مورخ برجستهای مثل عباس امانت هم نامِ او را روی همین کتاب دیده بود و بعدها به خودِ او گفت «من شما را از کتاب تاریخ چیست میشناسم. باور میکنید که این اثر مرا ترغیب کرد [که] بروم تاریخ بخوانم؟»
در این گفتار عباس امانت، استاد کرسی ویلیام سامنر در بخش تاریخ دانشگاه ییل، میکوشد تا با پرداختن به برخی از نشیب و فرازهای نهادی در ایران طی ۱۲۵ سال (از آغاز سلسلهی قاجار در سال ۱۷۸۵ میلادی تا پایان دوران مشروطه و آغاز عصر پهلوی در سال ۱۹۲۱) نشان دهد که تصورات رایج در بارهی کاستی و زوال سیاسی ایران، تنها تعبیر کامل و موجه برای شناخت دورهی قاجار نیست.
شجریان نمادی از آنچه بود که فرهنگ ایران را دلپذیر و سحرآمیز میساخت؛ پدیدهای که در رویارویی با خشکاندیشی و شرارت قدرتمندان به ما رموز خُرمی و امیدواری میآموخت و پیوند ما اکنونیان را با گذشتهی پُربار شعر و موسیقی ایران ژرفای تازهای میبخشید.
از زمستان ۱۳۹۸ که جهان دچار ویروس کرونا شده، و هنوز نمیدانیم چه زمانی از آن خلاص خواهد شد، بحثهای زیادی دربارهی پیامدهای اجتماعی، اقتصادی سیاسی و فرهنگی این بیماری مطرح شده است. این گفتگوها به بررسی پیامدهای کرونا برای جهان ما، و برای ایران پرداخته است.
جریان بابیه اگر چه به نهان رفت و به جنبشی زیرزمینی مبدل شد، اما در عین حال تنها جریان مخالف دین و دولت بود که تا اواخر نیمهی دوم قرن نوزدهم و حتی در دوران مشروطه به عنوان صدای متفاوت وجود داشت.
آیا میتوان اصطلاح «قلمرو زبان و فرهنگ فارسی» را به عنوان چارچوبی مفهومی، که از زبان و ادبیات فراتر میرود، دربارهی حوزههایی چون زیستگاه، اقتصاد و راههای تجاری و فرهنگ سیاسی و مادی به کار بست؟ آیا در دوران پیشامدرن و ابتدای عصر مدرن پیوندهای تاریخی مشخصی بین مناطق گوناگونی چون آناتولی، فلات ایران و محدودهی خراسان بزرگ، قفقاز، حاشیهی جنوبی آسیای میانه، سینکیانگ غربی، و شبهقارهی هند وجود داشته است؟