تاریخ انتشار: 
1397/11/09

حمید نوذری: دستاورد انقلاب، درک اهمیت آزادی‌های شخصی و دموکراتیک بود

حمید نوذری، مسئول کانون پناهندگان سیاسی ایرانی در برلین

فعالان سیاسی، روشنفکران و مردمی که ۴۰ سال پیش در ایران انقلاب کردند یا شاهد انقلاب بودند، در روزهای پیروزی انقلاب کجا بودند و چه می‌کردند؟ چه بیم و امیدهایی به این انقلاب داشتند؟ و اکنون پس از گذشت چهار دهه، بیم و امیدهای آن روزهای‌شان را چقدر منطبق بر نتایج این انقلاب می‌بینند؟

برای یافتن پاسخ این سؤالات با شماری از انقلابیون و شاهدان انقلاب گفت‌وگو کرده‌ایم. حاصل هر گفت‌وگو روایتی به مثابه‌ی یک تجربه از انقلاب است که روزهای پر شور و التهاب پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و پی‌آمدهای آن را در شهرهای مختلف ایران و در بین گروه‌های سیاسی، قومی و مذهبی مختلف به تصویر می‌کشد.

حمید نوذری، مسئول کانون پناهندگان سیاسی ایرانی در برلین، در گفت‌وگو با آسو تجربه‌اش از انقلاب و نتایج آن را این‌گونه روایت می‌کند:

 

چند هفته پیش از این‌که رژیم شاه سقوط کند به عنوان سرباز فراری در شهر دزفول بودم. همان‌جا بود که خبر سقوط رژیم را شنیدم و بعد از آن در ابتدا به زادگاهم آبادان رفتم و بعد از چند روز، دقیقاً اول اسفند ۵۷، به پادگانی که خدمت نظام وظیفه میکردم، برگشتم.

جوان ۲۰-۲۱ سالهای بودم که به اصطلاح خیلی هم سر پر شوری داشتم و خودم را یکی از کسانی میدانستم که برای خواست سرنگونی رژیم شاه در حال مبارزه است. اگر بگویم که در زمان، آینده‌ی سیاسی را خیلی منسجم پیش‌بینی می‌کردم، حرف درستی نزدهام. به‌عنوان کسی که در فاصله‌ی نه چندان طولانی پیش از آن، سیاسی شده بود، آن هم با گرایش چپ، بیشتر نوعِ مبارزه و مبارزهجویی برایم مهم بود. فقط می‌توانم بگویم که میخواستم وضع بهتر از آنی باشد که هست. این را مطمئن بودم، ولی درباره‌ی این‌که چه چیزی بهتر است و باید چگونه باشد، نظر منسجمی نداشتم.

 الان اما، بعد از ۴۰ سال واقعاً میبینیم که حتی در جزئیات هم ما به جلو قدم برنداشتهایم. یعنی این‌که نه تنها انتظارات ما برآورده نشد، بلکه در بسیاری جهت‌ها به عقب هم برگشتهایم.

با این حال این انقلاب یک دستاورد هم داشت و آن هم فهمیدن این‌که: در هر مبارزهای هر چقدر هم ناهماهنگ یا رادیکال و یا غیررادیکال باشد، خواست آزادی‌های شخصی، دموکراتیک و آزادمنشانه، میتواند به روند آن پروسه، حالا انقلابی و یا هر پروسه دیگری، کمک کند.