کتاب «ایرانیان چه میخواهند؟ زن، زندگی، آزادی» نوشتهی آرش عزیزی، که در دیماه ۱۴۰۲ به بازار آمد، یکی از اولین کتابهایی است که بهنحوی جامع به خیزش زن، زندگی، آزادی پرداخته است.
«اپوزیسیون» دستخوش نوعی بیماریِ سیاسی است، بهطوری که عملاً و ناخواسته خود را در مقابل «جنبش» قرار داده است. چرا چنین است و چه عواقبی میتوان برای آن متصور شد؟
چهرهی آدمها سرشار از خشم و اندوه بود. نیامده بودند که از موقعیت استفاده کنند تا شعار بدهند یا جمعیتی را هدایت کنند. همه در سکوت و خشمگینانه به بیمارستان و سرکوبگران چشم دوخته بودند.
امروز یکی از چالشهای بزرگ هنرمندانی که به جنبش «زن، زندگی، آزادی» احساس تعهد میکنند مسئلهی اجرای کار هنری و کسب درآمد بدون رعایت بایدونبایدهای «وزارت ارشاد» است؛ به بیان دیگر، مسئلهی خلق و، مهمتر از آن، ارائهی اثری هنری بدون «مجوز».
مییس بوئسن واین در سلول خود در بازداشتگاه فوختِ نازیها در جنوب هلند زندانی بود که شال چهلتکهای به داخل سلولش پرتاب شد. ناگهان متوجه شد که تکهپارچههای کوچک این شال را میشناسد: آن تکه از دامن مادر، پیراهن فرزند، کراوات پدر و تکههایی از تنپوش دیگر رفقا... انگار جان و جهان این چهلتکهی قاچاقی در هم تنیده شده بود تا رازگشای یک پیام باشد: تکتک یاران و همبستگان هنوز دلبستهی او و آزادیاند!
کنفرانس «زن، زندگی، آزادی» از ۱۴ تا ۱۶ ژوئن، به دو زبان انگلیسی و فارسی در اسلو، پایتخت نروژ، برگزار شد. این کنفرانس با مقدمهای از ترین جانسن مزا، رئیس دانشگاه کریستیانیا، دربارهی نقش دانشگاه در تحلیل تحولات اجتماعی آغاز شد.