اگر این قدر بدیهی است که پوپولیستها همیشه اقتدارگرایانِ بالفطرهای هستند که احتمالاً به نظامهای دموکراتیک به شدت آسیب میرسانند، چرا اصلاً کسی از آنها حمایت میکند؟ آیا این واقعیت که رهبران پوپولیست میلیونها هوادار در بسیاری از کشورها دارند گواه آن است که این میلیونها نفر شخصیتی اقتدارگرا دارند؟
دموکراسی همیشه این را ممکن میکند که، حتی با واژههایی کاملاً جدید، بپرسیم مردم کیستند؛ درست همان طور که همیشه میتوان به نام آرمانهای دموکراتیک از واقعیتهای یک دموکراسی انتقاد کرد. دموکراسی از بحران دائمی نمایندگی رنج میبرد. ممکن است این بحران صرفاً دربارهی این نباشد که چه کسانی نمایندگی میشوند بلکه به این هم مربوط باشد که شهروندان چگونه نمایندگی میشوند.
بهرغم رهیافتهای بسیار متنوع در فهم پوپولیسم، جالب است که ظاهراً بسیاری از ناظران در یک مورد با هم توافق دارند: پوپولیسم ذاتاً با سازوکارها و، در نهایت، ارزشهای عموماً مرتبط با مشروطهخواهی (قانونمداری مبتنی بر قانون اساسی، یعنی قیدوبند بر ارادهی اکثریت، قوانین و مقررات لازم برای حفظ موازنه، محافظت از اقلیتها، و حتی حقوق اساسی) مخالف است.