دین و آزادی بیان چه رابطهای دارند؟ چرا «توهین به مقدسات» اینقدر حساسیتبرانگیز است؟ آیا آزادی بیان به «بیان محترمانه» محدود میشود؟ با «کفرگویی» چه باید کرد؟ سومین پادکست «یک کتاب» را به «ایمان به نفرت» نوشتهی ریچارد مون اختصاص دادهایم.
جف کافمن و مارشا رز یک زوج هنرمند و صاحبنام در سینمای مستند آمریکا هستند. ارتباط دوستانهی ما از سال ۲۰۱۸ در اثنای ساختن مستند مشهور آنها دربارهی زندگی «نسرین ستوده» آغاز شد. یکی از آن نقاط مشترکمان، عشق هرسه نفر ما به جون بائز خواننده و نوازندهی هشتاد سالهی آوازهای شصت سال صلحطلبی،آزادیخواهی وعدالتجویی بود.
بازیگر و خوانندهی ایرانی-آلمانی، یاسمین طباطبایی، در گفتگو با شبنم طلوعی، از تجربیات کودکی در ایران تا امروز و زندگی حرفهایاش در آلمان میگوید.
- 1 از 4
- بعدی ›
در اواخر بعدازظهر یکی از جمعههای نوامبر پارسال، پلیس را به علت «حادثهای تروریستی» به ایستگاه مترو «آکسفورد سیرکوسِ» لندن فراخواندند. از مردم خواستند که ایستگاه را ترک کنند، و در نتیجه جمعیتی انبوه به طرف خروجیهای ایستگاه شتافتند. گزارشهایی دربارهی شلیک گلوله دهان به دهان چرخید، و عکسها و ویدیوهایی در اینترنت منتشر شد که نشان میداد مردم در حال فرار از آن ناحیهاند و نیروهای مسلح پلیس به سوی آن محل میشتابند.
من یکی از معدود بازماندگان کسانی هستم که تقریباً تا آخرین لحظهی پیش از آزادسازی آشوویتس در این اردوگاه بودم. انتقال ما از این اردوگاه یا به اصطلاح تخلیهی آن در ۱۸ ژانویه آغاز شد. ما در صفی ۶۰۰ نفری به راه افتادیم و در شش روز و نیمِ بعدی بیش از نیمی از همراهانم جان باختند. به احتمال قوی، من تا مراسم یادبود سال آینده زنده نخواهم ماند. این قانون طبیعت است. پس لطفاً ببخشید که احساساتی سخن خواهم گفت.
روزنامهی «نیویورک تایمز» ابتدا با این قتل مثل هر قتل دیگری برخورد کرد: جنووزه یکی از دیگر قربانیان حملات وحشیانه در خیابانهای نیویورک بود. اما دو هفتهی بعد، گزارش این قتل در صفحهی اول این روزنامه منتشر شد. پای هیچ کشف خیرهکنندهی جدیدی در میان نبود اما این بار چارچوب خبر فرق داشت: همسایهها کجا بودند؟ چطور دلشان آمده بود بیرحمانه فریادهای قربانیای را که خواهان کمک بود نادیده بگیرند؟
- 1 از 20
- بعدی ›