باب و جامعۀ بابی ایران

63 باب، خورشیدی در شبی بی سحر او در تبریز و طهران وجود داشت به عنوان مخالفت با شاه تلقّی گردد و از ‌ با این حال در طول اقامت چهل 143 لحاظ سیاسی برای او گران تمام شود. روزۀ باب در تبریز کوشش کرد او را با جمعی از علماء روبرو سازد و مجلس بحثی برپا دارد. ولی علماء با سابقۀ دیدار باب با علمای اصفهان از این کار 144 طفره رفتند. با گروهی محافظ از تبریز به ماکو منتقل گشت ۱۸۴۷ باب در اوایل ژوئیه و در قلعۀ آن منطقه زندانی شد. این قلعه در نزدیکی مرز ایران و روسیه و عثمانی در پای صخره سنگ عظیمی بنا شده، و در آن زمان دشت وسیع و ای که باب از ماکو به محمّد ‌ ای روبروی آن قرار داشت. نامه ‌ خالی از سکنه انگیز است. در این نامه ‌ شاه نگاشته گویای احساس او از تنهایی و عزلتی غم هایی که در چهار سال گذشته ‌ کند، و از رنج ‌ از ظلم حاکم فارس شکایت می سازد و شجاعانه ‌ از جانب مأموران دولت و لشگریان بر او رفته شاه را آ گاه می اگر بدانی در چه محل ساکن هستم اوّل کسی ˝ : خواند ‌ او را به آیین خود می ایست... و اهل آن ‌ بود. در وسط کوه قلعه ‌ کرد حضرتت می ‌ که بر من رحم می منحصر است به دو نفر مستحفظ و چهار سگ. حال تصوّر فرما چه ها بر من ‌ گذرد... قسم به خداوند اگر بدانی در عرض این چهار سال چه ‌ می ها و لشگریان تو) نفس به نفس ‌ گذشته است از حزب و جُند حضرتت (از آدم که در مقام اطاعت به امر حجّةاللّه بر آیی و ‌ رسانی از خشیةاللّه، الّا این ‌ نمی 145‍˝‍.) جبر کسر آنچه واقع شده فرمایی (آنچه بر من گذشته جبران کنی ای پر بار تبدیل شد. ‌ بر خلاف انتظارات آقاسی این حبس مجرّد به دوره علی خان ماکویی حاکم قلعه که در ابتدا به دستور صدراعظم از دیدار پیروان کرد به تدریج چنان مجذوب معصومیّت و رفتار ‌ باب با او جلوگیری می نویسد بهمن میرزا از تحصیلات خوب برخوردار بود و از ‌ می Amanat RR 373, n.7 143 رفت. در دورۀ پایانی سلطنت محمّد شاه او و ‌ پشتیبانان ادبیّات و پژوهش بشمار می فکرانش بر ضد آقاسی برای برانداختن او از صدارت دست به اقداماتی ‌ گروهی از هم زدند ولی توفیقی نیافتند. دربارۀ او ن.ک. ‌B.B. Eastwick Journal of Diplomat’s Three Year Residence in Persia 2 vols. London 1864. . جواد خان آتش بیگی که باب را ۱۳۷-۹۴ برای شرح اقامت باب در تبریز ن.ک.معین 144 گوید علماء از باب هراس داشتند زیرا ‌ در ارگ تبریز (محل بازداشت او) ملاقات کرده می .Amanat RR 374, n. 8 دانست ‌ او وجود این گروه را زاید می آمده است. ۲۳۹-۴۲ نقطۀ اولی بخش بزرگی از این نامه در فیضی، 145

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2