ده روز پیش از بیستوچهارمین سالگرد قتل سیاسی پدر و مادرم، داریوش و پروانه فروهر به روال هرساله به تهران رفتم برای پیگیری یک کنش دادخواهانه، که در فراز و نشیب سالها مانند اندامی در زندگی من روییده و بالیده است؛ اندامی از جنس عضله و آه. سفر این بار اما در شرایطی یکسره دگرگون و در بستر یک خیزش انقلابی پرشور وجسورانجام میشد.
در دو دههی اخیر رسانهها دستکم در آذرماه دربارهی قتل روشنفکران ایرانی به دست حکومت ایران گزارش میدهند، با این حال بخش زیادی از این گزارشها به چندوچون و جزئیات ترورها اختصاص دارد. زنده نگاه داشتن یاد این کشتهشدگان بخشی از روند دادخواهی و مبارزه برای اجرای عدالت است. پادکست «قتلهای زنجیرهای» اما نه در قتل، بلکه در زندگی مقتولان سیاسی ایران کندوکاو میکند و به دنبال پاسخ این پرسشهاست که آنها چه کردند و چه میراثی از خود به جای گذاشتند؟
هوشنگ گلشیری در زمستان ۱۳۷۷، پس از قتلهای سیاسی آن سال، نخست اینها را مینوشته تا بعد مصالح کارش کند، چنانکه خود نوشته «این که مینویسم واقعاً کار نیست. این تنها یادداشتی است، مادهٔ خامی که باید با همۀ آن اعماق ترکیب شود، یا تصاویری از آن اعماق را تزیین کند، واقعنما کند.» اما بعد تصمیم میگیرد که آن را مقالهای کنَد و به نشریۀ The New York Review of Books برای انتشار بسپارد.
یکی از چهرههای مهجور در میان روشنفکران کشتهشده به دست جمهوری اسلامی، علیاکبر سعیدی سیرجانی است. مهجور نه به این معنی که کسی نامش را نشنیده یا یادی از او نمیکند. او را بیش از هر چیز بابت نامههای انتقادی، صریح و البته روشنگرش به علی خامنهای، رهبر نظام اسلامی، میشناسند. اما آن نامهها ــ با همهی اهمیتشان ــ تنها برگ آخر دفتر زندگیِ قصهگوی خوشسخنی بودند که در بیش از چهار دهه فعالیت فرهنگیاش، جزو استثناهایی بود که از یک طرف محبوب عامه بود و کتابهایش جزو پرفروشترینها، و از طرف دیگر بهواسطهی آثار پژوهشی و دانشِ کمنظیرش مورد توجه و احترام اندیشمندان و خواص.
در دو دههی اخیر رسانهها دستکم در ماه آذر دربارهی قتل روشنفکران ایرانی به دست حکومت ایران گزارش میدهند، با این حال بخش زیادی از این گزارشها به چندوچون و جزئیات ترورها اختصاص دارد. زنده نگاه داشتن یاد این کشتهشدگان بخشی از روند دادخواهی و مبارزه برای اجرای عدالت است. پادکست «قتلهای زنجیرهای» اما نه در قتل، که در زندگی مقتولان سیاسی ایران کندوکاو میکند و به دنبال پاسخ این سؤالات است که آنها چه کردند و چه میراثی از خود بهجای گذاشتند؟