هرچند مصرف دارو ــ علمی و غیر آن ــ در دورهی همهگیری سر به فلک گذاشت، اما فهم مشترک در حال ازدسترفتن است. اینکه صرفاً عوام را بهخاطر «غیرعقلانی»بودن مقصر بدانیم چارهی کار نیست. خصوصاً به این علت که رهبری سیاسی و رسانهها در توجه به یافتههای علمی و انطباق با آنها سابقهی بدی دارند؛ برای مثال، در نادیدهگرفتن گرمایش کرهی زمین برای چهار دهه از زمانی که این مفهوم برای نخستین بار در سال ۱۹۷۲ مطرح شد.
هر سال واشنگتن دیسی میزبان نشستهای بهارهی صندوق جهانی پول و بانک جهانی است. اما ماه گذشته، کریستالینا جورجیِوا از طریق ویدئو برای همکارانش سخنرانی کرد. او اعلام کرد که جهان با «بحرانی بیسابقه» مواجه است. برای اولین بار از زمان تاریخنگاری وقایع، اقتصاد تمام جهان رو به انقباض است، و کشورهای غنی و فقیر هم از این نظر با یکدیگر تفاوت ندارند.
هر چند هنوز دادهها کامل نیست اما اکنون در آمریکا نزدیک به یک سوم از مرگومیرهای ناشی از ویروس کرونا و ۳۰ درصد از موارد ابتلا به این ویروس در میان آمریکاییهای آفریقاییتبار رخ میدهد و این در حالی است که این گروه تنها ۱۳ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهند.
یکی از عادتهای زشت فجایع این است که سر و کلهشان ناگهان ظاهر میشود. آنها جوامع را غافلگیر میکنند، و مردم را برای فهم معنای واقعیِ فاجعهای مثل کووید-۱۹ به دردسر میاندازند. یافتن معنا در تهدید ظاهراً بیمعنایی علیه زندگی بشر همواره متألهان و فیلسوفان را به توضیح واداشته است.
در کشورهایی که رهبران مرد دارند به طور میانگین 214 نفر از هر یک میلیون نفر بر اثر ابتلا به ویروس کرونا جان باختهاند. در کشورهایی که رهبران زن دارند این رقم یک پنجم، یعنی 36 نفر از هر یک میلیون نفر، است.
دوستم همیشه به طعنه و شوخی میگوید، «بهرغم همهی پیشرفتهای پزشکی، میزان مرگومیر ثابت مانده است ــ یک مرگ به ازای هر نفر!» او و من با هم در دههی ۱۹۸۰ در رشتهی پزشکی درس میخواندیم. ما، مثل هر کس دیگری در این رشته، شش سال تمام وقت خود را صرف حفظ کردن تمام مشکلات و بیماریهایی کردیم که ممکن است برای بدن انسان رخ دهد.