تب‌های اولیه

بزهکارانِ شوریده‌رنگ و قاضیانِ سرخ

محمود صباحی

بگذارید با این پرسشِ بنیادی آغاز ‌کنیم: جامعه‌یِ ما چگونه از خود در برابرِ بزهکاران دفاع می‌کند؟ ما پاسخ این پرسش را می‌دانیم: با گُرز! ـــ و همین آیا نباید همه‌یِ آن تاریخِ فرهنگ و تمدنِ ادعایی ما را بی‌اعتبار کند؟

آتش زیر خاکستر

مهدی خلجی

مدنیت و شرافت و کرامت جامعهای که دیرزمانی زیر ضرب زور و ظلم نظام توتالیتر بوده و به نظمی غیراخلاقی خو گرفته و خودآگاه و ناخودآگاه از آن تأثیر پذیرفته و در بسط بیعدالتی و حقکشی همدست دولت بوده یا در برابر آن انزوا و انفعال اختیار کرده، نمیتواند صرفاً به باز شدن درهای آزادی بازگردد.

به خود تکیه کردن

ایرج قانونی

انکارشده، در آن حال که اجتماع همه‌ی امتیازاتش را ناچیز انگاشته است، تک و تنها و تُهی، به خودوانهاده‌شده، درمانده، سر در گریبان، و مستأصل، به دیوار تکیه داده، نه به خود. آدم‌ها تک و تنها گیر می‌افتند، یکی یکی. مرگ هم هر کس را تنها گیر می‌آورد. مرگ و نومیدی، دو همزاد‌. تصویری ساده و تکان‌دهنده از جوانان ما.

خدای میرا یا هیولایی سرد؟

بابک مینا

اغراق نیست اگر بگوییم چیزی که می‌توان آن را «مسئلهی دولت» نامید، مهمترین پرسش سیاست در ایران معاصر است. با این نهاد چه باید کرد؟ پیش از انقلاب راه حل ساده‌ای برای حل «مسئلهی دولت» وجود داشت: باید دولت را تسخیر کنیم و به وسیلهی آن جامعه‌ای جدید بنا نهیم. انقلاب و پیامدهای آن به جامعه‌ی ایران نشان داد «مسئله‌ی دولت» بغرنج‌تر از چیزی است که پیشتر تصور می‌شد. انقلاب درک ما را از سیاست تلخ‌تر و در عین حال پیچیده‌تر کرد.

اراده‌ی معطوف به قدرت، و دکتر هوشیار

ایرج قانونی

این اراده است که جهان را می‌سازد، و اگر ما به معنایی محدود توان دخل و تصرف تعیین‌کننده در جهان (به معنای محدودِ لفظ جهان) را داشته باشیم همه از آن روست که از منظر نیچه اراده نخست ما را ساخته است، و قوام هستی ما از اراده است، که می‌توانیم اراده کنیم و با انتخاب هدفِ معین جهان را بسازیم.

سکوت دکتر هوشیار

ایرج قانونی

امیرحسین آریان‌پور در یادبود او از طرف مجله‌ی سپیده‌ی فردا می‌نویسد: «[در نوجوانی] هنگامی که نزد او درس می‌خواندیم. . . نه تنها برای خود بت نمی‌ساختیم بلکه هر بتی را که می‌توانستیم درهم می‌شکستیم. اما شخصیت نافذِ دکتر هوشیار بت ما شد. از این رو سخنی که شاگردان اپیکور زمانی درباره‌ی او گفتند بار دیگر صدق کرد ’او [برای ما] بتی بود، آری بتی ــ بت قومی که بت‌پرست نبودند.»

یادی از دکتر هوشیار، از پیش‌آهنگان آموزش و پرورشِ مدرن در ایران

سپهر عاطفی

دکتر محمد باقر هوشیار (۱۲۸۳- ۱۳۳۶( مترجم، پژوهشگر و از بنیانگذاران رشته‌ی روان‌شناسی و علوم تربیتی در ایران است. او پس از پایان تحصیلاتش در آلمان و دریافت دکترای روان‌شناسی و علوم تربیتی از دانشگاه مونیخ به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد.

در پی «صداقت» بودن چه اشکالی دارد؟

دنیل کالکات

اگر ایده‌ی رایج و مد روز در دهه‌ی ۱۹۸۰ «سیر صعودی» بود، شعار این دهه «صداقت» است. این ایدئال غالب که باید با خودت روراست باشی و «خود واقعی‌ات باش» به ندرت به نقد کشیده می‌شود. اما اگر این آرمان مانعی بر سر راه دگرگونی فردی بوده باشد و همگان را به ماندن در موقعیت موجودشان ترغیب کند، چه؟