ایران به کجا می‌رود؟ گفت‌وگو با چنگیز پهلوان

بهروز آفاق

جنبش‌ اعتراضی مردم ایران، چه خصلت‌ها‌‌ئی دارد و خبر از چه تحولی در جامعه‌ی ایران می‌دهد؟ مردم معترض چگونه ایرانی می‌خواهند؟ مطالبات و حقوق اقوام مختلف در ایران را چگونه می‌توان تأمین کرد؟ آیا ما به قانون اساسی تازه‌ای نیاز داریم؟

زندان تهران بزرگ چه‌جور جایی است؟

تلخیص از مهرداد حسامی

از زندان‌های ایران تصویر چندان دقیق و درستی وجود ندارد، جز خاطرات زندانیان. این گزارش روایتی از زندان تهران بزرگ در منطقه‌ی فشافویه در جنوب پایتخت است که ظرفیت ۱۵ هزار زندانی را دارد. 

پائولا رگو، تصویرگر سایه‌ها

مهدی شبانی

پائولا رگو یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان فیگوراتیو قرن بیستم است. آثار او را به علت کاوش عمیق و سرسختانه‌ در مسائل مربوط به جنسیت، شورش و قدرت تحسین کرده‌اند.

اوکراین هرگز نمی‌میرد! ــ مروری بر تاریخچه‌ی قحطی بزرگ اوکراین و پیامدهایش

هرمز دیّار

در نخستین ساعات نهم نوامبر ۱۹۳۲ نادیا، همسر استالین، با تپانچه‌ای کوچک به زندگی خود پایان داد. در گواهی فوت او، علت مرگ، آپاندیسیتِ حاد قید شد. همه اما می‌دانستند که علت خودکشیِ نادیا، اعتراض به سیاست‌های غلط استالین است و فریادی بلند علیه قحطیِ گسترده در کشور.

ابوالحسن ابتهاج؛ بنیان‌گذار بودجه‌ی نوین و برنامه‌ریزی در ایران

پرویز نیکنام

وقتی من رئیس بانک ملی بودم همیشه به خودم می‌گفتم من اژدهایی هستم که ملت ایران او را برای حفظ اموال بانک روی این گنج گذاشته است که هیچ‌کس به آن تجاوز نکند. الان هم در سازمان برنامه هستم، با خودم همین فکر را می‌کنم و عقیده دارم که من حافظ منافع مردم ایرانم.

چهار زنی که در دوران جنگ فلسفه را نجات دادند

استوارت جفریز

ژنرال دوگل گفت: «اما او دیوانه است.» پاییز سال ۱۹۴۲ بود و رهبر «جنبش فرانسه‌ی آزاد» در لندن تازه پیشنهادی از طرف زنِ به‌شدت ضعیف و نحیفی دریافت کرده بود که بدون عینک عملاً نابینا بود.

آیا هوش مصنوعی ما را خنگ‌ خواهد کرد؟

سایمون وینچستر

بعد از آوریل ۱۹۹۸ که دو آمریکاییِ جوان (و حالا بسیار ثروتمند) به نام‌های پیج و برین در کنفرانسی در بریزبِین مقاله‌ای با عنوان «کالبدشناسی یک موتور جست‌وجوی اینترنتیِ اَبَرمتنیِ کلان» را ارائه کردند، «گوگل» را داشته‌ایم که در ۲۵ سال گذشته توانسته در کسری از ثانیه به همه‌ی پرسش‌های ما درباره‌ی تقریباً هر موضوعی پاسخ دهد.

آزادی عبادت

روان ویلیامز

جوامع مدرن بر سر نوعی رواداریِ نصفه و نیمه به توافق رسیده‌ و پذیرفته‌اند که در محدوده‌ی نظم عمومی، مردم می‌توانند هر مناسکی را که مایل‌اند به جای آورند زیرا هیچ‌یک از این اقدامات بر نحوه‌ی تصمیم‌گیری‌های مهم یا نظم زندگیِ مدنی و شخصی‌شان تأثیری نخواهد داشت.

 طبقه، بهار عربی و جنبش زن، زندگی، آزادی

آصف بیات در گفت‌وگو با تورج اتابکی

نقش طبقه‌ی کارگر در تحولات اخیر ایران چیست و توان مبارزاتی این طبقه نسبت به گذشته کاهش یا افزایش یافته است؟ آیا معنای طبقه‌ی کارگر و اساساً بافتار طبقاتی در ایران در چند دهه‌ی گذشته تغییر کرده است؟ دگرگونی در طبقه‌ی کارگر از چه نوعی است؟ آیا طبقه‌ی کارگر همان ثقل و سنگینی گذشته‌ی خود را همچنان در تحولات امروز ایران حفظ کرده است؟ چشم‌انداز جنبش‌های اعتراضی و مطالبه‌گرایانه‌ی کارگران بیکار در ایران چیست؟

واسیلی گروسمن، راویِ صادق نسل‌کشی در اوکراین

عرفان ثابتی

«وظیفه‌ی نویسنده این است که حقیقتِ هولناک را بیان کند، و مسئولیتِ مدنیِ خواننده آن است که این حقیقت را بیاموزد. روگرداندن، چشم فروبستن و نادیده گرفتن، چیزی نیست جز اهانت به خاطره‌ی جان‌باختگان.» (واسیلی گروسمن، جهنم تِرِبلینکا، ۱۹۴۴).

ظرف‌ها را من می‌شویم

سوفی لوئیس

غذا پختن برای دوستان، مراقبت از فرزند کسی برای چند ساعت، انجام کارهای نجاری در مقابل یک ساعت ماساژ، پرورش گیاهان جلوی پنجره یا کاشت سبزیجات در باغچه. اینها همگی نمونه‌هایی از مراقبت و نگهداری‌اند و کار محسوب می‌شوند... به‌شرط آن‌که رابطه‌مان را با آنها تغییر دهیم.

فؤاد روحانی؛ اولین دبیرکل اوپک

پرویز نیکنام

مدتی در شرکت نفت انگلیس و ایران بودم و در آنجا کارهای اداری و حقوقی انجام می‌‌دادم. بعد از آنکه نفت ملی شد، در شرکت ملی نفت اول به‌عنوان مشاور حقوقی کار می‌کردم، بعد عضو هیئت‌مدیره شدم و بعد هم در حدود شش سال قائم‌مقام رئیس هیئت‌مدیره بودم. بعد به دبیرکلی اوپک انتخاب شدم.

میان تاریخ و آینده: مکان‌های خاطره؛ گفت‌وگو با شهلا شفیق

غزل صدر

مفهوم مکان‌های خاطره را پی‌یر نورا، مورخ و اندیشمند فرانسوی (متولد ۱۹۳۱، پاریس)، در دهه‌ی ۱۹۷۰ مطرح کرد. به‌گفته‌ی او، «مکان خاطره» ممکن است جایی واقعی باشد یا پدیده‌ای صرفاً ذهنی که خاطره در آن شکل می‌گیرد و ماندگار می‌شود و کارکردی «علیه فراموشی» به خود می‌گیرد.

ای کاش عدالتی؛ دو یادداشت درباره‌ی مهوش ثابت و فریبا کمال‌آبادی

شیوا نظرآهاری، مریم شفیع‌پور

اولین‌باری که نام مهوش و فریبا را در جایی غیر از اخبار شنیدم، راهروهای بند ۲۰۹ زندان اوین بود. پیش از آن، ما در «کمیته‌ی گزارشگران حقوق بشر»، اخبار بازداشت و زندانی بودنِ آنها را پوشش می‎دادیم. اما در خرداد سال ۸۸ در سلولی بسیار نزدیک به آنها در همان بند بودم.