غربتِ شهدای مشروطه

شقایق صادقی

مقبره‌ی میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و ملک‌المتکلمین دو روزنامه‌نگار و خطیب مشروطه‌خواه که به دار آویخته شدند، ساختمان کوچک و ساده‌ای در تهران است که از سال‌ها پیش در دست مرمت بوده اما هنوز مخروبه‌ای از یاد رفته به نظر می‌رسد.

زنان، میهمانان غایب؛ قهوه‌خانه‌های پذیرا

افرا آزاد

از تهران شروع می‌کنیم؛ جایی در حوالی مرکز، در یک مکعبِ خالی‌مانده از ساختمانی، که در کنجی از اضلاع‌اش قهوه‌خانه‌ی بی‌اسم و رسمی میزبان مردان خسته‌ی شهر است. سلام می‌دهیم. قهوه‌چی به استقبال‌مان می‌آید و میز چوبی را با لُنگ قرمزش دستمال می‌کشد و بفرما می‌گوید.

فاجعه‌‌ی شاهرود: تثبیت نابرابری و اضمحلال مشروطیت

کریم دواتگر

کشتار بهائیان در ۱۷ مرداد ۱۳۲۳ در شاهرود و اخراج بازماندگان‌، واقعه‌ی مدهش فراموش‌شده‌ای است که برای فهم بهتر رویدادهای امروز فوق‌العاده‌ مهم است. اهمیت کشتار شاهرود از یک سو به وجوه انسانی آن برمی‌گردد زیرا یکی از شدیدترین جنایت‌های متکی به مذهب در سده‌ی گذشته بوده، و از سوی دیگر ناشی از روایت دست اولی است که از آن واقعه به جا مانده است: در قالب کتاب حقایق گفتنی پیرامون حادثهی ننگین شاهرود و کشتار بهائیان به دست شیعیان.

درباره‌ی مصادره‌ی اموال شهروندان غیر مسلمان در ایران

حسین رئیسی

هرچند قوانینِ ناظر به مصادره یا حقوق مصادره در ایران عمدتاً اموالی را مشمول حکم مصادره می‌داند که از طریق ارتکاب جرایم یا از طریق فعالیت‌های غیر اقتصادی نظیر قمار به دست آمده باشد اما اموال بسیاری از شهروندان غیر مسلمان بدون رعایت تشریفات قانونی و جست‌وجو درباره‌ی منشأ مالکیت آنها به تیغ مصادره سپرده می‌شود.

پل‌های عابر پیاده، تونل‌های وحشت برای زنان

آذر حسامی

از حدود شصت سال قبل که اولین پل عابر پیاده در ایران ساخته شد تا امروز، بسیاری از عابرین به دلایل مختلف از این پل‌ها استفاده نمی‌کنند. از جمله، مسافت طولانی پل و وقت زیادی که عبور از آن‌ها می‌گیرد، پله‌های زیاد در پل‌های غیرمکانیزه و راحت‌تر بودن عبور از خیابان در محدوده‌هایی که نرده‌ای وجود ندارداما یک دلیل عمده‌ی دیگر این است که بسیاری از زنان در هنگام عبور از این پل‌ها تجربه‌های دلخراشی داشته‌اند.

دستفروش‌های مترو، مسافران بی‌مقصد

افرا آزاد

مترو جای عجیب و متناقضی است. قطارها که قرار بوده محل گذر افراد باشند، تبدیل شده به فروشگاهِ پرهیاهویی که در آن همه جور آدم از شیر مرغ تا جان آدمیزاد دادوستد می‌کند. ویزیتُور، لباس‌زیر می‌فروشد؛ کارشناس جهانگردی، دستکش؛ آهنگر، دستمال کاغذی؛ لیسانسه‌ی زبان، بدلیجات؛ دانشجوی مدیریت، گیاهان خشک دارویی.

هنرمند بی‌اخلاق ــ آیا آثار هنری‌اش را باید جدا از خود او ارزیابی کرد؟

الهه رضوی

وقتی یک هنرمند کاری غیراخلاقی انجام می‌دهد با اثر هنری او چه باید کرد؟ همچنان مخاطبش باشیم و اثر را جدا از صاحبش بدانیم یا اینکه آن را بخشی از آدمی بشماریم که دست به کاری غیراخلاقی زده و تحریمش کنیم؟

سفر بی‌ آرزو

مانی تهرانی

«سفر بی آرزو» برای توصیف این شکل از مهاجرت گزاره‌ی مناسبی به نظر می‌رسد. منظور نقل مکان به کشور همسایه است، اراده‌ای که پشت آن بهشت یا جهنمِ خفته‌ای وجود ندارد. این دسته از مهاجران اغلب آواره و رانده شده یا به دنبال رؤیاهای بزرگ نیستند، بلکه شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران آنها را مجاب کرده به کوچ تن بدهند.