وارلام شالاموف در یکی از کوتاهترین قطعات گردآوریشده در «کلیات دنیای تبهکاران» مینویسد: «مسیر محشری در تایگا داشتم. این کورهراه را خودم در تابستانی که سرگرم جمعآوری هیزم برای زمستان بودم، ساختم.» داستان کوتاه دو صفحهای «مسیر» بیتردید آرامترین و تغزلیترین نوشته در این کتاب حجیم و وزین است. سبک تغزلی و آرام مسیر شالاموف، گوشهی دنج او در توندرا، ثمرهی دو عامل است: طبیعت و انزوا.
استالینیسم. این کلمه دهها واژه را به ذهن تداعی میکند اما «خندهدار» معمولاً یکی از آنها نیست. «کلمهی اس» اکنون مترادف با کنترل وحشیانه و همهجانبهی دولتی است و جایی برای خنده و هر گونهی دیگری از مخالفت باقی نمیگذارد. با این حال، انبوهی از دفترهای خاطرات روزانه، خاطرات و حتی بایگانیهای دولتی نشان میدهد که مردم به شوخی کردن و لطیفه ساختن دربارهی زندگی عموماً وحشتناکی که زیر سایهی گولاگ با آن مواجه بودند ادامه میدادند.
واژهى «علم» همواره عزم و ارادهى شناختىِ انسان را براى کشف قوانین اساسى عالم طبیعت بر مىانگیزد. علم موضوع تأملات فلسفى و محصول کارهاى مستدل و مستند است که مسلماً اهمیت فراوانى دارند. هرچند به نظر میرسد که این دیدگاه متعالى نسبت به علم هیچ نسبتى با منازعات «سیاسى» ندارد اما بد نیست که نگاه عمیقترى به این موضوع بیندازیم.
انتقاد شدید از یوزف استالین در «سخنرانیِ محرمانه»ی نیکیتا خروشچف در «بیستمین کنگرهی حزبی» در سال ۱۹۵۶ به شک و تردیدی عذابآور نسبت به فهم کلی از گذشتهی شوروی انجامید. خروشچف نه تنها نمیخواست خللی در باور به حقانیت کمونیسم ایجاد کند بلکه...