با مطالعهی نسخهی انگلیسی کتاب صداهای آن کشتار که به اعدامهای جمعیِ سال ۱۳۶۷ میپردازد، چنان حیرتزده میشویم که گویی برای اولین بار واقعهای عجیب را از زبان شاهدانی غریب میشنویم: اعدام زندانیانی که پیش از محاکمه در دادگاههای چند دقیقهای، به علت صدور احکام قطعی در زندان به سر میبردند و حتی دوران محکومیت بعضی از آنها سپری شده بود و در آستانهی آزادی بودند.
وقتی نوبت به جنایتهای جنگی و جنایت علیه بشریت میرسد، ملادیچ دیگر تنها نیست و همتایان فراوانی دارد. وجه تمایز ملادیچ این واقعیت است که او را تعقیب کردند و به محاکمه کشاندند. سه سال قبل او به علت صدور فرمان کشتار در سربرنیتسا به نسلکشی محکوم شد.
کتاب روزی که پیر شدم به قلم نوشابه امیری از جمله آثار مرتبط به این دورهی زمانی است که مشاهدات و تجربیات شخصی نویسنده به عنوان همسر یکی از اعضای رهبری حزب توده در مواجهه با این موج سرکوب است.
در میان یک زمین بایرِ وسیع در اهواز، مکعب مستطیل سیمانی طویلی قرار داشت که سی سال پیش، مقامات سپاه آن را به خانوادههای حداقل 44 زندانی سیاسی به عنوان محل دفن جمعی عزیزانشان، پس از اعدام مخفیانهی آنها، نشان دادند. از آنجایی که مقامات روی این مکان سیمان ریخته بودند، خانوادهها نتوانستند زمین را بکنند تا مطمئن شوند عزیزانشان آنجا دفن شدهاند یا نه و یا پیکرهایشان را بیرون بیاورند.
در این گفتگو مؤسس «جامعهی دفاع از حقوق بشر در ایران» به شرایط تحقق عدالت انتقالی و موانع استفاده از ساز و کارهای بینالمللی میپردازد. به نظر او، پیگیری حقوقی مواردی همچون اعدامهای دههی ۶۰ مشروط به تقاضا و شکایت قربانیان است زیرا در چنین مواردی باید شاکی خصوصی وجود داشته باشد.
در این گفتگو مؤسس «جامعهی دفاع از حقوق بشر در ایران» به شرایط تحقق عدالت انتقالی و موانع استفاده از ساز و کارهای بینالمللی میپردازد. به نظر او، پیگیری حقوقی مواردی همچون اعدامهای دههی ۶۰ مشروط به تقاضا و شکایت قربانیان است زیرا در چنین مواردی باید شاکی خصوصی وجود داشته باشد.