باب و جامعۀ بابی ایران

83 باب، خورشیدی در شبی بی سحر بودند یکی برای ایجاد وحشت در مردم و از بیم هجوم برای رهائی باب، و دیگر ناشناخته ماندن کسانی بود که با تیر خود پیامبر شیراز، آن هم از سلسلۀ منابع تاریخی از تردید سام خان در انجام این 205 آوردند. ‌ سادات را به قتل می نویسند و متّفقند که سام خان نزد باب رفت و با ابراز عدم تمایل ‌ اعدام می خود به انجام این کار از او معذرت خواست. باب از او خواست آنچه به آن 206 مأمور است انجام دهد و امور را به خداوند واگذارد. باب و محمّد علی زنوزی را با دو طناب به دو میخی که بدین منظور در دیوار کوبیده شده بود آویزان کردند. به خواهش محمّد علی وی را چنان قرار دادند که بدنش محافظ بدن باب باشد و سرش روی سینۀ محبوبش قرار گیرد. سه ردیف سرباز هر یک به نوبه خود به سوی باب و محمّد علی انیس ها ‌ شلیک کردند. پس از دقایقی دود فراوانی که به خاطر شلیک گلوله برخاسته بود فرو نشست و ناگهان فریاد تعجّب از مردم برخاست. محمّد علی زنوزی بدون آن که اندک آسیبی دیده باشد در کنار دیوار ایستاده بود و باب ها را ‌ ها طناب ‌ گلوله 207˝. باب غایب شد ˝ : ناپدید شده بود. مردم فریاد کردند پاره کرده و موجب رهایی محکومین شده بود. فرّاشباشی و چند سرباز با عجله و اضطراب به جستجوی باب پرداختند و او را در همان حجرۀ قبلی یافتند که با سیّد حسین یزدی کاتب خود مشغول گفتگو بود. یکی از علی سلطان، با ضربات شدید به سر و صورت باب وی را از ‌ لشکریان، قوچ سام خان حاضر نشد بار دیگر 208 اتاق بیرون کشید و در محل اعدام قرار داد. این وظیفه را انجام دهد. سربازان خود را جمع کرد و از میدان خارج گردید. ای مأمور این کارشد. باب و محمّد علی ‌ بلافاصله فوج آقاجان بیک خمسه را به همان کیفیّت آویزان ساختند و دستور شلیک صادر شد. صدای غرّش ها به هدف ‌ ها و دود غلیظی از باروت فضا را پر کرد. این بار گلوله ‌ گلوله خورد. دو بدن باب و محمّدعلی از شدّت گلوله در هم آمیخته بود ولی 205 Amanat RR 402. .۳۳۸ نقطۀ اولی فیضی، 206 207 Nabil Zarandi 513. ؛۴۶۹-۹۱ الانوار ‌ مطالع ؛Nabil Zarandi 500-23 برای شرحی از شهادت باب نگاه نید به 208 .۵۷۳-۶۰۹ ؛ محمّد حسینی ۳۹۰-۴۱۶ عهد اعلیٰ؛ افنان، ۳۱۲-۶۰ نقطۀ اولی فیضی،

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2