ما در ابتدای تاریخ نوع بشر ایستادهایم. بهازای هرکسی که امروز زنده است، ده نفر در گذشته زندگی کرده و درگذشتهاند. اما اگر گونهی انسان بهاندازهی میانگین دیگر گونههای پستاندار باقی بماند، بهازای هر نفری که امروز زندگی میکند، هزار نفر در آینده زندگی خواهند کرد. ما مردمان باستان هستیم. در مقایسه با زندگیِ یک شخص معمولی، بشریت امروز از نوزادی که نخستین گامهای خود را برمیدارد، بزرگتر نیست.
موضوع این کتاب، دوراندیشی است: این ایده که یکی از اولویتهای اخلاقیِ اصلیِ زمانهی ما بر جای نهادن تأثیری مثبت بر آیندهی بلندمدت است. دوراندیشی یعنی جدی گرفتن عظمت آینده، و اهمیت نقش خودمان در شکل دادن به آن. این کتاب حاصل بیش از یک دهه کارِ تماموقت است، که تقریباً دو سال از آن صرف راستیآزماییِ دادهها شده است.
این روزها علوم کامپیوترى، بهویژه هوش مصنوعى، حسابى مىدرخشد. روزى نمیگذرد مگر اینکه رسانهها با اشتیاق فراوان خبر از شگفتى جدیدى دربارهی ماشینهاى هوشمند ندهند. پیشگامان این حوزه قدر دیدهاند و ظاهراً از منزلت و جایگاهى بهرهمندند که کمتر کسى از دانشگاهیان از آن برخوردار بوده است.
علم چیزی شبیه میکل آنژ است. میکل آنژ جوان، با تراشیدن تندیس اغواگر پیتا (Pieta) در واتیکان، مهارت خود را در مجسمهسازی اثبات کرد اما میکل آنژ بالغ، بعد از کسب مهارت و اثبات آن، خود را از قید مقررات رها کرد و به خلق کارهای شبهانتزاعی خارقالعادهای پرداخت.
در سال ۲۰۱۸ مجلهی «ساینس» این پرسش را با دهها دانشمند جوان مطرح کرد که به نظرشان نسل آینده در چه جور مدارسی باید تحصیل کند. بسیاری از آنها پاسخ دادند که ما باید زمانِ کمتری را به از بر کردن اطلاعات اختصاص دهیم و برای فعالیتهای خلاقانه فضای بیشتری در نظر بگیریم.
تصور کنید در یک نمایش شعبدهبازی حضور دارید و ناگهان شعبدهباز غیب میشود. بیشک شما میدانید که این فرد احتمالاً در جایی پنهان شده است. با این حال، هنوز اینطور به نظر میرسد که او ناپدید شده است. حکم منطق هرچه که باشد، نمیتوان با استدلال این نمود را انکار کرد. چرا تجربهی هوشیار ما این اندازه سرسخت است؟