سرور کسمایی، رماننویس، مترجم و ناشر مقیم فرانسه است که پس از انقلاب مجبور به ترک ایران شد. او در پاریس به تحصیل زبان و ادبیات روسی پرداخت و مدتی بعد برای ادامهی تحصیل به مسکو رفت. در بازگشت به پاریس، با برخی از کارگردانان مهم روسی و فرانسوی به همکاری پرداخت. او اولین رمان خود با عنوان گورستان شیشهای را به زبان فرانسوی نوشت و چهارمین رمانش به همین زبان ــ شام آخر ــ در ماه مارس گذشته، توسط انتشارات روبر لافون منتشر شد و اخیراً نشر باران در سوئد نسخهی فارسی آن را چاپ کرده است.
شاهرخ مسکوب خود را جستارنویس میدانست. این عنوانی بود که برای معرفی خود به کار میبرد. جستارنویس و نه نویسنده به شکل عام. یعنی نام خود را به یک فرم ویژهی ادبی پیوند میداد و تنها آن را در کار خود برجسته میکرد. جستارهای درخشانی چون «مقدمهای بر رستم و اسفندیار»، «سوگ سیاوش»، «در کوی دوست» و «ارمغان مور» که این آخری پس از درگذشتش منتشر شد.
یکشنبه اول آوریل ۱۹۵۱، چند روز پیش از اقدام به خودکشی در پاریس، صادق هدایت دستنوشتههای خود را در اتاق هتلی واقع در میدان دانفر روشرو پاره کرد و دور ریخت. یک هفته بعد، در بامداد دوشنبه نهم آوریل، هنگامی که پلیس فرانسه درِ آپارتمان اجارهایاش را در کوچهی شامپیونه شکست و وارد شد، جسد بیجان او را یافت که روی زمین آشپزخانه کنار مقداری کاغذ سوخته افتاده بود. بنابراین آیا باید نتیجه گرفت که هیچکدام از دستنوشتههای منتشرنشدهی او از خروش انهدامگری که در آن روزهای آخر وجودش را فراگرفته بود، جان سالم به در نبرد؟