در این گاهشمار به راهی که از ۱۷۵ سال قبل تا کنون برای مبارزه با حجاب اجباری در ایران پیموده شده است نگاه میکنیم.
هنگام دریافت چمدانها دیدم خانمی که موقع کنترلِ گذرنامه شالی بر سر داشت، حالا بیحجاب است. بعضی از زنانی هم که به استقبال مسافران آمده بودند، حجاب نداشتند.
حالا نزدیک به یک سال است که بسیاری از زنان در ایران خود را از قید حجاب اجباری رها کردهاند. برای بسیاری از آنها کشته شدن ژینا امینی در شهریور ۱۴۰۱ آخرین تیر بر تابوت حجاب اجباری بود، اما نباید از یاد برد که این مبارزه از نزدیک به دو قرن پیش آغاز شده است.
سنت پردهنشینیِ زنان در اندرونیها و پستوهای خانه و پنهان کردن آنان پشت حجاب، فقط راهی برای پوشاندن بدن زنان از نگاه مردان نبود، بلکه بستری برای نامرئی و خاموش کردن زنان نیز به شمار میرفت.
هدی شعراوی، فعال سیاسی و فمینیست مصری، را بیشتر با حرکت جسورانه و نافرمانی مدنیاش به یاد میآورند: برداشتن حجاب و روبنده در ایستگاه قطار قاهره در سال ۱۹۲۳.
روز اول نوروز بود. من و شوهرم با پسرمان وارد یکی از پارکها شدیم. تنها پارکی بود که به خانمها اجازهی ورود میداد. دو سه دقیقه قدم زدیم و از در و دیوارِ پارک قصهها میگفتیم که یک قسمتِ توجهمان را جلب کرد. شوهرم خواست آنجا عکسی بگیریم. تازه من و پسرم در زوم دوربین رفته بودیم که مردی صدا زد: «اووو بیغیرت!!!!»