برای یک درد مشترک
ر خورشید
چهار یا پنج ساله بودم که روزی متوجه شدم دیگر قرار نیست به این زودیها خاله مهوش و خاله فریبا را ببینم؛ آنها قرار بود که به «زندان» بروند.
چهار یا پنج ساله بودم که روزی متوجه شدم دیگر قرار نیست به این زودیها خاله مهوش و خاله فریبا را ببینم؛ آنها قرار بود که به «زندان» بروند.
سارا معلم مدارس دخترانه در سنندج است و همراه با عدهای از همکارانش یک مدرسهی آموزش آنلاینِ خودگردان برای دختران در این شهر طراحی و راهاندازی کرده است. با او دربارهی این مدرسه و طرز کارِ آن گفتگو کردهایم. «سارا» نام مستعاری است که برای حفظ امنیتِ او به کار میبریم.
پرستو معلمی اهل افغانستان است و از زمان روی کار آمدن طالبان و ممنوعیتِ تحصیل دختران، همراه با گروهی از زنان در مدارس مخفی به آموزش دختران پرداخته است. در این مقاله بنا به دلایل امنیتی نامی مستعار برای او برگزیدهایم.