تب‌های اولیه

فلسفه در باغ؛ باغِ ناپیدا

ایرج قانونی

باغ آنجاست که می‌خواهی در آنجا باشی، در آن بمانی و هرگز آن را ترک نکنی، فلسفه و در حقیقت تفکر نیز مقامی است که می‌خواهی در آن بمانی، درنگ کنی و آن را لحظه‌ای پایدار می‌خواهی. این دو همیشه شوق ماندن در جایگاهشان را در ما برمی‌انگیزند و از آن رو که هر دو بر خلود و جاودانگی تأکید می‌کنند مثل هم‌اند.

رویکرد فلسفی به کارهای روزمره می‌تواند هویت واقعیِ ما را نشان دهد

الیاس آنتیلا

عادت‌ها را باید چیزی بیش از امور عادیِ محض، تمایلات و رفتارهای خاص بدانیم. آن‌ها دربرگیرنده‌ی هویت‌ها و اخلاق اجتماعی ما هستند؛ آن‌ها به ما یاد می‌دهند که چگونه بر اساس ایمان و باورهای خود عمل کنیم؛ اگر هیوم را برحق بدانیم، عادت‌ها دست‌کم جهان را یکپارچه می‌کنند.

فلسفه‌ در باغ؛ گفتگوی بیهوده با درخت

ایرج قانونی

می‌گویند کتاب باغ است باغی جادویی. پس فلسفه و باغ، پیش از آنکه در باغ به هم برسند، در «کتاب» به هم می‌رسند. در اینجا، فلسفه همان فلسفه است اما باغ تنها خاطره‌ی باغ است خاطره‌ای که کتاب می‌تواند آن را تجدید کند. کتاب می‌تواند این دو را به هم پیوند دهد. کتاب‌های فلسفی باغ‌های جادویی‌اند.

سم هریس، خداناباوری معتقد به معنویت

اندرو اَنتونی

در میانه‌ی دهه‌ی نخست این قرن، انتشار چند کتاب درباره‌ی موضوعی واحد حاکی از ظهور جنبشی جدید بود. چهار نویسنده‌ی اصلی عبارت بودند از ریچارد داوکینز، کریستوفر هیچِنز، دنیل دِنِت و سَم هریس. این جنبش به «خداناباوریِ جدید» شهرت یافت.

«عدالت» واقعاً به چه معناست؟

پل بلومفیلد

با اینکه عادل بودن برای همه‌ی ما در زندگی‌های شخصی‌مان اهمیت دارد، وقتی کسانی را در نظر می‌گیریم که در موقعیت قدرت هستند، این فضیلت اهمیت بسیار بیشتری می‌یابد. ما به رهبرانی نیاز داریم که عشق به عدالت آنها را به پیش راند، نه صرفاً خود‌بزرگ‌نمایی. رهبری کردن بدون یک قطب‌نمای اخلاقی درونی که به شکلی قابل اعتماد جهت عدالت را نشان دهد، به سوء استفاده از قدرت منجر می‌شود.

نخستین زنان فیلسوف

داگ هاربِنشْرود

فیلسوفان امروز بیش از پیش به سهم فیلسوفان زن در تاریخ فلسفه‌ی اروپا پی‌برده‌اند؛ زنانی چون الیزابت بوهمیایی، مارگارت کاوندیش و آن کانوی در قرن هفدهم. در واقع، مجموعه‌ی جدیدی که انتشارات دانشگاه آکسفورد با عنوان «تاریخ جدید فلسفه‌ی آکسفورد» منتشر کرده است، احتمالاً انقلابی در نگاه ما به تاریخ فلسفه به پا خواهد کرد. اما جدای از اروپا، فیلسوفان زن در مجموع نادیده گرفته می‌شوند و سهم آنها عمدتاً ناشناخته باقی مانده است.

چرندیات پست‌مدرن

یاشا مونک

طی یک سال، سه پژوهشگر-جیمز لیندسِی، هلن پلاکروز، و پیتر بوغوسیان-با استفاده از اصطلاحات پیچیده‌ی مُدروز ۲۰ مقاله در دفاع از نظریات مضحک سرهم‌کردند و کوشیدند تا آنها را در نشریات معروف دانشگاهی در حوزه‌هایی شامل مطالعات جنسیت، مطالعات دگرباشیِ جنسی، و مطالعات چاقی منتشر کنند. موفقیت آنها چشمگیر بود: هفت نشریه‌ی ظاهراً وزینِ متکی بر همتاسنجی با انتشار مقالات جعلیِ آنها موافقت کرده بودند. هفت مقاله‌ی دیگرشان در مراحل مختلف سنجش بود و تنها شش مقاله رد شده بود.

بیایید به کلیشه‌ها خلاقانه بنگریم

نانا آریل

«اوضاع چطوره؟»، «ای، بدک نیست»: در تعاملات روزمره، کلیشه‌‌ها به ما اجازه می‌دهند بدون نیاز به پرسش‌ و مقدمه‌چینی، زمینه‌ی مشترکی برای گفتگو پیدا کنیم. کلیشه‌ها مثل یک الگوریتم ذهنیِ مشترک هستند و ارتباط مؤثر را آسان و روابط اجتماعی را تقویت می‌کنند. با این وصف، باید ببینیم از چه زمانی استفاده از کلیشه‌ها در روابط انسانی نوعی گناه تلقی شد و نشانه‌‌‌ای از ساده‌لوحی و میان‌مایگی به شمار رفت؟