روانکاو سوئیسی، کارل یونگ، نخستین کسی بود که افراد را به دو گروه درونگرا و برونگرا تقسیم کرد. او در دههی ۱۹۲۰، درونگرایان را افرادی توصیف کرد که بیشتر به احساسات و افکار خود توجه دارند و در تعاملات اجتماعی انرژی از دست میدهند. برعکس، برونگرایان، به بیرون توجه دارند و از روابط با دیگران کسب انرژی میکنند و در زمان تنهایی انرژی از دست میدهند.
در کشورهایی که رهبران مرد دارند به طور میانگین 214 نفر از هر یک میلیون نفر بر اثر ابتلا به ویروس کرونا جان باختهاند. در کشورهایی که رهبران زن دارند این رقم یک پنجم، یعنی 36 نفر از هر یک میلیون نفر، است.
وقتی که دوریس کرنز گودین، تاریخنگار، کتاب «رهبری در زمانههای پرآشوب» را نوشت، نمیدانست که در آیندهای نزدیک چه آشوبی به پا خواهد شد. این کتاب که سال ۲۰۱۸ منتشر شد، آموزههای چهار رئیس جمهور آمریکا را میآزماید؛ آموزههایی از آبراهام لینکلن، تئودور روزولت، فرانکلین دلانو روزولت و لیندون بی.جانسون، و این که آنها چه رویکردی در مواجهه با سختترین لحظات دوران مسئولیت خود داشتند.
سرنگونی هواپیمای اوکراینی موجی از خشم و اندوه برانگیخت. نزدیکی زمانی این تراژدی با اعتراضات آبان ماه باعث شد تا این خشم و اندوه به اعتراضات گستردهتر مردم گره بخورد. تا چه حد این نزدیکیِ زمانی میتواند به نزدیکی سیاسی و اجتماعی بینجامد؟ در این باره با دکتر سعید پیوندی، استاد جامعهشناسی دانشگاه لورن فرانسه، گفتوگو کردیم.
بسیاری از مردم شیوع ویروس کرونا را به گردن جهانیشدن میاندازند، و میگویند که تنها راه جلوگیری از تکرار چنین اتفاقاتی جهانیزدایی از دنیا است. دیوار بسازید، مسافرت را محدود کنید، تجارت را کاهش دهید. با وجود این، هر چند قرنطینهی کوتاهمدت برای جلوگیری از این بیماریِ همهگیر لازم است، انزواگرایی بلندمدت به فروپاشی اقتصادی خواهد انجامید و در عمل ما را از بیماریهای مُسری محافظت نخواهد کرد. نتیجه کاملاً برعکس خواهد شد. پادزهر واقعیِ بیماریهای واگیردار نه جدایی بلکه همکاری است.
ترکیب مثبت تاریخی و دگرگون کنندهای که میتواند در ایران شکل بگیرد، متشکل از یک جامعهی مدنی مسئولیتپذیر است که کار تدوین محتوای کلام را انجام دهد، و یک رهبری ملی و معنوی کاریزماتیک که به نهادینه کردن هرچه سریعتر آن محتوا در میان مردم بهمانندِ یک کاتالیست کمک کند.