باب و جامعۀ بابی ایران

53 باب، خورشیدی در شبی بی سحر که صحن و بام مسجدالحرام مملو از حجّاج بود باب در حالی که حلقۀ در انّی انا القائم الّذی ˝ : ِمکّه را در دست داشت با صدای بلند سه بار اعلام کرد (من همان قائمی هستم که منتظرش هستید). ابوالحسن ˝ کُنتم تنتظرون رغم غلغلۀ جمعیّت، با شنیدن این صدا ‌ نویسد عجیب بود که علی ‌ شیرازی می همگی خاموش شدند ... این بیانات را برای یکدیگر بازگو کردند و آن را به موطن خود نوشتند. ابوالحسن شیرازی وقوع این امر را هنگام بحث باب داند. نامبرده از شاگردان برجستۀ سیّد کاظم رشتی ‌ با میرزا محیط کرمانی می بود و باب از دوران اقامت در کربلا با او آشنایی داشت. پس از فوت سیّد کاظم محیط ادّعای رهبری فرقۀ شیخیّه نمود و هرگز ادّعای باب را نپذیرفت. نویسد از شنیدن این جملات رنگ از روی محیط پرید و از آن ‌ شیرازی می 113 پس کوشش کرد که از باب دوری گزیند. امّا آنچه که باب خود از تجربۀ اعلام امرش نگاشته حکایت از یأس او از عدم توجّه حجّاج به ادّعایش دارد: هزار و دویست و هفتاد سال از بعثت گذشت و در هر سنه مالانهایه شمار) بر حول بیت طواف کردند و در سنۀ آخر واضعِ بیت ‌ (بی [باب] خود به حجّ رفته که دید که ماشاءاللّه از هر فرقه به حجّ آمده ولی احدی او را نشناخته و او کلّ را شناخته که در قبضۀ قول قبل او شناخته ‌ کنند. و کسی که او را می ‌ [دیانت پیشین او] حرکت کرده و می بر او 114 و با او حجّ کرده همان است که عدد هشت واحد [قدّوس] گذشت که خداوند به او مباهات فرموده در ملأ اعلی به انقطاع او 115 و اخلاص او در رضای او [مباهات فرموده]... در پایان سفر حج، باب از رفتن به کربلا و پیوستن به بابیانی که در آنجا ˝ بداء ˝ بودند چشم پوشید و عازم شیراز شد. باب سبب لغو سفر را ‌ گرد آمده اعلام کرد که در فقه اسلامی به معنای ارادۀ خداوند در لغو و برگرداندن و دیگر تواریخ ۷۶-۷۷ عهد اعلیٰ ، افنان، ۷۳ ؛ معین ۴۰-۴۱ تاریخ اللّه، ‌ میرزا حبیب 113 بهائی. باب در این بیان آغاز اسلام را بعثت پیامبر و نه هجرت او که آغاز سال اسلامی است 114 که ۱۵۲ قدّوس است که در الفبای ابجد مساوی با رقم ˝ هشت واحد ˝ قرار داده. منظور از باشد. ‌ ) می 8x19( برابر با .۱۸/۴ بیان 115

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2