جودیت باتلر در آخرین کتاب خود با عنوان «نیروی خشونتپرهیزی» استدلال میکند که در این زمانه، و احتمالاً در هر زمانهای، باید اشکال کاملاً نوینی از همزیستی میان انسانها در جهان را تخیل کرد. جهانی که او آن را «برابری بنیادین» میخواند.
اغلبِ متخصصان مبارزهی خشونتپرهیز را آن کنشی میدانند که توسط مردمانی غیرمسلّح انجام شود که به کسی آسیب بدنی نمیزند یا کسی را تهدید به آن نمیکند. آسیب به اموال اگر بهصورتی دقیق و باقاعده صورت گیرد و پیامی روشن دربر داشته باشد، میتواند یک روشِ بیخشونتِ کارشکنی در امور لحاظ شود.
مادامی که زنان در خط مقدم مبارزه هستند، جنبشهای تودهای شانس بیشتری برای موفقیت دارند و به احتمال زیاد به نظام دموکراتیک مساواتطلبانهتری منتهی خواهند شد. این یکی از دلایلی است که روشن میکند چرا اعتراضات کنونی بقای رژیم ایران را با تهدید مواجه کرده است.
این ترجمه، برگِ سبزی تقدیمی است به همهی فعّالانی که در مسیرِ حقِ تشکیلِ سندیکاها و تشکّلهای مستقلّ صنفی و مدنی، رنجهای فراوانی را به جان خریدهاند؛ از تحمّلِ زندان و تبعید گرفته تا انواع محرومیتهای اجتماعی، اخراج، قطع حقوق و غیره.
با نگاه به متون مفصل و فراوان و کلاف سردرگم شیوههای متناقضی که برای فهم یا سوءفهم گاندی به کار رفته است، میتوان حتی (همصدا با دکتر اومکار سِین) گفت: «راستش، هیچ یک از ما واقعاً سعی نکردهایم که گاندی را بفهمیم، دستکم نه تا آنجا که بخواهد ما را به دردسر بیندازد… جذابیت گاندی در همین درکهای اشتباه از اوست. برای خود گاندی مفید بوده که او را اشتباه بفهمند چون به تصور عظمت او افزوده و به ایدهی "گاندی" ابعادی عظیم بخشیده است.»
هرچند جمهوری اسلامی حکومتی به شدت سرکوبگر است اما میتوان تصور کرد که در صورت افزایش همزمان فشارهای داخلی و بینالمللی، ناچار به عقبنشینی شود. ما هنوز همهی روشهای مبارزات خشونتپرهیز را امتحان نکردهایم.