زرتشت قبل از محمد، قبل از عیسی و قبل از بودا میزیست. ۳۵۰۰ سال پیش، در ایرانِ عصر برنز، او بینشی دربارهی خدای برتر واحد داشت. هزار سال بعد، دین زرتشت، نخستین دین یکتاپرست بزرگ جهان، به دین رسمی امپراتوری قدرتمند ایران تبدیل شد و میلیونها پیرو به زیارت آتشکدههای آن میرفتند. هزار سال پس از آن، امپراتوری سقوط کرد، پیروان زرتشت سرکوب و به دین جدید فاتحان سرزمینشان، یعنی اسلام، درآورده شدند.
ناسیونالیستهای قومگرا، از مجارستان گرفته تا ایتالیا، برای دستیابی به اهداف خود از دین سوءاستفاده میکنند. ترقیخواهان چه باید بکنند؟
در ادامهی گفتوگو با دکتر عبدالکریم لاهیجی از آیندهی ایران و مسائلی که با آن روبرو خواهیم بود و نیز نقشی که مذهب و روشنفکران سکولار در آیندهی ایران خواهند داشت پرسیدهایم.
«چرا قبلاً، مثلاً در سال ۱۵۰۰، اعتقاد نداشتن به خدا در جوامع غربی تقریباً ناممکن بود در حالی که در سال ۲۰۰۰ برای بسیاری از ما نه تنها امری آسان بلکه حتی اجتنابناپذیر است؟» این پرسش که از سوی چارلز تیلور مطرح شده بود این روزها در بین مورخان باب شده است. ایتن شاگان در کتاب جدیدش به پرسش مشهور تیلور پاسخی قانعکننده میدهد.
در سلسله گفتگوها دربارهی آیندهی ایران این بار از حسن یوسفی اشکوری پرسیدهایم چه تجربیاتی در فرهنگ سیاسی و اجتماعی ایرانیان پشتوانهی سازندگی در ایران آینده است؟ دین، جریانهای سکولار و ایرانیان خارج از ایران چه سهم و جایگاهی در شکلگیری ایران آینده دارند؟ آرزوها و ارزشهای مشترک ایرانیان و نیز مسائل ایرانِ آینده چیست؟
منیره برادران، نویسنده و فعال حقوق بشر، و زندانی سیاسی در سالهای دههی ۶۰، در گفتگو با آسو دربارهی هویت ملی و چشماندازهای آیندهی ایران میگوید هویت ملی ما امروز مهمتر از همه دفاع از حقوق شهروندی، برابری، رعایت حقوق بشر، دموکراسی و مبارزه با بیعدالتیهای اقتصادی، قضائی و امتیازورزیهای حلقهی قدرت است.