تاریخ انتشار: 
1399/11/09

برای مقابله با گرمایش زمین چه امکان‌های تازه‌ای داریم؟

برگرفته از برنامه‌ی رادیوی ۴ بی‌بی‌سی

MITSloan

در حالی که جهان سخت درگیر مبارزه با بیماری کووید ۱۹ است، خطر گرمایش زمین نیز همچنان هستیِ جهان را تهدید می‌کند. اما پیشرفت‌های چشمگیری هم برای مقابله با آن به دست آمده است. این پیشرفت‌ها چیست، و جهان برای جلوگیری از گرمایش بیش از حد چه امکاناتی دارد؟

آنچه در ادامه آمده گزیده‌ای است از یکی از برنامه‌ها‌ی «بریفینگ روم» (The Briefing Room) در رادیو ۴ بی‌بی‌سی. در این برنامه دیوید ارانوویچ با چهار کارشناس گفتگو می‌کند:

مارک مَزلین، استاد اقلیم‌شناسی در دانشگاه لندن

بایفورد سانگ، کارشناس چین در موسسه پژوهش‌های اقلیمی   E3G

پیت اوگدن، معاون بخش انرژی و محیط زیست در سازمان ملل

گابریل واکر، مشاور شرکت‌های تجاری در سیاست‌های محیط زیست

 


در حالی که جهان سخت درگیر مبارزه با بیماری کووید ۱۹ است، خطر گرمایش زمین نیز همچنان هستی جهان را تهدید می‌کند. اما پیشرفت‌های چشمگیری هم برای مقابله با آن به دست آمده است. از جمله، چین اعلام کرده که میزان انتشار گاز کربن را تا سال ۲۰۶۰ به صفر خواهد رساند. با آمدن جو بایدن، آمریکا به معاهده‌ی پاریس باز‌گشته و متعهد شده که انتشار گاز کربن را به صفر برساند و تریلیون‌ها دلار هم برای ایجاد مشاغل و زیرساخت‌های جدید سبز هزینه خواهد کرد. اتحادیه‌ی اروپا، ژاپن و کره‌ی جنوبی تعهد کرده‌اند که تا سال۲۰۵۰ انتشار کربن تعیین کرده‌اند. اما با این وصف، جهان همچنان در حال گرم‌تر شدن است و این سؤال باقی‌ست که جهان چه امکانی برای جلوگیری از گرمایش بیش از حد زمین دارد؟

جنبه‌های مختلف این سؤال را با چهار کارشناس سرشناس در میان گذاشته‌ایم.

 

اول مارک مَزلین (Mark Maslin)، استاد اقلیم‌شناسی در دانشگاه لندن: دمای کره زمین در مقایسه با دوران پیشاصنعتی، چقدر بالا رفته، و تأثیر این افزایش چه بوده است؟

مارک مَزلین: از دوره‌ی پیشاصنعتی تا امروز کره‌ی زمین یک درجه گرم‌تر شده، و همین یک درجه افزایش، تأثیرات چشم‌گیری داشته. مثلاً سطح دریاها ۲۲ سانتی متر بالا رفته، که شاید به نظر زیاد نمی‌رسد، اما باعث سیل در مناطق ساحلی در اطراف جهان شده است. یا حوادثی مانند آتش‌سوزی جنگل‌ها در استرالیا و کالیفرنیا. در سال ۲۰۲۰ سیل‌های عظیمی در مناطقی از آفریقا، هند، چین، کره و ژاپن به راه افتاد، و از سویی دیگر شاهد خشک‌سالی‌هایی شدید در آمریکای جنوبی، شمال آرژانتین، پاراگوئه و مناطق غربی برزیل بودیم. تخمین زده می‌شود که تنها در برزیل خسارت در زمینه‌ی کشاورزی در حدود سه میلیارد دلار بوده است. من فکر می‌کنم این‌ها شواهد بارز اثرات تغییر اقلیم هستند. تخمین زده می‌شود که از سال ۲۰۱۹ تا امروز، افزایش دما باعث از دست رفتن حدود صد میلیارد ساعت کار بالقوه شده است. این ها نشان می‌دهد که تغییری بزرگ در مقایسه با ده سال پیش رخ داده است.

 

چطور ممکن است افزایش دمای زمین سبب از دست رفتن فرصت‌های کاری شود؟

مارک مَزلین: در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری، صاحبان زمین‌های کوچک و مزارع خانوادگی که در هوای آزاد کار می‌کنند، سهم بزرگی در تولید عمده‌ی غذا دارند. هنگامی که دما و به خصوص رطوبت افزایش می‌یابد، منطقی است که از نظر جسمی کار در خارج از خانه ناممکن می‌شود.

 

در توافق جهانی سال ۲۰۱۵ در پاریس، قرار شد افزایش دما تا پایان این قرن به دو درجه‌ی سانتیگراد محدود شود. اگر دمای جهان دو درجه‌ بالا برود، چه تغییراتی پیش خواهد آمد؟

مارک مَزلین: همین دو درجه هم باعث تغییرات زیادی خواهد شد. سطح آب دریاها تا نیم متربالا می‌رود، که می‌تواند به افزایش طوفان در مناطق ساحلی و رودخانه‌ها بینجامد و بسیاری از شهرهای ساحلی را بسیار آسیب‌پذیر کند. خشک‌سالی، موج گرما، سیل و طوفان‌های شدیدِ پی‌درپی زیاد خواهد شد. تمام این‌ها اثرات عمده‌ای بر آب‌های گرم و اکوسیستم‌ صخره‌های مرجانی خواهند گذاشت و تعداد زیادی از اکوسیستم‌ها و گونه‌های ارزشمندی در مناطق قطبی، تالاب‌ها و جنگل‌های ابر از دست خواهند رفت. ممکن است بیماری‌های عفونی گرمسیری شیوع پیدا کنند و بیماری‌های منجر به مرگ‌ومیرِ ناشی از گرما، افزایش خواهند یافت.

 

بنابراین حتی اگر همه به تصمیمی که در معاهده‌ی پاریس توافق شده، یعنی محدودیت تا دو درجه سانتیگراد، متعهد بمانند باز اختلال‌های اقلیمی زیادی پیش خواهد آمد. حالا تصور کنیم که اصلاً توافق پاریس امضا نشده است و ما همان‌طور که تا امروز عمل کرده‌ایم، ادامه خواهیم داد. در این صورت دما در پایان قرن تا کجا می‌تواند افزایش یابد و تأثیر افزایش دما چه خواهد بود؟

ما تا به امروز نیمی از درختان کره‌ی زمین را قطع کرده‌ایم.

مارک مزلین: همین حالا هم، اگر تمام کشورها واقعاً به تعهد پاریس پای‌بند بمانند، دمای زمین، سه تا سه و نیم درجه افزایش خواهد داشت که در آن‌صورت تغییرات بزرگی پیش خواهد آمد. مثلاً تعدادی از کشورهای جزیره‌ای کوچک مانند مالدیو و جزایر مارشال زیر آب خواهند رفت. بیشتر اکوسیستم‌های صخره‌ای مرجانی آب‌های گرم و یخ‌های قطب شمال و قطب جنوب را از دست خواهیم داد. ماهی‌گیری در‌ آب‌های کم عمقِ کم آب که غذای مردمان زیادی را تأمین می‌کند، به شدت صدمه خواهد خورد، و تولید محصولات کشاورزی در سراسر جهان کاهش خواهد یافت.

 

حالا می‌خواهم بپرسم ما تا کنون چه کرده‌ایم که منجر به افزایش کربن در اتمسفر شده است؟ کربنی که به همین راحتی‌ها هم از بین نمی‌رود. برای وارونه کردن این روند در آینده چه راهی داریم؟

مارک مَزلین: فکر می‌کنم یکی از مهم‌ترین اتفاقات در کنفرانس پاریس این بود که بر سر محدودیت تا دو درجه توافق شد، اما این انگیزه در بین کشورها به وجود آمد که از این هم جلوتر بروند و به یک و نیم درجه برسند. این اتفاق مهمی بود چون به دانشمندان فرصت داد تا به دنیا نشان دهند چگونه می‌توان به یک‌و‌نیم درجه رسید، و اولویت‌ها چیست. به این ترتیب فرصت پیدا کرده‌ایم تا درباره‌ی لزوم رسیدن به کربن صفر خالص، گفت‌وگو کنیم. و این کربن صفر تبدیل شده است به شعار و هدف بزرگ حفظ محیط زیست، و همه آن را تکرار می‌کنند که چگونه واقعاً می‌توانیم تمام دنیا را تا سال ۲۰۵۰ یا حتی اگر ممکن باشد زودتر، به کربن صفر برسانیم. یعنی مقداری که دنیا گاز کربن تولید و دفع می‌کند مساوی باشد که کربن اضافه در هوا منتشر نشود. اما نکته‌ی مهم این است که ما تا امروز کربن زیادی به جو زمین تزریق کرده‌ایم. بنابراین حتی اگر به کربن صفر هم برسیم، باید تا آخر قرن مقادیری زیادی گازدی‌اکسید کربن اضافه در هوا را از جو بیرون بکشیم تا بتوانیم افزایش دما را در حد یک و نیم درجه نگه داریم.

 

و برای رسیدن به این اهداف چه باید کرد؟

مارک مَزلین: از جمله راه‌هایی که پیش رو داریم، جنگل‌کاری گسترده در جهان است. به یاد داشته باشید، ما تا به امروز نیمی از درختان کره‌ی زمین را قطع کرده‌ایم. می‌توانیم در مناطق وسیعی از جهان پوشش گیاهی طبیعی بکاریم. در این صورت پوشش گیاهی جدید، گاز کربن را به خود می‌کشد و از جو خارج می‌کند. یا می‌توانیم کربن را از محل تولید آن، یعنی کارخانه‌ها و نیروگاه‌ها بگیریم و بعد آن را در زیرزمین ذخیره کنیم. روش دیگری نیز وجود دارد، فناوری جدیدی که قادر است دی‌اکسید کربن را از جو زمین بمکد و خارج کند. و می‌شود این دی اکسید کربن خارج شده از جو را به درون سنگ‌هایی چون گرانیت تزریق کرد که برای همیشه در سنگ محبوس بماند.

 

بنابراین هر چه زودتر به کربن صفر خالص برسیم بهتر است؟

مارک مَزلین: کاملاً. هرچه سریع‌تر به کربن صفر خالص برسیم، مجبور به مکش کمتر از جو هستیم. اگر کار کندتر پیش برود، مجبور خواهیم شد بیش‌تر از این‌ها کربن از جو خارج کنیم. اما اگر به جای سال ۲۰۵۰ که تعهدش را داده‌ایم، چند سال زودتر، مثلاً تا سال ۲۰۴۵ به آن نقطه‌ی موعود برسیم، کار آسان‌تر خواهد شد چون در آن صورت، گاز کربن کمتری باید از جو خارج کنیم. به نظرم خیلی بهتر است که سریع‌تر به این نقطه برسیم. به همین ترتیب، آسان‌تر خواهد بود اگر اقتصادمان را بر اساس سیاست‌های حفظ محیط زیست بازسازی کنیم و به سوی نقطه‌ای برویم که کربن کمتری تولید شود و در کوتاه‌ترین زمان ممکن، به کربن خالص صفر برسیم. امروزه اقتصاددانان تأیید می‌کنند که در این مسیر، اقتصاد حتی تقویت خواهد شد. هیچ دلیل منطقی برای احتراز از نیل به اقتصاد سبز وجود ندارد.

* * *

ممنونم. حالا بپردازیم به این سؤال که دو قدرت اقتصادی بزرگ جهان، ایالات متحده و چین، در سیاست‌های اقلیمی خود چه تغییراتی داده‌اند. از چین شروع می‌کنم و گفت‌و‌گویی با بایفورد سانگ (Byford Tsang)، که در مؤسسه‌ی پژوهش‌های اقلیمی E3G  مسئول مطالعات درباره‌ی سیاست‌های اقلیمی چین است. می‌دانیم که چین تعهد کرده  تا سال ۲۰۶۰ به کربن صفر برسد. اهمیت این تعهد چیست؟

بایفورد سانگ: این تعهد بسیار مهم است. اولاً، فکر می‌کنم برای بسیاری از افرادی که از نزدیک سیاست‌های اقلیمی چین را رصد می‌کنند، این تصمیم چین بسیار تعجب‌آور است. زیرا چین یکی از عوامل اصلی انتشار گازهای گل‌خانه‌ای در جهان است. یعنی چیزی حدود ۲۸ درصد از انتشار جهانی. بنابراین افزایش یا کاهش انتشار گازهای گل‌خانه‌ای در چین، بر دمای کره‌ی زمین تأثیر چشمگیری دارد.

 

فکر می‌کنید انگیزه‌ی دولت چین در گرفتن چنین تصمیمی چه بوده؟

چین منابع ذغال‌سنگ فراوانی دارد اما برای سایر اشکال انرژی مانند نفت و گاز بسیار متکی به واردات است. چین۷۰ درصد نفت و۴۰ درصد گاز خود را از خارج وارد می‌کند.

بایفورد سانگ: من فکر می‌کنم از همه مهم‌تر اهداف ژئوپلیتیک دولت چین است. چین می‌خواهد خود را به عنوان قدرتی مسئول در صحنه بین‌المللی نشان دهد. جدا از این، انگیزه‌های داخلی متعددی هم دارد. از جمله مهم‌ترین آن‌ها، امنیت انرژی است. چین منابع ذغال‌سنگ فراوانی دارد اما برای سایر اشکال انرژی مانند نفت و گاز بسیار متکی به واردات است. چین۷۰ درصد نفت و۴۰ درصد گاز خود را از خارج وارد می‌کند. بنابراین، با استفاده از انرژی تجدیدپذیر به جای نفت و گاز، وابستگی‌اش به امنیت مسیرهای دریایی، مثلاً برای حمل و نقل نفت، کم‌تر خواهد شد.   

 

درباره‌ی تأثیر‌ فیزیکی تغییرات اقلیمی بر خود چین چطور؟

بایفورد سانگ: چین در برابر تغییرات اقلیمی بسیار آسیب‌پذیر است. در تابستان سال گذشته، سیل بزرگی در مرکز چین رخ داد که میلیون‌ها نفر را آواره کرد و قیمت مواد غذایی را افزایش داد. بنابراین با شدیدتر شدن تغییرات آب و هوا، حتماً تأثیرات آن بیشتر می‌شود. مثلاً، سیلی که آمد در قسمت پایین رودخانه یانگ‌تسه بود که مرکز تولید عمده‌ی مواد غذایی است. بیش از نیمی از برنج چین در آن منطقه تولید می‌شود.

 

شما قبلاً گفتید که چین معادن عظیم ذغال‌سنگ دارد. حالا که سعی می‌کند به کربن صفر برسد آیا مجبور نیست بیشتر این معادن را ببندد؟ این چالش بزرگی خواهد بود.

بایفورد سانگ: بله، کاملاً همینطور است. نوع مهارت‌ و تخصصی که برای استخراج ذغال سنگ به کار می‌رود به درد تولید انرژی‌های تجدیدپذیر نمی‌خورد. بنابراین کارگران و متخصصینی که در تولید ذغال سنگ کار می‌کنند امکان استخدام در بخش انرژی‌های تجدیدپذیر ندارند. به علاوه این‌که مناطق اصلی این دو بخشِ انرژی فاصله‌ی زیادی از هم دارند. حدود چهار میلیون نفر در بخش استخراج ذغال‌سنگ، در استان‌های شمال شرقی چین کار می‌کنند، که قاعدتاً بیکار خواهند شد. بنابراین تعطیل شدن معادن ذغال‌سنگ چالشی بزرگ برای دولت محلی است. به علاوه این‌که قسمت بزرگی از درآمد مالیاتی این استان‌ها به ذغال‌سنگ بستگی دارد.

 

چین تا چه اندازه می‌تواند از فناوری سوخت‌های تجدیدپذیر برای مصرف داخلی خود استفاده کند؟

بایفورد سانگ: چین تولید کننده‌ی عمده‌ی فناوری انرژی‌های تجدیدپذیر است. بیش از ۷۰ درصد از صفحات خورشیدی در چین تولید می‌شود. از ده تولیدکننده‌ی برتر توربین‌های بادی در جهان، شش تولیدکننده چینی است و تقریباً نیمی از ماشین‌های الکتریکی که در جاده‌های جهان تردد می‌کنند، محصول چین‌اند. بنابراین با تعهد به کربن صفر، چین از نظر اقتصادی سود می‌برد. همچنین فرصت‌هایی برای چین وجود دارد که در ساخت سیستم‌های انرژی در جاهای دیگر نیز سرمایه‌گذاری کند.

 

اما چین سرمایه گذاری‌های عظیمی در نفت و ذغال سنگ در کشورهای دیگر دارد، خصوصاً در کشورهای در حال توسعه.  آیا چین قصد دارد که از این نوع سرمایه گذاری‌ها دست بردارد؟

بایفورد سانگ: در حال حاضر، اکثر سرمایه‌گذاری‌های خارجی چین در بخش انرژی در سوخت فسیلی مانند ذغال سنگ، نفت و گاز است. چین همچنین ذغال‌ سنگ و سوخت‌های فسیلی زیادی تولید می‌کند.  بنابراین صادرات این فناوری به سود چین است. بدیهی است تعهدات داخلی چین در حال حاضر و سیاست‌های بلند مدت چین برای انرژی‌های تجدیدپذیر سازگار به نظر نمی‌رسند.

 

بله، این دو سیاست سازگار نیستند با هم، چون اگر چین در استخراج ذغال سنگ در جای دیگری سرمایه گذاری کند، باعث گرم‌تر شدن کره‌ی زمین می‌شود، که در نهایت باعث سیل در رودخانه یانگ‌تسه در چین خواهد شد.

بایفورد سانگ: بله، موافق‌ام و فکر می‌کنم چین بخواهد سرمایه‌گذاری‌های خود را در خارج از کشور در  بخش ذغال‌سنگ کاهش دهد. اخیراً دیدیم که ژاپن متعهد شده است که از تأمین سرمایه برای استخراج ذغال‌سنگ در خارج از کشور جلوگیری کند. تصور می‌کنم چین هم تسلیم فشارها خواهد شد. برخی از کشورهای دریافت‌کننده‌ی این فناوری‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها، مانند فیلیپین هم، تعهد داده‌اند که ساخت نیروگاه‌های ذغال سنگ را متوقف کنند. بنابراین می‌بینیم که نظر کشورها درباره‌ی ذغال‌سنگ در حال تغییر است، نه تنها در چین و ژاپن یا کره‌ی جنوبی بلکه در سطح جهانی.

* * *

ممنون‌ام از شما. بعد از چین کشوری که بیش از همه گاز کربن منتشر می‌کند، ایالات متحده‌ی آمریکاست. آمریکا در چند سال گذشته رئیس جمهوری داشته که می‌گفته تغییرات اقلیمی دروغ و حقه‌بازی است. اما با انتخاب رئیس جمهور جدید سیاست آمریکا کاملاً تغییر کرده است، و دولت جدید در اولین قدم به معاهده‌ی پاریس بازگشته است. پیوستن به تعهد پاریس چه تغییراتی ممکن است ایجاد کند؟ این سؤال را از پیت اوگدن (Pete Ogden) می‌پرسم، که مشاور دولت اوباما در سیاست‌های اقلیمی بود و اکنون در سازمان ملل متحد معاون بخش انرژی و محیط زیست است.

مقابله با تغییرات اقلیمی یک مشکل جمعی است، و هیچ کشوری نمی‌تواند به تنهایی حریف این بحران شود.

پیت اوگدن: پیوستن دوباره به معاهده‌ی پاریس کار بسیار مهمی‌ست. چون مقابله با تغییرات اقلیمی یک مشکل جمعی است، و هیچ کشوری نمی‌تواند به تنهایی حریف این بحران شود. ایالات متحده به تنهایی نمی‌تواند مسئله‌ی محیط زیست را حل کند، و بقیه‌ی جهان هم بدون ایالات متحده نمی‌تواند کاری از پیش برد. بنابراین پیوستن به معاهده‌ی پاریس اولین قدمِ واقعاً حیاتی است. این صرفاً یک وظیفه‌ی اخلاقی نیست. واقعیت این است که کشوری با قدرت ایالات متحده، با اقتصادی به این بزرگی، با همه‌ی ارتباطات گسترده‌ای که با بازارهای تجارت جهانی و مؤسسات مالی بزرگ بین‌المللی دارد، تأثیر خیلی زیادی می‌تواند در پیش‌بردن معاهده‌ی پاریس و مقابله با بحران محیط زیست داشته باشد. حضور آمریکا می‌تواند معادلات اقتصادی بنیادی را به نوعی تغییر دهد که برای کل جهان مفید باشد.

 

برنامه‌ی اقتصادی جو بایدن برای کمک به مبارزه با تغییرات اقلیمی چقدر گسترده خواهد بود؟

پیت اوگدن: بایدن با عظیم‌ترین برنامه‌ی اقلیمی در تاریخ آمریکا وارد مبارزات انتخاباتی شد. او وعده‌ا‌ی انقلابی در انرژی پاک داده است که موتور محرک اصلی در اقتصاد آمریکا خواهد شد و به تحرک اقتصاد جهانی هم کمک خواهد کرد. این فرصت ریشه در طرحی دارد برای سرمایه‌گذاری در زیر‌ساخت‌های اقتصاد آمریکا، از توزیع برق گرفته تا ایستگاه‌های شارژ خودروها، و گذار به انرژی بدون کربن تا سال ۲۰۳۵. این یک تغییر بنیادی در نظام اقتصادی آمریکا خواهد بود.

 

آیا برای پیش‌بردن این برنامه‌ها، بایدن به کنترل بر مجلس سنای آمریکا نیاز دارد؟

پیت اوگدن: توسعه‌ی فناوری‌ انرژی پاک نسبت به گذشته طرفداران بیشتری پیدا کرده و کمتر و کمتر نیاز به تقلا دارد. مثلاً در یک دهه‌ی گذشته، هزینه‌ی تولید انرژی از صفحات خورشیدی ۹۰ درصد ارزان‌تر شده و نظر شرکت‌های بزرگ درباره‌ی انرژی پاک تغییرات اساسی کرده است. مثلاً شرکتی مانند اپل همه‌ی شرکت‌های تولیدکننده‌ی قطعات اپل را مجبور می‌کند که صددرصد از انرژی پاک استفاده کنند. این نشان می‌دهد که بازیگران قدرتمندی جلوتر از مصوبات دولت حرکت می‌کنند و پیشاهنگ این تغییر بزرگ اقتصادی شده‌اند. دونالد ترامپ علاقه‌ای به حمایت از اقتصاد انرژی پاک نداشت با این‌حال این اقتصاد در چهار سال گذشته به رشد خود ادامه داده است. بنابراین من فکر‌ می‌کنم دولتی که واقعاً علاقه‌مند به مشارکت در این کار و ترغیب شرکت‌های بزرگ و رهبران سیاسی باشد، می‌تواند در این راه پیشرفت زیادی کند.

 

بنابراین شما می‌گویید که با کمک شرکت‌های بزرگ، حتی بدون حمایت سنا نیز می‌شود کار زیادی در این زمینه کرد؟ منظورتان این است که تمایل بخش خصوصی به حمایت از سیاست سبز به حدی است که می‌تواند بر جمهوری‌خواهان تأثیر بگذارد؟

شرکت‌های بزرگ فناوری، مثل گوگل و اپل و به خصوص مایکروسافت هم خیلی در این راه فعا‌ل‌اند، و اعلام کرده‌اند که نه تنها تا سال۲۰۳۰ به کربن صفر خواهند رسید، بلکه تا سال۲۰۵۰ تمام مقدار کربنی را هم که در طول تاریخ فعالیت خود انتشار داده‌اند، پاک خواهند کرد.

پیت اوگدن: بله من فکر می کنم این اتفاق خواهد افتاد. اگر فراتر از کنگره نگاه کنید، گروه‌های مهم دیگری نیز هستند که از سیاست‌های سبز حمایت می‌کنند. به عنوان مثال، اتحادیه‌ای از فرمانداران  ۲۵ ایالت آمریکا تشکیل شده است که ائتلافی از دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه است، و این ۲۵ ایالت قدرتِ اقتصادیِ بزرگی دارند، معادل با سومین کشور بزرگ جهان. حمایت این ائتلاف از سیاست‌های سبز بسیار مؤثر است. بنابراین اگر به اقتصاد شرکت‌های بزرگ و ایالت‌ها عمیق‌تر نگاه کنیم، متوجه تعهدی ریشه‌دار به سیاست‌های سبز خواهیم شد.

 

ممکن است کشورهای دیگری که به ایالات متحده نگاه می‌کنند بگویند خُب، مقابله با بحران‌های اقلیمی برای دولت اوباما اولویت داشت، اما پس از او رئیس‌جمهوری آمد که اصلاً برایش مهم نبود، و حالا با روی کار آمدن جو بایدن، دوباره اولویت مهمی شده است. اما ممکن است پس از چهار سال، رئیس‌جمهور دیگری بر سر کار بیاید که منکر تغییرات آب و هوا باشد و هرچه را رشته شده پنبه کند.

پیت اوگدن: کاری که در فرصت پیش‌آمده باید کرد، این است که ایالات متحده، اولویت اقلیمی را در اقتصاد خود جا بیندازد. به عبارت دیگر، اقتصاد ایالات متحده، پس از کووید ۱۹ به گونه‌ای با توجه به اولویت‌های اقلیمی بازسازی شود که بعداً راهِ رفته را نتوان بازگشت. در این فرصتی که پیش آمده آمریکا باید اولویت‌های اقلیمی را زیربنای رشد اقتصادی و نقش اقتصادی و سیاسی خود در صحنه‌ی جهانی کند. 

* * *

اگر این اتفاق بیفتد، به این معنی است که نوآوری اقتصادی و فناوری، به دلایل تجاری، مانع افزایش انتشار کربن خواهد شد. یعنی مقابله با بحران آب و هوا امکانات اقتصادی و تجاری تازه‌ای در جهان باز خواهد کرد. این امکانات تازه چیست؟ این سؤال را از دکتر گابریل واکر (Gabrielle Walker)، مشاور شرکت‌های تجاری در سیاست‌های محیط زیست می‌پرسم.

گابریل واکر: من پاسخ این سؤال را به دو شکل صورت‌بندی می‌کنم. اول این‌که تغییرات آب وهوا به طرق مختلف می‌تواند خطری اساسی برای کسب و کارهای بزرگ جهان باشد. مثلاً طوفان، سیل، خشکسالی یا مهاجرت‌های گسترده ممکن است تأمین مواد اولیه یا جریان تولید را مختل کند یا هزینه‌های انتقال جنس را بالا ببرد و به شرکت‌ها ضرر بزند. یک خطر دیگر این است که در طرحی سرمایه‌گذاری کنند اما با منسوخ شدن سوخت‌های فسیلی طرح آنها هم منسوخ شود یا از سود‌دهی بیفتد و سرمایه‌گذاری‌اشان به هدر برود. در هر صورت، صاحبان کسب و کارهای بزرگ بیش‌تر و بیش‌تر متوجه شده‌اند که باید به نوعی منافع خود را محافظت کنند و در برابر تغییرات آب و هوا مقاوم باشند، و از سویی دیگر باید مطمئن شوند که سود‌دهی کسب و کارشان بهروز و پایا خواهد بود، و با منسوخ شدن سوخت‌های فسیلی ضرر نخواهد داد. به همین دلیل است که می‌بینیم کسب و کارهایی بزرگ دارند بیشتر و بیشتر در جهت کاهش تولید گازهای گل‌خانه‌ای و حفظ محیط زیست حرکت‌ می‌کنند.

واما بحث، فقط بحث خطر نیست، بحث فرصت‌های تازه هم هست. افکار عمومی جهان در حال حرکت به این سمت است و بنابراین بازار جهان نیز به همین سمت حرکت می‌کند. هر کسب و کاری که می‌خواهد در آینده درآمد خوبی داشته باشد، بهتر است در این راه پیش برود.

 

کسب و کارها چه فرصت‌های مشخصی دارند؟

گابریل واکر: مثلاً تجارت در بازار داوطلبانه‌ی کربن. یعنی اگر شرکتی نمی‌تواند میزان انتشار کربن را طبق تعهدی که دارد کم کند، می‌توان سهم انتشار شرکت دیگری را خریداری کند. من به شما پول می‌دهم و شما به جای من کمتر کربن منتشر می‌کنید. این دست معاملات هنوز در مقیاس کمی معمول است. سال گذشته فقط ۳۰۰ میلیون دلار بود. اما هدف این است که بسیار رشد کند، و گروه ویژه‌ای دارد بررسی می‌کند که چگونه حجم این خرید و فروش در چند سال آینده از صدها میلیون دلار به صدها میلیارد دلار برسد.

مثال دیگر، وسایل نقلیه‌ی الکتریکی است. تا چند سال پیش ماشین‌های الکتریکی کم خرید و فروش می‌شد، اما حالا دارد بسیار رایج می‌شود، و همه جا بازار وسایل نقلیه به سمت اتومبیل‌های الکتریکی حرکت می‌کند.

 

 صاحبان کسب و کارهای بزرگ شاید متوجه این روند شده باشند، اما کسب و کارها به سرمایه‌گذار‌های بزرگ نیاز دارند. آیا سرمایه گذاران هم متوجه این روند شده‌اند؟  

گابریل واکر: بله، در یکی دو سال گذشته، سرمایه‌گذاران زیادی که سابقاً هیچ متوجه مسایل اقلیمی نبودند، ناگهان توجه تازه‌ای پیدا کرده‌اند و در جهت اولویت‌های اقلیمی سرمایه گذاری می‌کنند، که حیرت‌انگیز است. فکر می‌کنم سرمایه‌گذاران بزرگ هم متوجه خطرات تغییرهای اقلیمی شده‌اند. من فکر می‌کردم همه‌گیری کووید ۱۹ این توجه را متوقف خواهد کرد، اما سرمایه‌گذارهای بزرگ حتی بیشتر از گذشته شرکت‌ها را به همراهی با سیاست‌های اقلیمی ترغیب می‌کنند.

 

کدام بخش‌ها بیشتر با این الگو حرکت می‌کنند؟

گابریل واکر: در اروپا، به خصوص، بخش نفت و گاز تازه آغاز کرده است. حتی به نظر می‌رسد می‌خواهند از کاوش نفت و گاز کم کنند و به سوخت‌های دیگری اولویت بدهند که به اهداف سال ۲۰۵۰ کمک کنند. شرکت‌های بزرگ فناوری، مثل گوگل و اپل و به خصوص مایکروسافت هم خیلی در این راه فعا‌ل‌اند، و اعلام کرده‌اند که نه تنها تا سال۲۰۳۰ به کربن صفر خواهند رسید، بلکه تا سال۲۰۵۰ تمام مقدار کربنی را هم که در طول تاریخ فعالیت خود انتشار داده‌اند، پاک خواهند کرد. یعنی می‌خواهند گاز کربنی را که به سهم خود تولید کرده‌اند، از هوا خارج کنند. این در واقع معیار جدیدی برای سایر شرکت‌ها ایجاد می‌کند. سرعت عمل بسیار سریع شده، اما هنوز کافی نیست.

 

دولت‌ها چطور؟ آنها معمولاً خوب می‌توانند هدف‌ها را تعیین ‌کنند، اما در عمل کردن و رسیدن به هدف‌ها دچار مشکل می‌شوند، چون تبدیل هدف‌ها به سیاست‌های عملی چالش‌های زیادی دارد، و معمولاً بسیاری از صنایع و کسب و کارهای بزرگ که منافع‌شان را در خطر می‌بینند علیه این تغییرات مقاومت می‌کنند.

گابریل واکر: ممکن است دولت‌ها اهدافی را تعیین کنند که اجرا نشوند. اما در این مورد، بسیار مهم است که کسب‌وکارهای بزرگ رسیدن به این اهداف را به نفع خود می‌دانند، و در جهت آن‌ها شروع به کار کرده‌اند، و نمی‌خواهند منتظر بمانند. هنگامی که دونالد ترامپ اعلام کرد قصد دارد از توافق پاریس خارج شود، مدیران بسیاری از شرکت‌ها در سراسر آمریکا سعی کردند او را منصرف کنند و به او گفتند که برای پیش‌برد تجارت خود به توافق‌های بین‌المللی نیاز دارند. همه‌ی این تحولات به من اطمینان می‌دهد که این کار به جریان افتاده و دیگر متوقف نخواهد شد.

 

به نظر می‌رسد چیزی در حال تغییر است. شاید این‌که از این پس، منافع اقتصادی و تجاری در گرو کاهش، توقف و معکوس کردن روند انتشار گاز کربن خواهد بود.

 

برگردان: غزل صدر