تاریخ انتشار: 
1400/09/22

دادگاه بین‌المللیِ مردمیِ آبان؛ صداهایی که تکثیر و جاودانه شد

شادی امین

VOA

دادگاه بین‌المللیِ مردمیِ آبان تنها دو سال پس از سرکوب اعتراضات مردم نسبت به گرانی بنزین و سپس طرح مطالبات دیگرشان، برای رسیدگی به چگونگی کشتار مردم و نقض حقوق آنها در روزهای ۱۰ تا ۱۴ نوامبر ۲۰۲۱ در لندن برگزار شد. در این پنج روز، رسانه‌های اصلی خارج از ایران به صورت زنده، اخبار دادگاه و شهادت‌ها را پوشش دادند و میلیون‌ها ایرانی هم‌زمان شاهد و ناظر برگزاری این دادگاه شدند. این دادگاه بارِ دیگر ما را با پرسش‌های مهمی درباره‌ی حقیقت و عدالت روبه‌رو کرد که در این نوشتار به برخی از آنها پرداخته‌ام.

 

سرعت برگزاری دادگاه بین‌المللی مردمی آبان

دادگاه‌های بین‌المللی مردمی در کشورهای مختلف یا چند سال پس از وقوع جنایت‌ها تشکیل می‌شوند (دادگاه‌های رسیدگی به جنایت‌ها در اندونزی و کشمیر، جنایت علیه زنان توسط ارتش ژاپن در جنگ جهانی دوم) یا به مواردی از نقض حقوق بشر می‌پردازند که برای سالیان متمادی ادامه داشته‌اند (دادگاه‌های رسیدگی به جنایت‌ها در میانمار، فلسطین، و چین). این اولین بار است که یک نهاد مردمیِ بین‌المللی پس از مدت کوتاهی از وقوع جنایت در ایران رسیدگی حقوقی به آن را بر عهده می‌گیرد. این سرعت عمل سبب شد تا نه تنها شهادتها و رنج قربانیان این جنایت، تازه و دستنخورده به گوش قضات و جهانیان برسد بلکه در فاصله‌ی کوتاهی، داغداران و دادخواهان، روند دادخواهیِ ترمیمبخشی را تجربه کنند که در عین قدرتمند کردن آنها و ایجاد همدلی اجتماعی با ایشان، به مبارزه‌ی دادخواهانه‌ی آنان ابعاد تازهای میبخشد.

دادستانی دادگاه آبان ۱۳۳ نفر از مقامات جمهوری اسلامی را به جنایت علیه بشریت متهم کرده است. در رأس این فهرست، رهبر جمهوری اسلامی (علی خامنه‌ای) و سران وقت سه قوه‌ (روحانی، رئیسی و لاریجانی) قرار دارند. به عبارت دیگر، متهمان هنوز در رده‌های مهم مشغول‌اند و از مصونیت قضائی برخوردارند.

پیش از تشکیل دادگاه و در موعد مقرر با ارسال نامه‌هایی به سفارت‌خانه‌های ایران در لندن و لاهه از مسئولان جمهوری اسلامی دعوت شد تا با شرکت در دادگاه در برابر اتهامات مطرح‌شده از خود دفاع کنند، اما این نامه‌ها بی‌جواب ماند. در عین حال، برای تک تک متهمان نیز دعوت‌نامه‌ای برای دفاع از خود و ارائه‌ی مدارک و مستندات ارسال شده بود.

در صورت محکوم شدن متهمان در رأی نهایی دادگاه، این رأی و شهادت تک تک شاهدان، چه ده‌ها نفری که در روزهای برگزاری دادگاه شهادت دادند و چه صدها نفری که شهادتشان توسط هیئت دادستانی ثبت و ضبط، و به هیئت قضات ارائه شده، راه‌های زیادی را در عرصه‌ی بین‌المللی برای پاسخگو کردن متهمان هموار می‌کند ــ از استفاده از قوانین مگنیتسکی برای وضع تحریم‌های حقوق بشری (ممنوعیت سفرهای خارجی و توقیف دارایی این افراد در کشورهایی که این قوانین را علیه آنان اعمال کنند) تا امکان باز شدن پرونده‌ای کیفری علیه آنان در صورت سفر به کشورهایی که اصل صلاحیت قضائی جهانی را پذیرفته‌اند (درست مانند اتفاقی که در مورد پرونده‌ی حمید نوری و استناد دادستان به مستندات و رأی دادگاه مردمی ایران تریبونال رخ داد).

 

تغییر جایگاه از متهم و اغتشاشگر، به شاکی و معترض

در این دادگاه بارها در شهادت شاهدان عینی، چگونگی اعتراضات، و سرکوب نیروهای انتظامی و سپاه تشریح شد، و خانواده‌ها از فشارهای دولت و دستگاه‌های امنیتی برای ممانعت از برگزاری مراسم وداع و احترام به عزیزشان سخن گفتند. آنها برای اولین بار در روندی رسمی و در مقابل میلیون‌ها هم‌‌وطن خود به رسمیت شناخته شدند و از جایگاهی که گفتمان سرکوب‌گر به آنها اختصاص داده بود بیرون آمدند، گفتمانی که آنها را «اغتشاش‌گر، آشوب‌گر، اشرار، مجرم و محکوم» می‌نامید و ایشان را مسئول کشته شدن عزیزانشان معرفی می‌کرد و از پذیرش هرگونه مسئولیتی در قبال فجایعِ رخ‌داده سرباز می‌زد. متهمان دیروز، در این دادگاهِ مردمی‌ در جایگاه شاهد و شاکی و بهره‌مند از شأن و کرامتی انسانی حاضر شدند تا دادخواهی کنند. آنها می‌دانستند که مجرمان بی‌درنگ پس از رأی چنین دادگاه‌هایی مجازات نخواهند شد. روند دادخواهی پیچ در پیچ است نه خطی؛ برای رسیدن به هر مرحله‌ای، گویی بارها به نقطه‌ی قبل برمی‌گردید و باز بالاتر می‌روید.

اما درآمدن از قالب متهم و محکوم و ورود به جایگاه شاکی و شاهد به سادگی ممکن نیست. هرچند این دادگاه فاقد ضمانت اجرایی است اما روند حقوقی و رسمیِ آن خانواده‌ها و شاهدان عینیِ آسیب‌دیده و زخم‌خورده را در مقابل قضاتی قرار می‌دهد که برای روشن شدن حقیقت پرسش‌گری می‌کنند. در دادگاهی که متهمان حاضر به پاسخگویی نشده‌اند، شاهدان و شاکیان باید به پرسش‌هایی پاسخ دهند که گاه درد می‌آفرینند. اگر دادخواهی به درستی انجام شود، از تحمیل این رنج و درد بر قربانیان گریزی نیست. گاهی شاهدان و دادخواهان سؤال‌های قضات را ناروا می‌دانند و تصور می‌کنند که علت طرح این پرسش‌ها ناآگاهی قضات از شرایط اسفبار سیاسیِ ایران است. این تصور نادرست است زیرا این افراد ماههاست که با متون شهادت‌های شاهدان و شاکیان آشنا هستند، ماههاست که درگیر شهادت‌های کارشناسان هستند و، از آن مهم‌تر، به عنوان کسانی که به حقوق بشر معتقدند، از نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در جهان و ایران مطلع‌اند و قطعاً برای چنین وظیفه‌ای آمادگی لازم را کسب کرده‌اند. هدف از طرح این پرسش‌ها این است که مطمئن شوند، درست بفهمند و ابهامات یک شهادت را برطرف کنند. در عین حال، برای مستمع ناآگاه روایت را قابل اعتماد و از لحاظ حقوقی قابل اتکا کنند.

این همان روندی است که در فیلم «انکار» (Denial) می‌بینیم. وکیلی باتجربه، وکیل جوانی را از دعوت از شهود و قربانیان هولوکاست به دادگاه اثبات جنایت‌های فاشیسم برحذر می‌دارد. او می‌گوید: «وکیل طرف مقابل (مدافعان فاشیسم و منکران هولوکاست)، قربانیان را تحت فشار خواهد گذاشت و با انکار آنها و ابراز شک و تردید نسبت به روایت‌هایشان، آنها را که رنجی عظیم در سینه دارند بارِ دیگر زخمی خواهد کرد.» او می‌کوشد به جای استفاده از شهود، راه دیگری برای پیروزی در دادگاه و اثبات هولوکاست پیدا کند. اما چنین راهی به روی ما که به هیچ‌یک از اسناد سرکوب و کشتار آبان، پرونده‌های قضائی و اسناد دولتی دسترسی نداریم، مسدود است و ناگزیر باید شاهد رنج کشیدن مادران و زخم‌خوردگان آبان و پاسخ آنها به پرسش‌های هیئت دادستانی و قضات باشیم تا حقیقت روشن شود.

و دقیقاً همین سؤال و جواب‌هاست که نشان از جدیت دادگاه و اعتبار رأی آتی آن دارد. در همه‌ی جلسات دادگاه، کم‌کم حاضران و ناظران با لزوم طرح این پرسش‌ها و جدیت قضات اخت می‌شوند. به عبارت دیگر، ما به تدریج یاد می‌گیریم که رنج اثبات حقیقت و بازگویی جنایت و نقض حقوق‌، با صبر و تحمل و پایبندی به روند حقوقیِ منصفانه به بار می‌نشیند.

 

واکنش جمهوری اسلامی و متهمان اصلی به شهادت‌های مطرح شده در دادگاه آبان

 دادخواهی از همان لحظه‌ای آغاز می‌شود که نام قربانیان را بر زبان می‌آوریم تا فراموش نشوند. دادخواهی یعنی مبارزه با فراموشی و شکستن سکوت و بیان درد. دادخواهی یعنی عیان گفتن از بی‌عدالتی و پاسخگو کردن مسببان آن. دادخواهی نه تنها مجازات آمران و عاملان جنایت بلکه به رسمیت شناختن درد و رنج قربانیان و برانگیختن همدلیِ جمعی برای مقابله با چنین فجایعی‌ است. اهمیت دادگاه‌های مردمی در این امر نهفته است. تهیه و پخش شتاب‌زده‌ی فیلم مستند «پشت پرده»، و انتشار نامه‌ی «محرمانه»ی رهبر جمهوری اسلامی درباره‌ی قیمت بنزین، حاکی از اهمیت دادگاه آبان است. اما همان‌طور که خبرنگاری از ایران در مصاحبه‌ای گفت: «این دادگاه برای ما یک کلاس درس بزرگ است تا اساساً بفهمیم دادخواهی یعنی چه، دادگاه یعنی چه؟ دقت در شهادت و اعتبار آن یعنی چه؟ چون ما تا کنون در کشورمان دادگاه منصفانه با هیئت قضات و به صورت علنی و حق دفاع برای متهم و این چیزها را ندیده‌ایم. دادگاه آبان و پخش مستقیم آن برای ما در ایران یک کلاس آموزشی مهم است.»

بی‌جهت نبود که دستگاه سانسور با ایجاد پارازیت تلاش کرد مانع از پخش گسترده‌ی روند دادگاه شود. اما موفق نشد. یک کانال ماهواره‌ای تازه‌تأسیس و دو شبکه‌ی تلویزیونی «ایران اینترنشنال» و «صدای آمریکا» جلسات دادگاه را به صورت مستقیم پخش ‌کردند و بی‌بی‌سی، رادیو فردا، ایران وایر، کیهان لندن و سایر رسانه‌ها با انتشار گزارش‌های گوناگون سد سانسور را شکستند و دادگاه را به میلیون‌ها خانه در ایران بردند.

در کلاب هاوس نیز گروه‌های مدافع حکومت ناخرسندی عمیق خود را از برگزاری این دادگاه در اتاق «تحت قوانین جمهوری اسلامی» ابراز کردند. آنها از ناتوانیِ دیپلماسی جمهوری اسلامی و دستگاه قضائی آن در جلوگیری از برگزاری چنین دادگاهی ناراضی‌ بودند، شاهدان را دروغین و خانواده‌ها را فریب‌خورده خواندند اما نتوانستند از آگاهی‌بخشی به جامعه برای دادخواهی ممانعت کنند، اتفاقی که می‌تواند به تحولی کیفی در مطالبات و مبارزات آتی دادخواهان بینجامد.

 

شاهدانی که از دل جو رعب و وحشت سخن می‌گویند و فریاد می‌زنند

دادگاه آبان با حضور و شهادت شهود و خانواده‌هایی به کشتار آبان ۹۸ رسیدگی کرد که اکثریت قریب به اتفاق آنها در ایران به سر می‌برند. شهود با طرح شکایت در برابر این دادگاه، پرده‌ی ترس عمومی را دریدند. آنها با پوشاندن چهره‌ی خود، جلوی پرداخت هزینه‌ی مجدد را گرفتند اما سکوت نکردند. ملاحظات امنیتی آنها را خاموش نکرد. بعضی از اعضای خانواده‌ها (همچون مادر پویا بختیاری و پدر فرزاد انصاری‌فر) به طور مستقیم و بدون چهره‌پوشی و بعضی دیگر (مثل مادر پژمان قلی‌پور و مادر ابراهیم کتابدار) با پیام ویدیویی در دادگاه حاضر شدند.

دادگاه آبان این صداها را جاودانه کرد، صداهایی که از جنایت گفتند و حاضران و ناظران و هیئت قضات تلخیِ خاطراتشان را چشیدند. صداهایی که گاه با صدای دیگری جایگزین می‌شد ــ من افتخار تکرار هم‌زمان این شهادت‌ها را داشتم و به معنای واقعی کلمه صدایمان در هم تکثیر شد. هیئت قضات که تجربه‌ای غنی از شنیدن چنین روایت‌هایی داشتند، در هنگام ادای برخی از این شهادت‌ها اشک می‌ریختند.

 

دیگرانی که می‌آیند

در روز آخر دادگاه، گروه دادستانی و هیئت قضات هر یک بیانیه‌ی پایانی خود را قرائت کردند. آنها در بیانیه‌ی پایانی خود تأکید کردند که شواهد فعلی پرونده‌ای جدی را می‌گشاید که حاکی از مسئولیت جمهوری اسلامی در جنایت علیه بشریت و موارد متعدد نقض حقوق بشر است. با وجود این، بارِ دیگر از جمهوری اسلامی خواستند که دفاعیات خود در برابر شواهد موجود را به دادگاه ارائه کند و گفتند که این پرونده هنوز باز است.

افزون بر این، در نخستین روز دادگاه بیش از ۸۰ نفر از شاهدان عینی و اعضای خانواده‌های جان‌باختگان آبان با هیئت دادستانی تماس گرفتند و برای ادای شهادت اعلام آمادگی کردند. قضات تأکید کردند که دوست دارند شهادت این شهود را نیز بشنوند. این روند روزها پس از پایان کار دادگاه نیز ادامه داشت.

دادگاه آبان هنوز، در کلام جان‌به‌دربُردگانی که به صدا درمی‌آیند، روایت‌های ناگفته‌ی بسیاری در دلِ خود دارد…