تب‌های اولیه

جورج اورول؛ شرایط تب‌آلودی که کتاب ۱۹۸۴ در آن نوشته شد

هرمز دیّار

امروزه تعابیری مانند «برادر بزرگ»، «دوگانه‌باوری» و «زبان نوین» در گفتمان سیاسی جا باز کرده است، تا آنجا که به قول جین ستین، استاد دانشگاه وست‌مینستر، «برادران بزرگ دیگر شوخی نیستند، بلکه با تبختر در جهان می‌خرامند».

چرا باید تاریخی را که هرگز رخ نداده است مطالعه کنیم؟

ناندینی داس

هم در زندگیِ روزمره و هم وقتی می‌کوشیم از گذشته سر در بیاوریم، وسوسه می‌شویم که به سناریوهای جایگزین بیندیشیم. وقتی به گذشته فکر می‌کنیم به‌سرعت پای حدس و گمان وسط می‌آید: چه می‌شد اگر آن اتفاق رخ نمی‌داد، یا به شکل متفاوتی رخ می‌داد؟

وادی نسیان: خاطرات عراق از جنگ با ایران

حوراء الحسن

تبلیغاتی که در دوران جنگ ایران و عراق با حمایت دولت بعث منتشر شد بی‌سابقه و پرحجم بود. تنها ۷۵ رمان تبلیغی طی این دوره نوشته شد. در آن زمان روشنفکران عراقی و عرب در جشنواره‌های ادبی-تخصصی از این رمان‌ها استقبال کردند، اما اکنون به‌ طور خودخواسته تولیدات فرهنگی و تبلیغاتیِ آن زمان را به وادی نسیان سپرده‌اند.

فرهنگ جنگ: فرصت عشق و مردانگی

آخیم روده

وجه غالب تولیدات فرهنگی تصویر سربازانی بود که در جبهه رشادت می‌ورزیدند و زنانی که در خانه منتظر بازگشت مردان می‌ماندند. زنان معشوقگانی در فراغ یا همسرانی منتظر بودند؛ مرد سرباز اما زن دوست‌داشتنی خود را در پی «عشق» بزرگ‌تر به وطن رها می‌کرد

شاعران در لباس نظامی

عباس خضر

شاعران عراقی گاه در عرصه‌ی سخن از نظامیان جنگ‌طلب هم جلوتر رفتند. در حالی که نظام پلیسی صدام ارعاب می‌آفرید، شعر حامی صدام فضای پلیسی و نظامی کشور را مقدس نشان می‌داد. تحصیل‌کردگانی که با حال و هوای تجدد آموزش دیده بودند چنین ادبیاتی را تولید کردند.

تقویم مناسبت‌ها: روزهای پرشکوه برای حکومتی با روحیه‌‌ای حساس

الی پوده

تنظیمات تقویم عراق ارتباط مستقیمی با اضطراب حکومت داشت؛ هر چه حکومت فکر می‌کرد مشروعیت ضعیف‌تری دارد، تقویم پُر‌و‌پیمان‌تری از مناسبت‌‌ها ترتیب می‌داد. در حال‌و‌هوایی که آمریکا آماده‌ی حمله به عراق می‌شد، صدام در تدارک برگزاری پرشکوه سالگرد تولدش بود. تولیدی‌ها تحت فشار بودند که پوسترها و حمایل‌ها را آماده کنند، اما ده روز پیش از فرارسیدن مناسبت تقویم بغداد سقوط کرد.

دیکتاتور دست‌به‌قلم

اُفرا بنجیو، فاضل العزّاوی

رمان‌های صدام بدون درج نام نویسنده‌ چاپ شدند. به جای نام، روی جلد کتاب آمده بود «به قلم نویسنده‌اش». اما همه می‌دانستند که نویسنده‌ی ناشناس که مدعی بود از سر «تواضع» نام خود را بر کتاب ننهاده، در واقع خود صدام حسین است. قیمت کتاب‌ها ارزان بود، در تیراژ بسیار بالا فروخته شدند، و اعلام شد که عواید فروش صرف فقرا و نیازمندان و مؤسسات خیریه می‌شود.