم سر راست و ساده‌ای بود که نه تنها هیجان‌انگیز نبود، که برای خیلی‌ها تکراری و حوصله‌سربر هم بود. آن‌ها که تحولات صنعت قهوه را دنبال می‌کنند، می‌گویند ردپا را باید در دو شرکت بزرگ قهوه و یک شرکت انحصاری تولید ماشین‌های بو دادن قهوه  پیدا کرد: کافه‌های زنجیره‌ای «استارباکس» و قهوه‌های کپسولی «نسپرسو» که بخشی از شرکت بزرگ «نستله» است و شرکت آلمانی «Probat» که مهم‌ترین و اصلی‌ترین تولیدکننده‌ی ماشین‌های برشته‌کاری قهوه در جهان است و با زرنگی‌های خاصی این قسمت از صنعت قهوه را تا حد زیادی در انحصار خود حفظ کرده است.

«استارباکس» نه فقط با افتتاح هزاران شعبه در سراسر جهان و در هر کوچه و برزن، قهوه و دسترسی به قهوه را آسان و عادی و روزمره کرد، بلکه با تولید نوشیدنی‌های تازه که یکی از مواد اصلی آن قهوه بود، قهوه را «هیجان‌انگیز» و باب ذائقه‌ی گروه کثیری از مردم کرد. در کنار آن اولین شرکتی بود که لیوان‌های کاغذی برای «قهوه‌ی بیرون‌بر» تولید کرد و ناگهان دیگر لازم نبود برای نوشیدن قهوه، حتماً پشت میزی در کافه نشست و ساعتی را به این کار اختصاص داد. دیگر به راحتی می‌شد قهوه را با خودت این‌ور و آن‌ور ببری، در حین راه رفتن در خیابان یا رانندگی بنوشی.

در شرکت «نستله» وقتی برای اولین‌بار ایده‌ی تولید قهوه‌ی کپسولی مطرح شد، خیلی از مدیران و کارمندان فقط خندیدند و فکر کردند این بدترین ایده‌ی تجارتی است که تا حالا در شرکت مطرح شده است. چند سال اول، هرکسی را که کارش چندان خوب نبود یا تنزل رتبه می‌گرفت، به بخش «نسپرسو» می‌فرستادند. «نسپرسو» کارکرد محلی برای تنبیه و توبیخ کارمندان بد را داشت.

حالا اما جورج کلونی، هنرپیشه‌ی معروف هالیوودی با آن چهره‌ی جذاب، تصویر اصلی این قهوه‌ی کپسولی است و در تبلیغات «نسپرسو» با چنان آداب و لذتی جرعه‌ای قهوه‌ی نسپرسو را مزه‌مزه‌کنان سر می‌کشد که انگار قهوه، تکه‌ای جواهر کمیاب است. بوتیک‌های شیک «نسپرسو» در شهرهای بزرگ، با صف کارمندان مؤدبی که اونیفورم‌های شیک و رسمی نسپرسو را بر تن کرده‌اند، با کافه‌های کوچک داخل مغازه که برای مشتریان رایگان فنجانی قهوه به همراه بیسکوئیت و شکلات «نسپرسو» سرو می‌کنند، خرید قهوه را به تجربه‌ای هیجان‌انگیز، جالب و متفاوت تبدیل کرده است.

و مهم‌ترین قسمت در روند تولید هر قهوه‌ای، مرحله‌ی برشته‌کاری قهوه است. نه فقط برای آن‌ها که در تشخیص طعم و ویژگی‌های قهوه خبره‌اند، بلکه از منظر سودآوری صنعت. این‌جاست که می‌توان دانه‌های قهوه‌ی ارزان‌قیمت را حتی اگر چندان هم مرغوب نباشد، به شیوه‌ای ترکیب و برشته کرد که محصول نهایی، چیز خوش‌بو و جالبی باشد و به قیمت گزاف به مشتری فروخته شود. این‌جاست که نقش شرکت آلمانی Probat مهم می‌شود که بنیان‌گذار آن‌ها در سال ۱۸۷۰ اولین دستگاه ساده برشته‌سازی قهوه را ساخت. تا قبل از آن هرکس دانه‌های قهوه را در ماهیتابه‌ای می‌انداخت و خود بدون هیچ دقت و مهارتی، دانه‌ها را بو می‌داد. نه ویژگی‌ دانه‌ها مهم بود، نه این‌که هر نوع دانه باید چه مدت زمانی و با چه حرارتی برشته شود و نه هیچ ریزه‌کاری دیگری.

 

seriouseats


نزدیک به ۱۵۰ سال بعد از تولید اولین دستگاه برشته‌سازی قهوه، هنوز بیشتر دستگاه‌های خوب در سراسر جهان، تولید همین یک شرکت آلمانی است و صاحبان این شرکت با ده‌ها کلک و لابی و برنامه توانستند این بخش مهم از صنعت قهوه را تقریباً انحصاری کنند. در کنار آن ماشین‌های کوچک‌تر و ارزان‌تری هم ساختند که امکان برشته‌سازی قهوه را برای افراد بیشتری در صنعت قهوه ممکن کرد. 

کافه‌هایی که باریستای حرفه‌ای و کارآزموده دارند و به قهوه‌ی خوش‌طعم و خوب معروف‌اند، اغلب در منوی کافه توضیح دادند که دانه‌های قهوه‌ی مورد استفاده‌ی آن‌ها در کدام کشور و منطقه کشت شده و به چه شکل برشته شده است. بعضی کافه‌ها با افتخار اعلام می‌کنند که تنها قهوه‌ی مزین به آرم «تجارت عادلانه» را استفاده می‌کنند و طبعاً هر فنجان نوشیدنی در این کافه‌ها، گران‌تر هم هست. اما در کشور مبدأ، در مزارع کشت قهوه، در نقطه‌ی شروع سفر قهوه، چه می‌گذرد؟‌

 

بیگاری و دستمزد ناچیز تولیدکنندگان واقعی قهوه

از برزیل تا گواتمالا، از کلمبیا تا اتیوپی، در بسیاری از مزارع کشت قهوه، میان سبزی شاخ‌وبرگ مزارع، یک تصویر یکسان را می‌توان دید: اندامی کوچک و نحیف میان شاخ‌وبرگ در حال حرکت است؛ اندامی کوچک که گونیِ بزرگی را به دوش می‌کشد یا دستان خود را دور سبدی بزرگ حلقه زده و به سختی راه می‌رود. صاحبان این جثه‌های ریز و نحیف، پسربچه‌ها و دختربچه‌هایی‌اند که تقریباً همگی زیر ۱۵ سال سن دارند، ساعت‌ها در مزارع قهوه جان می‌کنند و گونی‌ها و سبدهایی را حمل می‌کنند که گاه تا ۵۰ کیلو وزن دارد. گاه، والدین بچه‌ها هم در این مزارع کار می‌کنند. صاحبان مزارع کشت قهوه اتفاقاً ترجیح می‌دهند بچه‌هایی را به کار بگیرند که دست‌کم یکی از والدین آن‌ها هم همان‌جا کارگر باشد. این‌جوری می‌شود همیشه برای توجیه کودک در مزارع توجیه‌ای داشت: «کار کودک؟ در مزرعه‌ی ما؟ مطلقاً! این بچه‌ها به همراه والدینشان به مزرعه آمدند چون کسی در خانه نیست که مراقب آن‌ها باشد. تنها والدین خود را همراهی می‌کنند.»

واقعیت اما این است که به گزارش «سازمان جهانی کار» ۲۵۰ میلیون کودک در مزارع کشت قهوه کار می‌کنند. در این میان نیمی از این کودکان به شکل تمام‌وقت کار میکنند و این به این معنی است که به مدرسه نمی‌روند و از حق تحصیل محروم شدند.

«آکسفام» در گزارشی افشا کرد که تنها در کشور کنیا که یکی از تولیدکنندگان اصلی دانه‌ی قهوه در جهان است، ۳۰ درصد از کارگران مزارع قهوه، کودکانی هستند که زیر ۱۵ سال سن دارند. گزارش دیگری که از سوی وزارت کار ایالات متحده‌ی آمریکا تهیه شد، حاکی از آن بود که در هندوراس بچه‌هایی که گاه حتی تنها ۶ سال سن دارند به همراه والدین خود در مزارع کشت قهوه جان می‌کنند. این گزارش نشان داد که در فصل کشت، دست‌کم ۲۰درصد کارگران مزارع قهوه کودک‌اند و در فصل برداشت این رقم به ۴۰ درصد می‌رسد. کودکان و همین‌طور زنان، اغلب به عنوان «کارگر فصلی» استخدام می‌شوند. بنابراین همان دستمزد ناچیزی هم که به آن‌ها پرداخت می‌شود، کمتر از دستمزد مردان کارگر است.

گزارشها حاکی از آن است که تنها بین ۴۰ تا ۶۰ درصد کارگران در مزارع قهوه، به تخت‌خواب، پتو، امنیت و حریم شخصی در مزارع دسترسی دارند. بسیاری از کارگران در رودخانه‌های اطراف مزارع حمام می‌کنند، در مزارع برای کارگر توالت واقعی وجود ندارد و خبری از بهداشت و درمان نیست.

بسیاری از این کودکان به‌ویژه در مزارعی که قهوه را «اورگانیک» تولید نمی‌کنند، مدام در معرض تنفس انواع مواد شیمیایی قرار دارند که برای کشتن حشرات و سم‌پاشی در مزارع استفاده می‌شود و به انواع بیماری‌های تنفسی و گوارشی و قلبی مبتلا می‌شوند.

اما برخلاف تصور رایج، صاحبان مزارع قهوه نیستند که بیشترین سودآوری را دارند. سهم آنها از کل درآمد قهوه‌ای که تولید و به توزیع‌کنندگان می‌فروشند، تنها بین ۷ تا ۱۰٪ کل درآمد صنعت قهوه است و خود آن‌ها نیز در سطح دیگری، تبعیض می‌بینند و حق‌شان پایمال می‌شود. بنابراین چرخه‌ی تبعیض را ادامه می‌دهند، زورشان به خریداران و پخش‌کنندگان قهوه نمی‌رسد، پس از دستمزد و حقوق بدیهی کارگر می‌زنند و شرایط نابسامان کارگر را بدتر می‌کنند.

سهم آنها از کل درآمد قهوه‌ای که تولید و به توزیع‌کنندگان می‌فروشند، تنها بین ۷ تا ۱۰٪ کل درآمد صنعت قهوه است.

تقریباً از همان دو دهه‌ی پیش که قهوه ناگهان محبوبیت جهانی پیدا کرد و به صنعتی پررونق تبدیل شد، با فشار برخی فعالان حقوق کارگر و بعضی دست‌اندرکاران در صنعت قهوه که با ظلم و تبعیض و شرایط نابسامان کار در مزارع قهوه مخالف بودند، تولید «قهوه‌ی عادلانه» پا گرفت و کم‌کم در کشورهای مختلف تولیدکننده قهوه‌ی رایج شد. اما آیا این قهوه‌ها واقعاً «عادلانه» تولید می‌شوند؟‌

 

واقعیت پشت برچسب‌های پاکت قهوه

قاعده‌ای در میان است که هرچه تعداد نشان‌ها و برچسب‌های پشت یک پاکت قهوه بیشتر باشد، قهوه احتمالاً «مرغوب‌تر» و بی‌‌شک گران‌قیمت‌تر است. بعد از نشان «اورگانیک»، معروف‌ترین این برچسب‌ها «تجارت عادلانه» (Fair Trade) است. نشانی که قرار است خیال کافه‌دار و فروشنده و مشتری و من و شما را راحت کند که حق‌ و حقوق کارگران و صاحبان مزارع تولید قهوه در کشورهای آفریقایی، آسیایی یا آمریکای لاتین و جنوبی زیر پا گذاشته نشده و دستان کودکان در تولید این قهوه دخیل نبوده.

اما واقعیت این است که تحقیق پشت تحقیق نشان می‌دهد که خود این نشان «تجارت عادلانه» در صنعت قهوه و بوروکراسی پشت آن، فاسد است و ناکارآمد و خیلی وقت‌ها در هیچ کجای روند تولید قهوه‌ای که مزین به نشان «تجارت عادلانه» است، عدالت و انصافی رعایت نشده است.

برای مثال تحقیق دانشگاه ویسکانسین درباره‌ی مزارع قهوه در مکزیک و پرو نشان داد که وضعیت کارگران مزارع قهوه در این دو کشور که نشان «تجارت عادلانه» یا نهاد نظارتی «Rainforest Alliance» را دارند (نشانی که تأیید می‌کند دانه‌های قهوه با شیوه‌های منطبق بر محیط زیست پایدار تولید شده‌اند)، فرق چندانی با وضعیت کارگرانی ندارد که در مزارع قهوه‌ای بدون این نشان‌ها کار می‌کنند. نتیجه‌ی تحقیق این بود که اگر واقعاً دست‌اندرکاران به‌دنبال بهبود وضعیت کارگران مزارع زیر پوشش این دو نشان‌اند، باید مبلغ بازده خالص و نقدی برای کارگران را بالا ببرند و گران‌تر فروختن محصول نهایی، برای فقیرترین اقشار دست‌اندرکار در تولید قهوه سودی به همراه ندارد.

کارشناسان می‌گویند به‌ویژه نشان نهاد نظارتی «Rainforest Alliance» تقریباً بی‌معنی است. نشانی که چنان استاندارد و معیارهای اندک و ناچیزی دارد که حتی شرکت بزرگ «نستله» که به نقض حقوق کارگران مزارع در کشورهای درحال توسعه شهرت دارد، موفق شده تا این نشان را کسب کند! بررسی‌ها نشان داد که در مزارع  برزیل که این نشان را دارند به کارگران دستمزدی کمتر از همان حداقل دستمزد ناچیز پرداخت می‌شود، بیشتر کارگران هیچ قراردادی (حتی قرارداد کوتاه‌مدت) ندارند و کارگر فصلی‌اند، کارگران قبل از استخدام مورد معاینه پزشکی قرار نمی‌گیرند و بسیاری از کارگران به شیوه‌ی غیرقانونی و «زیر میزی» استخدام شدند.

یکی از مهم‌ترین دلایلی که مشتریان را به این سمت می‌برد که قهوه‌ای با نشان «تجارت عادلانه» خریداری کنند، این دغدغه است که مشتری خیالش راحت باشد که به کارگران مزارع دستمزد عادلانه‌ای پرداخت شده است. و واقعیت این است که این اتفاق در اکثر موارد رخ نمی‌دهد. برای مثال تحقیق مفصل دانشگاه هاروارد درباره‌ی تأثیرات استاندارد «تجارت عادلانه» در صنعت قهوه نشان داد که این نشان سود چندانی برای کارگران رده پایین ندارد و دستمزد آن‌ها را بالاتر نمی‌برد. افرادی که در رده‌های پایین‌تر صنعت قهوه از این نشان سود می‌برند، اغلب کارگران و سرکارگران حرفه‌ای و باسابقه با قراردادهای مشخص استخدامی‌ و یا صاحبان مزارع‌اند.

مسئله‌ی دیگر این است که دم‌ودستگاه اداری «تجارت عادلانه» در صنعت قهوه، نظام شفافی ندارد. اطلاعات علنی و عمومی موجود درباره‌ی ساختار کار «تجارت عادلانه» اندک است و دست‌اندرکاران این نشان بین‌المللی از پاسخ شفاف دادن به بسیاری از سؤال‌های کلیدی درباره‌ی شیوه‌ی کار خود طفره می‌روند.

اشکال دیگر این است که «تجارت عادلانه» در کشورهایی که کارگران مزارع قهوه با ناچیزترین دستمزد و کمترین خدمات جان می‌کنند، حضور بسیار ناچیزی دارد. کارگران در مزارع قهوه‌ی ۳ کشور تانزانیا، کنیا و اتیوپی کمترین درآمد و بدترین شرایط کار و زندگی را دارند. حضور «تولید عادلانه» در این مناطق هم بسیار محدود است و تنها نزدیک به ۱۰ درصد مزارع قهوه‌ی این ۳ کشور آفریقایی تحت پوشش «تجارت عادلانه» قرار دارند. نهاد «تجارت عادلانه» سال‌هاست با این اتهام روبرو است که میل و رغبتی هم ندارد که برای بهبود شرایط تولید در این ۳ کشور فقیر کار چندانی انجام دهد و تمرکز و توجه خود را بر روی مزارع قهوه در کشورهایی مثل مکزیک یا کلمبیا گذاشته که کارگران در آن‌جا همواره حداقل دستمزد بالاتر و شرایط بهتری داشتند.

 

comunicaffe


و دست‌آخر این‌که متأسفانه در موارد متعددی دانه‌های قهوه «تجارت عادلانه»، دانههای بیکیفیتاند. در صنعت قهوه همه می‌دانند که قسمتی از محصول هر مزرعه قهوه، کیفیت بهتری دارد و قسمت دیگر کیفیت نازل. مزرعه‌دار می‌داند قهوه‌ی باکیفیت خوب را راحت و به نرخ رایج استاندارد خواهد فروخت. اما قیمت دانه‌هایی که کیفیت نازلی دارند، بسیار کمتر است. در این‌ موارد مزرعه‌دار سراغ دم‌ودستگاه اداری «تولید عادلانه» می‌رود و برای دانه‌های بی‌کیفیت نشان «تجارت عادلانه» را می‌گیرد و محصول با کیفیت نازل را به نرخ «تولید عادلانه» می‌فروشد که نرخ بالاتری است. این یک ضعف اساسی نظام کاری «تجارت عادلانه» است که اجازه می‌دهد بخشی از محصول یک مزرعه مشخص، نشان «تجارت عادلانه» را کسب کند و بخش دیگر محصول در همان مزرعه به شیوه عادی تولید شود!

 

راه‌حل یک فنجان قهوه «بدون عذاب وجدان»

سرگیجه‌آور است. نه؟ حالا باید چطور آن فنجان قهوه‌ی صبحگاهی را که خیلی از ما بدون آن صبح‌مان آغاز نمی‌شود، جرعه جرعه نوشید و عذاب وجدان نداشت؟ اصلاً راه‌حلی دارد؟

راه‌حل این است که به‌جای تشویق بیشتر «تجارت عادلانه»، هرچه بیشتر «تجارت مستقیم» را تشویق کرد و خریدار چنین محصولی بود. در چنین شیوه‌ای، تمام آدم‌های میانی و بساط کاسبی و سودآوری آن‌ها حذف خواهد شد. خریدار عمده‌ی قهوه، مستقیم با صاحبان مزارع وارد مذاکره و عقد قرارداد خواهد شد و نرخ خرید هر کیلو قهوه، بالاتر از نرخ رایج جهانی خواهد بود. در چنین تجارتی، خود خریداران قهوه‌ و بازرسانِ مستقیم آن‌ها هستند که به مزارع سر می‌زنند تا اطمینان حاصل کنند که کارگران به خدمات بهداشتی و درمانی دسترسی دارند، دستمزد آن‌ها براساس استاندارد توافق‌شده است، کودکان به بیگاری گرفته نمی‌شوند و قهوه‌ به شیوه‌ی اورگانیک تولید می‌شود.

هرچند این‌جا هم باز این مسئله‌ی کلیدی مطرح است که من و شمای خریدار باید به این شرکتی که وارد تجارت مستقیم با مزرعه‌داران شده، اطمینان داشته باشیم و حرف و ادعای آن‌ها را قبول داشته باشیم. وگرنه که باز همان آش است و همان کاسه.

فلیکس آلر، مدیرعامل شرکت تولید محصولات غذایی «Frosta AG» آلمان است. شرکتی که غذاهای یخ‌زده تولید می‌کند و اولین شرکتی بود که بدون اضافه کردن «افزودنی مجاز»، غذای یخ‌زده تولید کرد. آلرخسته از نظام ناکارآمد و پر از فساد و ایراد تولید و توزیع قهوه، تصمیم گرفت برود دنبال این که قهوه‌ای واقعاً عادلانه تولید کند. آلر هم بعد از مدت‌ها بررسی و دنبال کردن روند و تحولات بازار قهوه به همین نتیجه رسید که تجارت قهوه باید «مستقیم» باشد. اما او از این هم فراتر رفت: تمام مراحل تولید قهوه باید در همان کشور مبدأ صورت گیرد تا قهوه واقعاً به شیوه منصفانه و عادلانه‌ای تولید شود و سودش به مردمان فقیر محلی برسد.

فلیکس آلر به اتیوپی رفت، با مزارعی وارد مذاکره شد تا با بالاترین استاندارد کشت و دستمزد عادلانه و رعایت شیوه‌های کشت منطبق بر محیط زیست، قهوه‌ی مدنظر او را پرورش دهند. سراغ چاپگرهای محلی رفت، از آلمان گرافیست حرفه‌ای آورد تا به آن‌ها آموزش دهند که چطور بسته‌بندی و آرم‌ با طراحی مناسب و چشم‌نواز تهیه و چاپ کنند. از آلمان دستگاه برشته‌سازی به اتیوپی برد و اهالی اتیوپی را آموزش داد تا دانه‌های قهوه را برشته کنند و … ده سال تمام طول کشید تا بالاخره قهوه‌ی واقعاً عادلانه و منصفانه‌ی مدنظر آلر تولید شد. قهوهای با مارک Solino که در قفسه‌های دو فروشگاه زنجیره‌ای موادغذایی در آلمان جا گرفت. اولین قهوه‌ی واقعاً عادلانه که عمده‌ی سود آن به کشور مبدأ می‌رود و نصیب تولیدکنندگان اصلی قهوه می‌شود.

 آلر می‌گوید بررسی او نشان می‌دهد که اگر تمام قهوه‌ی تولید اتیوپی به این شیوه تولید شود، دست‌کم ۲۸هزار فرصت شغلی پایدار در کشور ایجاد خواهد شد. اما خب، قهوه‌ی «سولینو» یک پروژه‌ی کوچک و شخصی یک مدیرعامل شرکت مواد غذایی است که این امکان و امتیاز را داشت که سر فرصت و با صبوری دنبال این دغدغه‌ی شخصی برود. آیا با واقعیت فعلی تجارت قهوه، تولید چنین قهوه‌ای ممکن است؟‌ خوش‌بین‌ترین دست‌اندرکاران تجارت قهوه هم فوری جواب خواهند داد: خیر.

پس از قرار تا آن‌وقت قهوه‌ی صبحگاهی را باید با عذاب وجدان سر کشید و سعی کرد بیشتر دنبال نشان «تجارت مستقیم» گشت تا «تجارت عادلانه» و اگر هم  گذرمان به آلمان افتاد، یک بسته قهوه‌ی «سولینو» بخریم تا بخشی از این عذاب وجدان را التیام ببخشیم. دست آخر بگذارید اعترافی بکنم، تمام این مطلب در ۲ کافه در شهر واشنگتن دی‌سی و در حین نوشیدن چای و بله قهوه نوشته شد. قهوه‌ای که با کارت کوچکی در کنار قوری و فنجان سرو شد. کارتی که شناسنامه قهوه بود و مشخصات آن را به دقت توضیح داده بود و اطمینان داده بود که این قهوه‌ی منطقه‌ی «کرین‌یاگا» کنیا، به شیوه‌ی «تجارت عادلانه» تولید شده است!