.
آوار انقلاب که بر سرمان فرود آمد چیزی نگذشت که همگی بیکار و خانهنشین شدیم. بدون حقوق ماهیانه و نداشتن اندوختهی مالی باید ترفندی میاندیشیدیم که درآمدزا باشد. تنها کاری که در آن سررشته داشتیم نشر بود. تصمیم گرفتیم انتشاراتی خصوصی و خانگی به راه بیندازیم. از تعدادی همکاران سابق که برخی هم مانند ما پاکسازی شده بودند، و از جمله ایرج باقرزاده دعوت کردیم با سرمایهی بسیار اندکی با ما در این کار شریک شوند.
.
در این مقاله نویسنده با استناد به نظرات تعدادی از افرادی که دستی در امر نشر و تولید کتاب دارند وضعیت صنعت نشر و فرهنگ کتابخوانی در ایران را بررسی و علل ضعف و کاستیها در این حوزه را جستجو میکند.