خداناباوری یا خداباوری: کدامیک پدیدهها را بهتر تبیین میکند؟
کِوین وَلییِر
خداناباوری و خداباوری چارچوبهای رقیبی برای تبیین «کلان»پدیدههایی نظیر هستی، نظم، اخلاق، آزادی و آگاهیاند.
خداناباوری و خداباوری چارچوبهای رقیبی برای تبیین «کلان»پدیدههایی نظیر هستی، نظم، اخلاق، آزادی و آگاهیاند.
استیفن اَسما استاد فلسفهی کالج کلمبیا در شیکاگو است که زمانى از اهالى خوشبخت جبههى مخالفین دین به شمار مىآمد. اکثر آثار و نوشتههای قدیمی او شامل نقدهاى «بسیار تندى» علیه دین بود. او با اشتیاق فراوان برای نشریات مختلف سکولار و شکگرا مطالبی مینوشت و حتى نامش در فهرست افراد نام برده در کتاب «دوزخیان» به چشم مىخورد، کتابى که خوشبختانه تا به حال از آن بىخبر بودم.
زرتشت قبل از محمد، قبل از عیسی و قبل از بودا میزیست. ۳۵۰۰ سال پیش، در ایرانِ عصر برنز، او بینشی دربارهی خدای برتر واحد داشت. هزار سال بعد، دین زرتشت، نخستین دین یکتاپرست بزرگ جهان، به دین رسمی امپراتوری قدرتمند ایران تبدیل شد و میلیونها پیرو به زیارت آتشکدههای آن میرفتند. هزار سال پس از آن، امپراتوری سقوط کرد، پیروان زرتشت سرکوب و به دین جدید فاتحان سرزمینشان، یعنی اسلام، درآورده شدند.
خدا وجود دارد، یا وجود ندارد؟ خداباوران و خداناباوران پاسخهای مستقیم و متضادی به این پرسش میدهند. کدام پاسخ را باید پذیرفت؟ ویلیام اروین، استاد فلسفه، توضیح میدهد که چرا نباید هیچیک از این پاسخها را به قطع و یقین بپذیریم، و چرا هم خداباوران و هم خداناباوران باید «وجود خدا» را همواره به عنوان یک پرسش در نظر بگیرند.
از انواع گوناگون خداناباوری چه میدانیم؟ وجه اشتراک خداناباوری رایج معاصر و ادیان تبشیری چیست؟ چرا برخی از خداناباوران، دین را نازدودنی و حتی ضروری میدانند؟ مصادیق «بربریت خِرَد» در قرن بیستم کدامند؟
وقتی از وجود یا عدم خدا حرف میزنیم، از چه سخن میگوییم؟ آیا پرداختن به این مسئله به غفلت از مسائل اساسیتر نمیانجامد؟ وجوه اشتراک و اختلاف میان خداباوران و خداناباوران چیست؟
کُنراد هَکت، جمعیتشناس نامدار در حوزهی دین و زندگی عمومی، ضمن بررسی دقیق یافتههای تحقیقات گوناگون با بیان هفت نکته نشان میدهد که چگونه پاسخ افراد به پرسشهای مربوط به هویت دینی از شرایط و زمان مصاحبه و نیز شیوه و جملهبندی پرسشها متأثر است که این امر نتایج پژوهشها را به طور چشمگیری تغییر میدهد.