بسیار پیشتر از آن که برای نخستین بار واکسن کووید19 به بدن کسی تزریق شود شبکههای اجتماعی مملو از گمانهزنی و هراسافکنی شده بود. نظریههایی مبنی بر این که این واکسن ایمن نیست، برای سلامتی مضر است و خودش محصول یک توطئه است. برخی مدعی بودند که این واکسن دیاناِی را تغییر میدهد برخی دیگر میگفتند که این واکسن حاوی میکروچیپی است که احتمالاً توسط بیل گیتس کار گذاشته شده وامکان پایش و کنترل جمعیت را فراهم میآورد. این روایتها بیوقفه تکرار میشوند و بر جهان واقعی تأثیر میگذارند.
«میتوان بهشت را جهنم جلوه داد و برعکس؛ و میتوان فلاکتبارترین شکل زندگی را بهشت جلوه داد.» این نقل قول از هیتلر در کتاب نبرد من ممکن است برای انسانِ امروز کلیشه به نظر برسد زیرا انتظار میرود که رشد فکری، گردش آزاد اطلاعات و در مجموع فرایند افزایش آگاهی، آسیبپذیریِ او را در برابر چنین تلاشهایی کاهش داده باشد. آیا بهراستی چنین شده است؟
«گذر عاشقانهی عمر» نوشتهی خدیجه مقدم، فعال حقوق زنان و محیطزیست، بیش از هر چیز مروری بر حرکتها و جنبشهای اجتماعیای است که در چهل سال اخیر، مبانی جامعهی مدنی ایران را بنا نهادهاند.
پس از گذشت بیش از پنجاه سال از مبارزات فمینیستی برای آزاد کردن زنان از خانه، چه بر سر پیوند میان زنان، خانه و خانهداری آمد؟ حالا که زنان بهمراتب بیش از دهههای پیشین وارد بازار کار شدهاند، آیا دولتها و جوامع فکری به حال تقسیم وظایف خانگی کردهاند؟ در روزگاری که بهرسمیت شناخته شدن زنان مشروط به فعالیت اقتصادیشان شده است، موقعیت زنان خانهدار چگونه است؟
بگذارید با این پرسشِ بنیادی آغاز کنیم: جامعهیِ ما چگونه از خود در برابرِ بزهکاران دفاع میکند؟ ما پاسخ این پرسش را میدانیم: با گُرز! ـــ و همین آیا نباید همهیِ آن تاریخِ فرهنگ و تمدنِ ادعایی ما را بیاعتبار کند؟
ما به انباشت کالا معتادیم. به نظر میرسد که سبک زندگیِ مینیمالیستی واکنشی مسئولانه به این واقعیت است که مادیگرایی، که از زمان انقلاب صنعتی شتاب گرفته، واقعاً در حال نابود کردن کرهی زمین است.