باب و جامعۀ بابی ایران

باب و جامعۀ بابی ایران 22 است. اش او را به مکتب ‌ سیّد علی محمّد پنج شش ساله بود که روزی دائی های باب که آن زمان ‌ کلاسی ‌ اللّه از هم ‌ شیخ عابد، از دوستانش برد. ملّا فتح خلیفه (مبصر) مکتب بود، روایت کرده، روزی که باب را به مکتب آوردند الجثّه بود که قبای سبز رنگی در بر داشت و ‌ طفلی باریک اندام و ضعیف شبکلاهی از ترمه بر سر و دستش به دست خالویش [دائیش] بود. غلامی نیز آمد که بشقابی نقل و قرآنی بر روی آن را در دست ‌ ها می ‌ از پشت سر آن 7 داشت که آن را حضور معلّم ما گذاشت. دوران تحصیل باب در مکتب به خاطر تحوّلات فکری او، هوش و توانست در آن نیازهای فکری خود را ‌ استعداد سرشارش و مکتبی که نمی برآورده ببیند با نارضایتی همراه بود. دائی باب از پیش در مورد حالات غیر اعمال و رفتارش ˝ دار را آگاه نموده بود، که ‌ معمول خواهرزادۀ خود مکتب گیر و غرق افکار خود بود، مثل ‌ مشابهتی با اطفال دیگر نداشت، همیشه گوشه داد و برخی اوقات ‌ ای به بازی و تفریح از خود نشان نمی ‌ دیگر اطفال علاقه شیخ عابد، معلّم 8˝... شد ‌ داشت که موجب حیرت می ‌ مطالبی اظهار می کند که نخستین روز ‌ حکایت می 9 مکتب که بعدها به آیین باب ایمان آورد اللّه الرحمن الرحیم را بخواند، و او بدون ‌ طبق معمول از او خواستم آیۀ بسم را حفظ 10 لکنت و اشتباه آن را خواند. سپس از او خواستم هوَالفتّاح الکریم کند. در پاسخ ساکت ماند و هنگامی که سبب سکوت را پرسیدم پاسخ داد، آمد. روزی یکی از ‌ چندین بار کودک دیر به مکتب 11 دانم. ‌ معنی هُوَ را نمی شاگردان را دنبال او فرستادم هنگامی که بازگشت گفت در زاویۀ تالار خواند. روز دیگر که دیر آمد، پرسیدم کجا بودی؟ با ‌ اش] نماز می ‌ [خانه اللّه پس از پدر متولّی مسجد وکیل شیراز شد و ‌ . ملّا فتح ۹ و پاورقی ۳۱ عهداعلیٰ افنان، 7 بعدها به باب گروید و در واقعۀ قلعۀ طبرسی به قتل آمد. همانجا. 8 .۸۱ نقطۀ اولی فیضی، 9 .۲۵ ، آیۀ ۳۴ قرآن سوره 10 اللّه (افنان)، تاریخ امری شیراز، نسخه خطّی، ‌ اللّه نقل از: میرزا حبیب ‌ به روایت ملّا فتح 11 ) در اینجا نقل تاریخ اللّه، ‌ د. (از این پس: میرزا حبیب ۱۰۲۷ محفظۀ ملّی آثار بهائی شماره .Amanat RR 115 از

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2