علی شریعتی یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان ایرانی در خارج از مرزهای ایران است. هر چند در دهههای اخیر محبوبیت اندیشهی وی در ایران رو به افول بوده است، در ترکیه همچنان در کانون توجه اسلامگرایان قرار دارد. در گفتوگو با خلیل ابراهیم ینیگون، استاد دانشگاه استنفورد در آمریکا، علل محبوبیت شریعتی در ترکیه را میکاویم.
سید ابوالاعلی مودودی یکی از نخستین ایدئولوژیپردازان اسلام سیاسی بود که تأثیری گسترده بر مبلغان اسلامگرای بعد از خود گذاشت. در مصاحبه با عمر فاروق، روزنامهنگار شناخته شدهی پاکستانی، که بر روی گروههای اسلامگرا کار میکند، نگاهی میکنیم به جنبههایی از حیات سیاسی و فکری مودودی.
اگرچه دین اسلام همیشه با امر سیاسی نسبتی داشته است اما بیشک خطا نیست اگر بگوییم این نسبت در قرن نوزدهم و بیستم دچار تحولی اساسی شد. در جهان سنیمذهب شکل سیاسیِ مسلط خلافت بود، و در جهان تشیع در دوران غیبت کبریٰ سلطنتِ تابعِ شریعت حاکم بود. هر چند شیعهی اولیه چندان سیاسی نبود و بیشتر گرایشی اَخباری داشت اما به تدریج تشیع دوازدهامامی نیز صاحب نظریهای سیاسی شد.
یکشنبه اول آوریل ۱۹۵۱، چند روز پیش از اقدام به خودکشی در پاریس، صادق هدایت دستنوشتههای خود را در اتاق هتلی واقع در میدان دانفر روشرو پاره کرد و دور ریخت. یک هفته بعد، در بامداد دوشنبه نهم آوریل، هنگامی که پلیس فرانسه درِ آپارتمان اجارهایاش را در کوچهی شامپیونه شکست و وارد شد، جسد بیجان او را یافت که روی زمین آشپزخانه کنار مقداری کاغذ سوخته افتاده بود. بنابراین آیا باید نتیجه گرفت که هیچکدام از دستنوشتههای منتشرنشدهی او از خروش انهدامگری که در آن روزهای آخر وجودش را فراگرفته بود، جان سالم به در نبرد؟
حنیف قریشی در 2009 به روزنامهنگاری گفت «اکنون کسی جرئت نمیکند آیات شیطانی را بنویسد چه برسد به این که آن را منتشر کند.» در حقیقت هم رمان سلمان رشدی مانند یادگاری از دوران گذشته است. هنگامی که 31 سال پیش انتشار یافت جنجالی بیسابقه در جهان به راه انداخت. تظاهرات، کتابسوزی، و شورش به راه افتاد. رهبر ایران، آیتالله خمینی، از مسلمانان خواست تا رشدی را به قتل برسانند، برای سر او جایزه تعیین شد، و حامیان، ناشران، و مترجمان اثر با سوءقصدهایی، موفق و ناموفق، مواجه شدند. نویسندهی اثر سالها در خفا زندگی کرد
گرایش ضد امپریالیستی یا ضد غرب برای اسلامگراها در واقع دشمنیای یکجا با تمدن و سیاست غرب بود. در حالیکه من و دیگر کنشگران چپ با سلطهی اقتصادی و سیاسی کشورهای سرمایهداری بر ایران مخالف بودیم و کینهای از تمدن غرب و دستاوردهای اومانیستی آن نداشتیم.