تاریخ انتشار: 
1399/07/03

با مغز متفکر راست افراطیِ برزیل آشنا شوید

لتیسیا دوارته

veja.abri

گفتگو با اولاوو دو کاروالیو (Olavo de Carvalho) می‌تواند نوعی تمرین خویشتن‌داری باشد. وقتی برای مصاحبه با او به خانه‌اش رفتم، پشت میزش نشسته بود و موهای خاکستری‌رنگ‌اش را با دقت رو به عقب شانه کرده بود. بیش از 100 پیپ و هزاران کتاب در کنار دست‌کم 20 تفنگ روی قفسه‌ها چیده شده بود. او با اخم‌وتخم و چشمانی بهت‌زده به من سلام داد و بعد به نسخه‌ی چاپ‌شده‌ی یکی از مقالات اخیرم اشاره کرد و گفت: «این دیگه چه مزخرفیه؟»

دومین دیدارمان این‌طور شروع شد.

وقتی روبه‌روی‌ او نشستم، دیدم که دوربین لپ‌تاپ‌اش را طوری تنظیم کرده است که چهره‌ام در قاب تصویر باشد و گفتگویمان ضبط شود. (او همه‌ی گفتگوهایش با خبرنگاران، که آنها را «دشمن مردم» می‌خوانَد، ضبط و اغلب در یوتیوب منتشر می‌کند. سپس هواداران‌اش این ویدیوها را با عناوینی مثل «اولاوو روزنامه‌نگار را خوار و خفیف می‌کند» به دیگران می‌فرستند.) همسر، دختر، و تعداد اندکی از دیگر بستگان و دوستان‌اش روی مبلی پشت سرم می‌نشینند، و مثل تماشاگرانی که منتظر شروع برنامه‌اند، برگر کینگ می‌خورند و سیگار می‌کشند.

ماه‌ها سعی کرده بودم که دوباره با او تماس بگیرم، و تنها دو ساعت قبل پذیرفته بود که مرا ببیند. مقاله‌ام درباره‌ی خودش را خوانده بود و دنبال فرصتی برای پاسخ دادن به آن بود. طولی نکشید که دست راست‌اش را دراز کرد و انگشت اشاره‌اش را به طرف صورت‌ام گرفت. فریاد زد: «تو خیلی مُغرض، بدجنس و دروغ‌گویی ــ داری به من تهمت می‌زنی!»

در حالی که انگشت‌اش را تکان می‌داد، گفت: «تو هرزه‌ای! با این لبخند تمسخرآمیز اومدی اینجا...پشیزی نمی‌ارزی، زنیکه!»

اگر این حملات بدون قصد و نقشه‌ی قبلی بود، و اگر او سیاستمدار عجیب و غریب گمنامی بود، می‌شد بی‌ادبی‌اش را نادیده گرفت. اما اولاوو دو کاروالیو این طور نیست: او که در میهن‌اش برزیل به «اولاوو» شهرت دارد، پیشتر اخترشناس، کمونیست و روزنامه‌نگار بوده و حالا به محبوب‌ترین منتقد چپ‌گرایان در برزیل تبدیل شده است. نظرات او بی‌درنگ در سراسر کشور طنین‌انداز می‌شود، و بیش از 1 میلیون هوادارش در یوتیوب و فیسبوک آرای او را تبلیغ می‌کنند. دست‌راستی‌ها او را می‌ستایند و چپ‌گرایان او را افراطی می‌خوانند و مسخره‌اش می‌کنند اما تقریباً روزی نیست که درباره‌ی او و عقایدش در برزیل، از رشته‌توئیت‌ها در توئیتر گرفته تا مقالات بلند در مجلات، بحث نشود.

او به علت دیگری هم قدرتمند است. این مرد 72 ساله طراح دیدگاه راست‌گرایانه‌ی رئیس جمهور برزیل، ژائیر بولسونارو، است. این فیلسوف خودآموخته هرگز دوره‌ی دبیرستان را به پایان نبرد اما از طریق تدریس آنلاین فلسفه در 10 سال گذشته نسل جدیدی از رهبران محافظه‌کار در برزیل را پرورش داده است. او تخمین می‌‌زند که اکنون حدود 5 هزار نفر در این برنامه ثبت‌نام کرده‌اند، و 20 هزار نفر دیگر، از جمله وزرای بولسونارو، ویدیوهای کلاس‌های او را تماشا کرده‌اند.

حالا او از خانه‌ی مزرعه‌مانندش در این ناحیه‌ی روستاییِ واقع در جنوب ریچموند، در کانون ایدئولوژی روشنفکرستیزانه‌ای قرار گرفته که به سیاست‌های کشوری با بیش از 200 میلیون جمعیت شکل می‌دهد، الهام‌بخش یکی از تندروترین رهبران دنیا است و، از این طریق، عقاید گروه کوچکی از مردم را در دستورِ کار دولت می‌گنجاند و آنها را عملی می‌کند.

به آسانی می‌توان او را شبیه به ایدئولوگ دست‌راستیِ معروف‌ترِ دیگری دانست که به یک پیروز غیرمنتظره‌ی انتخابات ریاست جمهوری خط می‌داد. اما اولاوو از مقایسه شدن با استیو بنن عصبانی می‌شود، یا دست‌کم قبلاً این طور بود. یک سال قبل، وقتی که اولین بار او را دیدم، بولسونارو در انتخابات پیروز شده بود اما هنوز دوران ریاست جمهوری‌اش شروع نشده بود، و اولاوو هنوز بنن را از نزدیک ندیده بود. در آن زمان او به من گفت که بنن را جدی نمی‌گیرد. اما از آن زمان تا کنون خیلی چیزها عوض شده است. دو هفته پس از مراسم تحلیف بولسونارو در ژانویه، بنن در خانه‌ی اولاوو در پیتِرزبورگ با او دیدار کرد، و دو ماه بعد اولاوو مهمان افتخاریِ ضیافتی به میزبانیِ بنن در «ترامپ هتل» در واشنگتن بود، جایی که استراتژیست اصلیِ پیشین کاخ سفید او را به گروه برگزیده‌ای متشکل از حدود 100 مهمان محافظه‌کار معرفی کرد. بنن گفته است: «اولاوو یکی از روشنفکران محافظه‌کارِ بزرگ دنیاست.»

یک روز بعد از استقبال بنن از اولاوو نوبت به بولسونارو رسید. رئیس جمهور برزیل در سفر به واشنگتن ــ نخستین سفر بین‌المللی‌اش در مقام رئیس دولت ــ ضیافت شامی در محل اقامت سفیر برزیل برگزار کرد. اولاوو در سمت راست و بنن در سمت چپ بولسونارو نشستند. بولسونارو در نطقی گفت که مدت‌ها آرزو داشته است که «برزیل را از چنگ ایدئولوژیِ اهریمنیِ چپ نجات دهد.» سپس نگاهی به اولاوو انداخت و گفت: «انقلابی که شاهدش هستیم عمدتاً مدیون اوست.»

این نخستین بار نبود که بولسونارو به طور علنی اولاوو را می‌ستود. این سروان سابق ارتش در اولین سخنرانی سراسریِ خود پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری چهار کتاب را روی میزش قرار داده بود: کتاب مقدس، قانون اساسی برزیل، «خاطرات جنگ جهانی دومِ» چرچیل و کتابی از اولاوو ــ «حداقل چیزی که باید بدانید تا احمق نباشید». بولسونارو در این نطق گفت: «نهایت آمال و آرزویم این است که از تعالیم خداوند و قانون اساسی برزیل پیروی کنم. همچنین می‌خواهم از رهبران بزرگی که رهنمودهای خوبی ارائه می‌دهند، الهام بگیرم.»

یکی از هواداران ژائیر بولسونارو در جشن پیروزی او در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در مقابل اقامتگاه وی در ریو دو ژانیرو در اکتبر 2018 سلام نظامی می‌دهد. عکس: لئو کورئا/اِی‌پی


بولسونارو اولین بار پس از پیروزی در انتخابات با اولاوو دیدار کرد اما روابط آنها از حدود یک دهه‌ی قبل شروع شده بود، یعنی وقتی که توجه فرزندان بولسونارو، که خودشان هم سیاستمدارند، به حساب‌های آنلاین اولاوو جلب شد. در سال 2012، پسر ارشد بولسونارو، فلاویو، که نماینده‌ی مجلس ایالتیِ ریو دو ژانیرو بود، به خانه‌ی اولاوو در ویرجینیا رفت تا مدال تیرادِنتِس، عالی‌ترین نشان مجلس این ایالت، را به او اهدا کند. پنج سال بعد، پسر دیگر بولسونارو، ادواردو، نماینده‌ی مجلس ملی برزیل، ویدیویی را از حضور خود در خانه‌ی اولاوو پخش کرد در حالی که تی‌شرتی بر تن داشت که روی‌ آن نوشته بود: «حق با اولاووست.» معترضان در تظاهرات خیابانی علیه دولت فدرال پیش از پیروزی بولسونارو همین شعار را تکرار و از همان رسوایی‌های ناشی از فسادی انتقاد کردند که جنجال پیرامون آن به پیروزی بولسونارو کمک کرد.

این روزها، اولاوو هر چه بگوید، بولسونارو می‌پذیرد. رئیس جمهور برزیل به توصیه‌ی اولاوو مسیحیِ محافظه‌کاری را که تغییرات اقلیمی را «توطئه‌ای مارکسیستی» خوانده است به عنوان وزیر امور خارجه منصوب کرد. به نظر می‌رسد که گردانندگان «کابینه‌ی نفرت‌پراکنِ» بولسونارو، که او را به حفظ لحنی عصبانی در شبکه‌های اجتماعی و در مجامع عمومی تشویق می‌کنند، از اولاوو الهام گرفته‌اند. یکی از دانشجویان سابق کلاس فلسفه‌ی آنلاین او اکنون وزیر آموزش و پرورش برزیل است و تعالیم اولاوو را به بخشی از سیاست دولت تبدیل کرده است: برای مبارزه با «مارکسیسم فرهنگی»، دولت بودجه‌ی عملیاتیِ دانشگاه‌های فدرال را ــ که کانون القائات مارکسیستی به شمار می‌روند ــ 30 درصد کاهش داده است.

نفرت آشکار اولاوو از کمونیسم شاید بیش از هر چیزی بر سیاست‌های داخلیِ بولسونارو تأثیر گذاشته است. انزجار از کمونیسم در کانون عقاید هر دو نفر قرار دارد، و به مبنای منطقیِ سیاست‌های «نظم و قانون» تبدیل شده که از طریق آن رئیس جمهور دسترسیِ غیرنظامیان به سلاح را تسهیل و سرکوب زاغه‌نشین‌ها توسط پلیس را تشویق کرده است؛ به انتقاد از «چپ‌گرایانی» انجامیده است که از نقض حقوق بشر سخن می‌گویند؛ و دفاع از دیکتاتوریِ نظامیِ برزیل را امکان‌پذیر کرده است که در جهان‌بینیِ اولاوو نوعی «انقلاب» به شمار می‌رود که در دهه‌ی 1960 کشور را از چنگ کمونیسم نجات داد. بولسونارو در 27 سالی که نماینده‌ی مجلس بود بارها در دفاع از دیکتاتوریِ نظامی حرف زد و گفت که بزرگ‌ترین اشتباه این دیکتاتوری این بود که به جای کشتن دگراندیشان، به شکنجه‌ کردن آنها بسنده کرد.

وقتی بعضی از این اظهارنظرهای علنی بولسونارو را برای اولاوو نقل کردم، آنها را نادیده انگاشت. او فقط گفت که سخنان بولسونارو اغلب «آکنده از اغراق و شوخی» است.

بولسونارو و اعضای کابینه‌اش مرید اولاوو هستند ــ در ماه اوت، او عالی‌ترین نشان دیپلماتیک برزیل را به خاطر «خدمت و لیاقت» دریافت کرد ــ اما حضور آنلاین اولاوو دامنه‌ی نفوذش را گسترش داده است.

اولاوو در سال 2005 به آمریکا آمد تا به عنوان خبرنگار روزنامه‌ی اقتصادیِ «دیاریو دو کومرسیو» (Diario do Comercio) در واشنگتن کار کند. او به من گفت که هر چند پیش از آن با سیاستمداران و روزنامه‌نگاران آمریکایی تماس نزدیکی داشت اما پس از مدت کوتاهی «علاقه‌اش را از دست داد» چون «آنها آدم‌های کسل‌کننده»ای هستند. او احساس کرد که رسالت‌اش فعالیت در اینترنت است.

در سال 2009، او برای اولین بار درس آنلاینی را برای مقابله با آن‌چه مشکل اصلیِ برزیل می‌دانست ارائه داد: «سلطه‌ی چپ‌گرایان» بر رسانه‌ها و دانشگاه‌های این کشور. او به من گفت که امیدوار بود طی 30 سال یک طبقه‌ی سیاسیِ محافظه‌کار ایجاد کند. در عمل، این کار خیلی کمتر طول کشید.

اولاوو در درس‌های خود این دروغ را اشاعه می‌دهد که نازی‌ها حزبی چپ‌گرا بودند (بر این اساس، هواداران بولسونارو مخالفان سیاسی خود را با نازی‌ها مقایسه می‌کنند)، به دانشجویان‌اش می‌آموزد که بی‌احترامی به دشمن یکی از اصول اساسی برای شکست دادن چپ‌گرایان است، و اغلب برای جلب توجه زبانی جنسی را به کار می‌برد ــ در نخستین دیدارمان اولاوو پیروزی بولسونارو در انتخابات را نوعی «انزال زودرس» خواند. او می‌گوید که دگراندیشان را باید ترساند و، در ویدیویی که یکی از هوادارانش در یوتیوب منتشر کرده، به بینندگان یاد می‌دهد که چطور از حملات شخصی برای ارعاب «کمونیست‌ها» استفاده کنند. او می‌گوید پیروانش باید «همه‌ی کلمات زشت موجود در زبان پرتغالی» را علیه منتقدان به کار گیرند. او در ادامه می‌افزاید: «هدف نه نابودیِ ایده‌ها بلکه از بین بردن اعتبار و قدرت مخالفان است. باید صریح و بی‌ادب باشید ــ این خیلی مهم است.»

گفتگوی ما در دفتر خانگی‌اش حاکی از همین راهبرد بود. من مثال‌های فراوانی از حمایت علنی‌اش از حکومت دیکتاتوریِ برزیل را برشمردم: اظهارنظرهایی مبنی بر این که آن رژیم «بیش از حد رئوف» بود و «نرم‌خویی»اش اشاعه‌ی «دروغ‌های چپ‌گرایان» را امکان‌پذیر کرد. او همه‌ی این مثال‌ها را نادیده گرفت و با عوض کردن موضوع بحث گفت که من دارم آدم‌هایی را که «هر روز» در سراسر دنیا به دست کمونیست‌ها «به قتل می‌رسند» نادیده می‌گیرم. بعد عصبانی شد و مرا متهم کرد که دارم شر را خوب جلوه می‌دهم. از من پرسید: «هیچ فکر جدی‌ای توی مخ‌ات نیست؟ فقط دلت ‌می‌خواد بامزه به نظر برسی؟ زندگی‌ات فقط تو همین خلاصه می‌شه؟»

در پایان این مصاحبه‌ی 90 دقیقه‌ای، اولاوو گفت که حق ندارم هیچ یک از حرف‌هایش را نقل کنم ــ به‌رغم این که کل مصاحبه (توسط هر دوی ما) ضبط شده بود ــ و تهدید کرد که مرا در اینترنت افشا خواهد کرد، هر چند هنوز ویدیوی این مصاحبه را در کانال خود در یوتیوب منتشر نکرده است.

پس از مکثی کوتاه، ناگهان صدایش را پایین آورد: «دلم می‌خواد بدونی که کل خانواده‌ام حالشون ازت به هم می‌خوره.» بعد دوباره صدایش را بلند کرد، ایستاد و با پرخاش گفت: «برو بیرون!»

خانه‌اش را ترک کردم و قدم‌زنان در خیابان باریکی محصور در درختان کاج و پرچم‌های آمریکا به راه افتادم. از کنار وانت دوج قدیمی‌ای رد شدم که روی سپر عقب‌اش نوشته بود: «شکارچیِ کمونیست‌ها». وقتی سوار اتوموبیل‌ام شدم که به خانه بروم به این دیدار فکر کردم و مبهوت شدم ــ دیدارمان در حکم تدریس پیشرفته‌ی نگرش و سبک کارش بود: نفرت‌پراکنی علیه مطبوعات، ایجاد شک و شبهه درباره‌ی واقعیت‌های تاریخی، و تهدید به بسیج هواداران اینترنتی‌اش برای مرعوب کردن منتقدان.

اولاوو با افتخار به من گفت که از طریق تعالیم‌اش نوعی «کارخانه‌ی نبوغ» در اینترنت ساخته است. او گفت: «نفوذ من بر فرهنگ برزیل بی‌نهایت بیشتر از نفوذ دولت است. من دارم تاریخ فرهنگیِ برزیل را تغییر می‌دهم. دولت‌ها می‌روند؛ فرهنگ می‌ماند.»

 

برگردان: عرفان ثابتی


لتیسیا دوارته روزنامه‌نگار برزیلیِ ساکن نیویورک و همکار «پروژه‌ی مهاجرت جهانی» در دانشکده‌ی روزنامه‌نگاری دانشگاه کلمبیا است. آن‌چه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:

Leticia Duarte, ‘Meet the Intellectual Founder of Brazil’s Far Right’, The Atlantic, 28 December 2019.