«طالبان برای حکومت کردن محتاج به رسمیّت شناخته شدن از سوی جامعهی بینالمللی است»
پیشروی برقآسای طالبان را چگونه میتوان توضیح داد؟ آیا به قدرت رسیدن آنان پیامدهایی مثل بیست سال قبل خواهد داشت؟ برخلاف انتظار همه، طالبان در پانزدهم ماه اوت جاری کابل را تصّرف کردند. این پیروزی نه تنها برای جامعهی بینالمللی و ناظران و تحلیلگران مسائل افغانستان بلکه حتّی برای خود طالبان هم غیرمترقبه و پیشبینیناشدنی بود.
در پی این رویداد که جهان را در بهت و حیرت فرو برد و همزمان با انتشار هزاران تفسیر و تحلیل در رسانههای جهان، روزنامهی فرانسوی «لوموند» نیز در هفدهم اوت جلسهی پرسش و پاسخی برگزار کرد. مجری و گردانندهی این گفتوگو سِسیل بوانشو، از خبرنگاران این روزنامه، و مهمان برنامه که به پرسشهای خوانندگان پاسخ میداد کریم پاکزاد، استاد پیشین دانشگاه کابل، پژوهشگر «مؤسسهی روابط بینالمللی و راهبردی» در فرانسه و کارشناس امور افغانستان، ایران و عراق، بود.
«سِسیل بوانشو»: سلام! به همهی کسانی که در این گفتوگو دربارهی افغانستان شرکت میکنند خوشآمد میگویم. همانطور که میدانید طالبان تنها در ده روز بیشتر خاک افغانستان و کابل، پایتخت این کشور، را به تصرّفِ خود درآوردهاند. چگونه میتوان به قدرت رسیدن آنان در افغانستان را تنها چهار ماه پس از اعلام خبر خروج قریبالوقوع نیروهای آمریکا از افغانستان توسطِ جو بایدن در چهاردهم آوریل سال جاری توضیح داد؟ آیا با بازگشت طالبان به قدرت میتوان گفت که بیست سال عملیّات نظامی غرب به رهبری آمریکا در افغانستان بیفایده است؟ آیا جنبش طالبان در مقایسه با بیست سال پیش دستخوش دگرگونی و تغییری بنیادین و اساسی شده است؟ کریم پاکزاد، پژوهشگر «مؤسسهی روابط بینالمللی و راهبردی» در فرانسه و متخصص امور افغانستان، ایران و عراق، به پرسشهای شما پاسخ میدهد.
با توجّه به سخنان «جو بایدن»، رئیس جمهور ایالات متحدهی آمریکا، و ازهمپاشیدن سریعِ ارتش افغانستان چنین به نظر میرسد که افغانستان یک ملت و یک دولت متمرکز نیست. هنگام صحبت از افغانستان، من به تعابیر و واژههایی مثل «جنگسالاران» و «قبایل» برمیخورم. ممکن است دربارهی سازمان اجتماعی و سیاسی این کشور توضیح دهید؟
کریم پاکزاد: بله. بایدن در این مورد تا حدودی حق دارد. افغانستان کشوری متشکل از اقوام مختلف است. قدرت مرکزی در این کشور براساس تقسیم قدرتی مبتنی بر نوعی توازن نادرست سازمان داده شده است. توازنی نادرست و غیرواقعی که در چارچوب آن از سال ١٧۴٧ ــ سالِ ایجاد کشور افغانستان ــ پشتونها که نزدیک به ۴٠ درصد از جمعیّت را تشکیل میدهند بر افغانستان حکومت کردهاند.
اقوام دیگر و بهویژه تاجیکها، هزارهها و ازبکها این تقسیم نامتوازن قدرت را همیشه رد کردهاند. از این رو میتوانیم بر این گزاره که «ملّت افغان» هنوز یک ملّت یکپارچه و متحّد ــ بر اساس برداشت و فهم غربیها از مفهوم ملّت ــ نیست مُهرِ تأیید بزنیم.
تلاشهایی برای ایجاد وحدت و یکپارچگی کشور صورت گرفته است. گاهی و بهویژه در دوران جنگِ مقاومت علیه اشغال کشور توسّطِ ارتش سرخ اتّحاد شوروی این تلاشها نتایجی جالبِ توجّه داشته است. با وجود این، تبدیل شدن مردم افغانستان به یک ملّتِ واقعی مستلزمِ تلاشها و کوششهایی بهمراتب بیش از کوششهایی است که تا کنون انجام شده است.
در میان مردم افغانستان چه کسانی حامی طالبان هستند؟
کریم پاکزاد: در ابتدای ظهور طالبان در صحنهی سیاسی و نظامی افغانستان، نیروهای آنان مرکب از پشتونهای افغانستان و پاکستان بود. فراموش نکنیم که قوم پشتون در میان دو کشور افغانستان و پاکستان تقسیم شده است.
اما از چند سال پیش جنگ علیه حضور نیروهای ائتلاف بینالمللی ــ عمدتاً آمریکایی ــ صفوف طالبان را به مراتب پرشمارتر کرده و پیوستن عناصری از تاجیکها و ازبکهای شمال افغانستان به آنان را در پی داشته است.
گفتمانِ طالبان که در آن جنگ علیه حضور نیروهای ائتلاف بینالمللی را با مهارت و زیرکی «جنگ علیه اشغالگران خارجی» نشان داده و تعبیر و برداشت بنیادگرایانهی آنان از اسلام، آن هم در کشوری که مردمش عمیقاً پیرو روایتی محافظهکارانه از این دین هستند، به متقاعد شدن گروهی از ازبکها و تاجیکها به جنگیدن در کنار طالبان انجامیده است.
فقدان هرگونه مقاومتی از سوی ارتش افغانستان در مقابل یورش طالبان را چگونه میتوان توضیح داد؟ آمریکا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) میلیاردها دلار را صرف آموزشِ این ارتش کرده بودند. چطور فقدان مقاومت تا به این درجه بوده است؟
کریم پاکزاد: ارتش افغانستان تصویری از جامعهی افغانستان است. در آغازِ مداخلهی آمریکا در افغانستان ارتشی در این کشور وجود نداشت. آمریکاییها پیش از تشکیل ارتش افغانستان که به عنوان مکمل نیروهای آمریکایی عمل میکرد از مجاهدین افغان که عمدتاً غیرپشتون بودند استفاده کردند.
به تدریج و بهویژه از زمانی که ناتو در سال ٢٠١۴ به عملیّاتِ نظامی خود در افغانستان پایان داد، آمریکاییها به استخدام انبوه در ارتش افغانستان اقدام کرده و شمار نیروهای آن را به 300 هزار نفر رساندند.
طالبان در مناطق جنوب، شرق، و جنوب غرب کشور، یا به تعبیر دیگر مناطق پشتوننشین محبوبیت زیادی دارند. دلیل این محبوبیت هم این است که اکثریت چشمگیر نیروها و رهبران طالبان پشتون هستند.
در واقع، اکثریّت انبوهی از این نیروها صرفاً برای امرار معاش و سیر کردن شکم اعضای خانوادهی خود به استخدام ارتش درآمده بودند. افزون بر این، در سطحِ فرماندهی این ارتش هم فساد گستردهای وجود داشت. از آن جا که این آمریکاییها بودند که حقوق سربازان ارتش را میپرداختند، واحدهایی نیز ایجاد و اعلام شدند که وجود خارجی نداشتند و وجودشان روی کاغذ و صرفاً برای دریافت پول بود. به این ترتیب، دست به دست هم دادن فرماندهی فاسد و ارتشی متشّکل از افراد غیرحرفهای کار را تمام کرد. به همهی اینها فقدان انگیزه در میان ارتشیها را هم اضافه کنید، آن هم در شرایطی که طرف مقابل آمادهی مرگ در جنگ بود.
«مرد نیرومند» طالبان کیست؟
در حرف و در نظر «مرد نیرومند» طالبان، رهبر آنان یعنی ملّا هیبتالله آخوندزاده است. اما در عمل و در عرصهی نظامی، ملّا محمّد یعقوب و سراجالدین حقّانی چهرههای پرقدرت و نیرومند طالبان هستند. ملّا محمّد یعقوب فرزند ملّا محمّد عمر نخستین رهبر و بنیانگذار طالبان افغانستان است. سراجالدین حقّانی فرزند جلالالدین حقّانی است که خود یکی از رهبران فرهمند مجاهدان افغان در جنگ علیه نیروهای اتحاد شوروی بود. جلالالدین حقّانی از جمله رهبران طالبان بود که رونالد ریگان در در دوران ریاست جمهوری خود با او دیدار کرد.
در عرصهی سیاسی، ملّا عبدالغنی برادر دارای نفوذی چشمگیر است. ملّا عبدالغنی برادر ــ رئیس دفتر سیاسی طالبان در دوحه ــ کسی است که در فوریهی سال ٢٠٢٠ توافقنامهی صلحِ آمریکا و طالبان را امضاء کرده است. از چهرههای نیرومند طالبان باید به شیرمحمّد استانَکزَی نیز اشاره کرد که به زبان انگلیسی مسلّط و در خارج از افغانستان شناخته شده است. احتمالاً شیرمحمّد استانکزَی وزیر امورخارجهی دولت آتی طالبان خواهد بود.
آیا خطر بروز جنگ داخلی بین طالبان میانهرو و طالبان فوقالعاده محافظهکار وجود دارد؟
چنین خطری وجود دارد. ما در میان طالبان شاهد «جریان»ها یا «گرایش»های متعددی هستیم. پیش از همه باید به شبکهی بسیار افراطی و تندرو سراجالدین حقّانی اشاره کرد. گروههای دیگری نیز هستند که در پیِ امضاء توافقنامهی صلح میان طالبان و آمریکا انشعاب کرده و رهبران طالبان را به خیانت متّهم کردهاند.
اما دشمن قسمخوردهی طالبان، رقیب آنان، سازمان موسوم به دولت اسلامی شام و عراق (داعش) است که هنوز در افغانستان فعّال است. ظاهرِ میانهرویی که طالبان در سه روز اخیر از خود به نمایش گذاشتهاند خطری برای خود آنان است.
اکنون تمامی نگاهها بر کابل متمرکز است. اما واکنش مردم در ولایاتی که از چند هفتهی پیش توسّطِ طالبان اداره میشود چگونه است؟ آیا در این مورد اطلاعاتی داریم؟
طالبان پیش از رسیدن به کابل ولایات را تصرّف کردهاند. از سوی دیگر، طالبان از چند سال پیش برخی از ولایات را تصرّف و اداره میکردهاند. نحوهی ادارهی این ولایات همان نحوهی اداره سراسر کشور توسّط طالبان از سال ١٩٩۶ تا سال ٢٠٠١ بوده است. این نحوهی حکومت کردن شامل برقراری و تضمین امنیت و در عین حال نقض گستردهی حقوق بشر و بهویژه سرکوب بیرحمانهی زنان است.
با وجود این، در این چند سال و در این ولایات شاهد اندک کوششی از سوی طالبان در برخی زمینهها از جمله آموزش دختران بسیار خردسال بودهایم. طالبان به این دختران اجازهی رفتن به مدرسه دادهاند. در این مناطق، دولت افغانستان حقوق آموزگاران را پرداخته است و آموزگاران برنامههای مورد تصویب و گاه تدوین شده توسّط طالبان را آموزش دادهاند. ی
چرا طالبان با داعش درگیر است؟
داعش یک جنبش انترناسیونالیست و جهانشمول است که در وهلهی نخست در جهان اسلام و در مرحلهی دوم در سراسر دنیا سرگرم جهاد است. طالبان یک جنبش اسلامی افراطی و بنیادگرا است که در عین حال در محدودهی قوم پشتون ناسیونالیست هم هست.
تنها آرزوی طالبان تا به امروز برقراری «اِمارت اسلامی افغانستان» بوده است. طالبان به ایدئولوژی داعش اعتقاد ندارند.
آیا ممکن است که جنبش مقاومت در برابر طالبان شکل بگیرد یا مردم در مناطقی از کشور علیه آنان شورش کنند؟
پیشبینی بروز چنین جنبشی دشوار است اما ارادهی مقاومت در قبال به قدرت رسیدن طالبان وجود دارد. زمانی که شور و هیجان و حسّ غافلگیری ناشی از تصرّف کابل به پایان رسد، ممکن است شاهد سربرآوردن مقاومت باشیم.
احمد مسعود ــ پسر احمد شاه مسعود، فرماندهی اسطورهای مقاومت مجاهدینِ افغان علیه اتحاد شوروی سابق ــ از هماکنون تمایل خود به سازماندهی مقاومت را اعلام کرده است. او حتّی در نامهای به امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه، از او تقاضای کمک کرده است.
چین از مدتی پیش در چارچوب فعالیّتهای اقتصادی، از جمله برای استخراج و بهرهبرداری از معادن مس، در جنوب کابل حضور دارد.
اطلاعات دیگر حاکی از آن است که برخی از جنبشهای مقاومت شیعیان هَزاره که از پیش علیه طالبان وجود داشته برای بهبود سازماندهی به فعالیت زیرزمینی روی آوردهاند. علاوه بر این، سیاستی که طالبان پس از تشکیل دولت در ادارهی کشور در پیش بگیرند در این زمینه نقش خواهد داشت.
آیا میتوان فرمان عفو عمومی طالبان و انتقام نگرفتن و مجازات نکردن کارمندان دولت را جدی گرفت و باور کرد؟ آیا طالبان دستخوش تغییر یا تغییرهایی شدهاند؟ سرانجام اینکه رفتارشان با زنان چگونه خواهد بود؟
در مورد عفو پاسخ من آری است. من به آن باور دارم. زمانی که هرات در غرب کشور را گرفتند و در پی تسلیم شدن اسماعیل خان ــ رهبر و سازماندهندهی مقاومت در هرات ــ به او اجازه دادند که به ایران برود.
معاون وزارت کشور که عملیات نظامی علیه طالبان را رهبری میکرد و دیگر ژنرالهای اسیر و زندانی نیز اجازه یافتند با هواپیما راهی کابل شوند. نشان دادن تصویر یا چهرهای میانهروتر، دستکم به طور موقت، به نفع طالبان است.
توافقنامهی امضاء شده میان طالبان و دولت دونالد ترامپ بدون تردید مشروط به این بوده که افغانستان به مأمن و پناهگاهی برای جهادگرایی بینالمللی تبدیل نشود. به نظر شما، طالبان این تعهّد را محترم خواهند شمرد؟ اگر پاسختان مثبت است چگونه؟
امروز طالبان در مقایسه با گذشته، چه از نظر نظامی و چه از نظر سیاسی، نیرومندترند. افزون بر این، در سه سال گذشته با قدرتهای منطقه یعنی ایران، روسیه و چین روابطی برقرار کردهاند.
از یاد نبریم که پاکستان از آغاز تا امروز حامی و پشتیبان طالبان افغانستان بوده است. طالبان به این کشورها قول دادهاند که مانع از تهدید امنیت آنان توسّط تروریسم بینالمللی و بهویژه داعش شوند. مبارزه با داعش و سد کردن راه این سازمان برای صدمه زدن به کشورهای یادشده به سود طالبان نیز هست زیرا داعش دشمن طالبان است، دشمنی که باید آن را از میان برداشت.
آیا اکثر مردم افغانستان از بازگشت طالبان پشتیبانی میکنند؟
جو بایدن نیز مثل دونالد ترامپ گفته است که هدف آمریکاییها مبارزه و از بین بردن تروریسم (القاعده) بوده است. آمریکاییها مأموریت خود را در افغانستان به سرانجام رساندهاند.
برآورد میزانِ پشتیبانی مردم از طالبان کاری دشوار است. اما دستکم میتوان گفت که طالبان در مناطق جنوب، شرق، و جنوب غرب کشور، یا به تعبیر دیگر مناطق پشتوننشین محبوبیت زیادی دارند. دلیل این محبوبیت هم این است که اکثریت چشمگیر نیروها و رهبران طالبان پشتون هستند.
اما در شهرها یا در مراکز شهرها حتی در این مناطق، مردم و بهویژه جوانان و زنان با طالبان مخالفاند و دشمنی میکنند. این مخالفت در شمال و در مرکز کشور مخالفتی تامّ و تمام و یکپارچه است.
چرا رئیس جمهور افغانستان بدون هیچ کوششی برای حفظ قدرت و جلوگیری از تصرّف ارگ ریاست جمهوری توسّط طالبان از کشور گریخت؟
خود او میگوید که این تصمیم را برای جلوگیری از خونریزی گرفته است. در واقع، او زمانی کشور را ترک کرد که اطمینان یافت که طالبان در شُرُفِ ورود به کابلاند.
مردم افغانستان و رهبران مهم دولت که در کابل مانده و حتّی برای رسیدن به توافقی با طالبان برای انتقال قدرت کوشش کردهاند اشرف غنی را به بزدلی و فرار از صحنه متهم کردهاند.
مردم که از شیوهی ادارهی کشور توسّط او انتقاد میکردند تا جایی پیش رفتهاند که او را به آماده کردن زمینهی پیروزی طالبان زیر نقابی از سازشناپذیری، مخالفت با مذاکره و تندروی لفظی در خصومت با طالبان متهم میکنند. اکنون جوانان افغان در چارچوب جنبشی در شبکههای اجتماعی برای بازداشت و بازگرداندن او به افغانستان تلاش میکنند.
چه کسانی متحّد طالبان هستند؟ آیا از پشتیبانی تدارکاتی کشوری برخوردارند؟
هیچ کشوری به طور رسمی از طالبان حمایت نمیکند. با وجود این، میدانیم که پاکستان همواره پشتیبان طالبان بوده است. زمانی که طالبان در سال ١٩٩۶ به قدرت رسیدند پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحدهی عربی تنها کشورهایی بودند که دولت آنان را به رسمیّت شناختند. طالبان از آن زمان تا کنون در محافل و مراکز اسلامگرای این سه کشور از پشتیبانی برخوردار بودهاند.
از سوی دیگر، واقعیّتی وجود دارد که به سود طالبان بوده است. افغانستان اعتبار خطِّ مرزی کشیده شده میان پاکستان و افغانستان را به رسمیّت نمیشناسد. دلیل این امر این است که بیش از نیمی از پشتونها در پاکستان زندگی میکنند. پشتونهای پاکستان تکیهگاه و پشتیبانی مهم برای طالبان افغانستان، از جمله در تأمین و اعزام داوطلبان جهاد، هستند.
طالبان جنبشی چریکی بودند و نیاز زیادی به پول نداشتند. بهرغمِ این واقعیّت، طالبان ضمن برخورداری از پشتیبانی پاکستان، از قاچاقچیان مواد مخّدِر، تجّار و جابهجاکنندگان کالاهای مصرفی (خودروهای ترانزیتی) مالیات میگرفتند. مردم هم باید مالیات اسلامی میپرداختند.
جامعهی بینالمللی چگونه میتواند بدون دخالت در افغانستان در مقابل طالبان واکنش نشان دهد؟
جامعهی بینالمللی از ابزارِ اِعمال فشار بر طالبان برخوردار است. این ابزارها را پیش از همه خود طالبان در اختیار جامعهی بینالمللی گذاشتهاند. طالبان میخواهند از قابِ تصویری که از آنان ساخته شده- یعنی یک جنبش تروریستی متشکل از مسلمانان متعصبِ ضدِ پیشرفت، ضد زن و ضد غرب- خارج شوند.
طالبان برای حکومت کردن محتاج به رسمیّت شناخته شدن از سوی جامعهی بینالمللیاند. دستکم و به عنوان نمونه باید یادآور شوم که طالبان تا کنون با کشورهای چین، روسیه و ایران روابطی برقرار کردهاند.
طالبان اعلام کردهاند که خواستار استقرار دولتی فراگیر با شرکت دیگر اجزای سپهر سیاسی افغانستاناند.
از سوی دیگر، در زمانی که ما سرگرم این گفتوگو هستیم هیأتی از رهبران تاجیک و هَزاره، از جمله معاونان پیشین رؤسای جمهور، برای بحث و گفتوگو در مورد آیندهی افغانستان به دعوت پاکستان در این کشور به سر میبرد.
آمریکا و اتحادیهی اروپا نیز اعلام کردهاند که هرگونه کمک و هر شکلی از شناسایی رسمی دولت آینده به رفتار طالبان با شهروندان و بهویژه زنان افغان بستگی دارد. بنابراین، رویکرد و رفتار آنان در ارتباط با «پیشرفت» نقشی اساسی دارد. بهویژه باید توجه داشت که در سالهای اخیر در عرصههای مختلف، از جمله آزادی مطبوعات و دیگر رسانهها و آزادی زنان در قلمرو کار و تحصیل، جامعهی افغانستان شاهد پیشرفتهایی بوده است. من فکر میکنم که طالبان نسبت به فشارهای جامعهی بینالمللی بیاعتنا نیستند.
غیر از موقعیّت جغرافیائیی راهبردی، آیا افغانستان از منظر منابع و ذخایر (تریاک؟) نیز اهمیّتی حیاتی دارد؟
بله. افغانستان کشوری است که بخش اعظم آن کوهستانی است و این کوهها لبریز از مواد معدنی از جمله مواد معدنی نادرند. بر اساس پژوهشی که آمریکاییها ده سال قبل انجام دادند، ارزش این ذخایر معدنی بالغ بر دو هزار میلیارد دلار است. برخی از این ذخایر همین الان هم کشف شدهاند.
پشتیبانی چین از طالبان تنها مبتنی بر قول طالبان مبنی بر جلوگیری از صدمه زدن داعش به امنیّت چین و ممانعت از پیوستن داوطلبان اویغوربه داعش نیست. شایان یادآوری است که داوطلبان اویغور پیش از این به صفوف داعش پیوسته بودند. در هر حال، پشتیبانی پکن از طالبان به موقعیّت ممتاز اقتصادی افغانستان نیز چشم دارد. چین از مدتی پیش در چارچوب فعالیّتهای اقتصادی، از جمله برای استخراج و بهرهبرداری از معادن مس، در جنوب کابل حضور دارد.
بهرغم اظهارات و بیانیههای آرامشبخش طالبان، آیا گزارش یا گزارشهایی از ارتکاب تندرویها یا خشونتها از سوی طالبان در دست است؟
بله. در جنوب کشور در مرز با پاکستان زیادهرویها و خشونتهایی رخ داده است که طالبان آنها را انتقامجویی و خصومت میان پشتونها توصیف کردهاند. اقدامات خشونتبار دیگری نیز به صورت پراکنده به وقوع پیوسته اما به هیچ وجه با آنچه در سال ١٩٩۶ به هنگام به قدرت رسیدن طالبان روی داد قابل مقایسه نیست.
نقش آمریکا در اوجگیری قدرت طالبان چه بوده است؟ آیا مداخلهی آمریکا در افغانستان را میتوان علت پیشروی طالبان دانست؟
آری. افغانستان کشور خاصی است با تاریخی سرشار از جنبوجوش، جنگ و مقاومت علیه اشغالگران، اعّم از انگلیسیها در سدهی نوزدهم، اتحاد شوروی در سدهی بیستم و آمریکا و متحّدان آن از بیست سال پیش به این سو.
بر اساس منطق طالبان، قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل متحد که مداخلهی نظامی برای نابود کردن اسامه بن لادن را مجاز اعلام کرد واقعیت مورد نظر آنان را تغییر نمیدهد.
سرنوشت جنگسالارانی چون ژنرال دوستم یا فرزند احمد شاه مسعود چه خواهد شد؟ آیا آنها با خطر دستگیری مواجهاند؟
ژنرال دوستم به ازبکستان در همسایگی افغانستان پناه برده است. احمد مسعود، پسر فرمانده احمد شاه مسعود، در درّهی پنجشیر اعلام کرده است که مقاومت را سازمان خواهد داد. درّهی پنجشیر تنها منطقهای است که تا این ساعت به تصرف طالبان درنیامده است.
برگردان: فؤاد روستایی
آنچه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:
Karim Pakzad, ‘Pour gouverner, les talibans ont besoin de la reconnaissance internationale’, Le Monde, 17 August 2021.