تاریخ انتشار: 
1397/07/26

مُد فوری: هزینه‌ی عطش خرید ما را چه‌ کسی می‌پردازد؟

حسام میثاقی

wellmadeclothes

پدرم ژاکتی داشت که سال‌ها می‌پوشیدش و همان‌طور که با غرور روی چوب‌لباسی براندازش می‌کرد از تمام سال‌هایی می‌گفت که این ژاکت همراهش بوده، از خاطرات و از مکان‌هایی که با این ژاکت به آن پا گذاشته. سال‌های زیادی نگذشته اما شیوه‌ی مصرف پوشاک نسل ما انگار فرسنگ‌ها با آن دوران فاصله دارد.

فعالان محیط زیست می‌گویند علاقه‌ی شدید ما به مُد یا پوشاک فوری (Fast Fashion) و ارزان هر روز بیش از پیش در حال آسیب‌رساندن به محیط زیست است و صنعت پوشاک را به دومین صنعت آلوده‌کننده بعد از صنعت نفت تبدیل کرده است. سالانه نزدیک به ۵۰۰ میلیارد دلار صرف لباس‌هایی می‌شود که نه پوشیده و نه بازیافت می‌شوند - این یعنی معادل یک کامیون منسوجات در هرثانیه دفن یا سوزانده می‌شود.

پوشاک یا مُد فوری اصطلاحی است که از دهه‌ی اول قرن جاری میلادی بر سر زبان‌ها افتاد. ایده اما ایده‌ی جدیدی نیست. ریشه‌ی این اصطلاح به دهه‌های ۱۹۷۰-۱۹۸۰ میلادی و زمانی برمی‌گردد که عرضه‌‌کننده‌های پوشاک و نساجی ایالات متحده در رقابت با عرضه‌کننده‌های ارزان‌قیمت خاورِدور به تکاپو افتاده بودند. طولی نکشید که این ایده مورد اقتباس قرار گرفته و پیاده شد. بسیاری از «زارا» (Zara) به عنوان بنیان‌گذار این ژانر خرده‌فروشی یاد می‌کنند. «زارا»، زیرمجموعه‌ی کمپانی ایندی‌تکس (Inditex) در سال ۱۹۹۷ اولین فروشگاهش را به شکل آزمایشی در خیابان رِگِنت لندن افتتاح کرد. کاهش زمان در فرایند زنجیره‌ی تأمینِ* (supply chain) مُد فوری از مشخصه‌های اصلی این فرم خرده‌فروشی در هزاره‌ی جدید است. اگر در گذشته فروشنده‌های پوشاک سالانه چهار بار - به صورت فصلی - خریدِ عمده داشتند، امروزه این چرخه‌های خرید کوتاه و کوتاه‌تر شده‌اند.

 

لباس‌هایی که دور می‌ریزیم

مردم جهان سالانه به صورت دسته‌جمعی ۸۰ میلیارد قطعه پوشاک مصرف می‌کنند. پوشاکی که عمدتاً به عنوان کالایی دورریختنی یا یک‌بار مصرف از آن یاد می‌شود. شاید باور کردنی نباشد که ما ۴۰۰ درصد بیشتر از ۲۰ سال پیش لباس خریداری می‌کنیم. مواد اولیه ارزان‌تری مثل پلی‌استر جایگزین مواد طبیعی شده‌اند. ‌می‌توان گفت امروزه تقریباً همه‌ی تولیدکننده‌های لباس از ترکیب مختلفی از مواد اولیه استفاده می‌کنند - و در بسیاری از موارد پلی‌استر یکی از آن‌هاست.

برای تولید هر تی‌شرت و شلوار جینی که به سطل زباله می‌اندازیم جمعا نزدیک به ۲۰هزارلیتر آب مصرف شده است. هافینگتون‌پست در مقاله‌ای ادعا کرده که ۸۵ درصد از پوشاکی که مردم ایالات متحده در سال ۲۰۱۳ دور ریخته‌اند در گورستان‌های زباله دفن شدند. لباس‌های دفن‌شده برای همیشه لباس نمی‌مانند و کم‌کم شروع به تجزیه‌شدن می‌کنند. پوشاک تجزیه‌شده نوعی از گاز سمی و آلوده را تولید می‌کند که حاوی گازهای گلخانه‌ای دی‌اکسید کربن و متان است.

اگر به‌جای تولید زباله به دنبال راه‌های بهتری باشیم به بازیافت فکر خواهیم کرد. تقریباً تمامی تولید‌کننده‌های پوشاک از ترکیبی از مواد اولیه برای تولید استفاده می‌کنند. بازیافت نیازمند جداسازی این مواد است که اصلاً آسان نیست. روش‌های مکانیکی بازیافت کیفیت نخ را کاهش داده و روش‌های شیمیایی برای بسیاری از تولید‌کننده‌ها آن‌قدر پرهزینه‌اند که حتی به مرحله‌ی پژوهش هم نمی‌رسند.

به ازای تولید هر کیلو پارچه ۲۳ کیلوگرم گازهای گلخانه‌ای تولید می‌شوند.

روش دیگری که شاید وجدان‌مان را دست کم برای مدتی آرام کند اهدای لباس‌‌های دست دوم به سازمان‌ها و نهادهای عام‌المنفعه است. مقدار بیشتری از لباس‌های اهدایی به کشورهای دیگر صادر می‌شوند. بر اساس گزارش وزارت خارجه‌ی کانادا تنها در سال ۲۰۱۷ به ارزش ۱۷۳ میلیون دلار لباس دست دوم از کانادا به کشورهای مختلف دنیا صادر شد. از این میان شیلی، هندوراس، تونس، غنا، آنگولا، کنگو، اوگاندا، تانزانیا، کنیا، هند و پاکستان کشورهایی هستند که هر کدام دست کم ۱۰۰هزار دلار پوشاک دست دوم از کانادا وارد کرده‌اند. سالانه ۳۵۱ میلیون کیلوگرم پوشاک - به وزن تقریبی ۲.۹ میلیارد تی‌شرت - از بریتانیا صادر می‌شوند. پنج مقصد اصلی این لباس‌ها لهستان، غنا، پاکستان، اوکراین و بنین هستند.

خرید و فروش لباس‌های دست دومِ صادراتی فعالیت اصلی در بازار محلی کشورهای جنوب صحرای آفریقا است و شغل‌هایی هم ایجاد کرده‌ است. این لباس‌ها در نیجریه به «لباس‌های سفیدپوست‌های مُرده» و در موزامبیک به «لباس‌های فلاکت» معروف هستند. لباس‌های دست دوم معمولاً با قیمت ارزان‌تری نسبت به پوشاک نو عرضه می‌شوند - هرچند میانگین درآمد روزانه در موزامبیک حتی کمتر از قیمت یک تی‌شرت دست دوم است - و این عرصه را برای تولید محلی - اگر وجود داشته باشد - تنگ می‌کند.

اما این فقط مصرف‌کننده‌ها نیستند که لباس‌هایشان را خروار خروار دور می‌ریزند. تیرماه امسال بود که مارک تجاری بِربِری (Burberry) با سوزاندن موجودی لباسی معادل ۴۰ میلیون دلار مورد انتقاد قرار گرفت. کمپانی بِربِری با تأیید این خبر اعلام کرد سوزاندن اجناس فروخته‌نشده برای «حفظ انحصار و ارزش مارک» انجام گرفته تا مبادا اجناس، «ارزان‌تر فروخته یا دزدیده شوند.»

خبر سوزاندن لباس‌ها با نگاهی به آمار مقاله‌ی اکونومیست تکان‌دهنده است: به ازای تولید هر کیلو پارچه ۲۳ کیلوگرم گازهای گلخانه‌ای تولید می‌شوند. این در حالی است که دوره‌ی استفاده‌ی یک قطعه پوشاک قبل از دور ریختن آن امروز به نسبت ۱۵ سال پیش تقریباً نصف شده و بیشتر از نصف لباس‌هایی که طی فرایند مُد فوری تولید می‌شوند در همان سال اول به زباله تبدیل می‌شوند.

 

خیاط‌های پشت صحنه

جان هیلاری مدیر اجرایی سابق نهادی عام‌المنفعه‌ی در زمینه‌ی مبارزه با فقر و مدیر کنونی سیاست اجرایی حزب کارگر انگلستان در فیلم مستند هزینه‌ی واقعی تعریف قابل توجهی از عبارت «تولید جهانی‌شده» ارائه می‌دهد: «در این سیستم، بخشِ تولید کالا به اقتصادهای کم‌هزینه منتقل می‌شود - به‌خصوص به کشورهایی که کارمزد در آن‌ها بسیار پایین است. این یعنی آن‌ها که در قسمت بالایی زنجیره‌ی تأمین قرار دارند انتخاب می‌کنند کالاها کجا تولید شوند و اگر تولیدکننده‌ای نتواند کالا را با نرخ پایین تولید کند، مارک تجاری تولید را به آسانی به کشور یا تولیدی دیگری منتقل خواهد کرد.»

کاهش نرخ تولید برای تولیدکننده‌ها با کاهش ایمنی و کیفیت محیط کار و حذف بیمه‌ برای کارکنان همراه است. در اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ بود که ساختمان «رانا پلازا» در پایتخت بنگلادش، داکا فرو ریخت و ۱۱۳۴ نفر زیر آوار کشته شدند. رانا پلازا محل کار تولیدکننده‌های پوشاک بود و شکایت کارکنان نسبت به ناامنی ساختمان و شکاف‌های واضح دیوارهای محل کارشان مورد بی‌اعتنایی صاحبان تولیدی قرار گرفته بود. نزدیک به ۹۰ درصد از کارکنان صنعت پوشاک در بنگلادش زنانی هستند که شش روز در هفته و ۱۲ ساعت در روز کار می‌کنند. این حادثه به همگان ثابت کرد که پرخطر‌ترین بخش کار در فرایند زنجیره‌ی تأمینِ سیستمِ مُد فوری بر دوش کارکنانی است که در پایین‌ترین سطح زنجیره به تولید پوشاک مشغول‌اند. فاجعه‌ی «رانا پلازا» بدترین فاجعه‌ی صنعت پوشاک در طول تاریخ است، فاجعه‌ای که در آن ۱۱۳۴ نفر قربانی پوشاک ارزان‌قیمت شدند. این در حالی است که یک سال قبل از این فاجعه، به فاصله‌ی چند ماه از هم دو آتش‌سوزی تولیدی‌های پوشاک در داکا و کراچی زنگ خطر را برای تولیدکننده‌های مُد فوری به‌صدا در آورده بودند. آتش‌سوزی «شرکت علی» در شهریور ۱۳۹۱ در کراچی پاکستان ۲۸۹ کشته و آتش‌سوزی «کارخانه‌ی مُد تزرین» در آذر ۱۳۹۱ در داکا ۱۱۷ کشته برجای گذاشتند.

فاجعه‌ی «رانا پلازا» بدترین فاجعه‌ی صنعت پوشاک در طول تاریخ است، فاجعه‌ای که در آن ۱۱۳۴ نفر قربانی پوشاک ارزان‌قیمت شدند.

«کارخانه‌ی مُد تزرین» در سال ۲۰۰۹ میلادی با استخدام ۱۶۳۰ نفر آغاز به کار کرد. تی‌شرت، پُلوشِرت (تی‌شرت یقه‌دار) و ژاکت‌های این تولیدی برای نهادها و شرکت‌های عرضه‌کننده‌ی مختلفی مثل «سپاه تفنگداران نیروی دریایی آمریکا»، کمپانی «سی-اَند-اِی» (C&A)، کمپانی «والمارت» (Walmart) و کمپانی «لی-اَند-فانگ» (Li & Fung) تولید می‌شدند. تنها یک روز قبل از آتش‌سوزی، یعنی ۲۳ نوامبر ۲۰۱۲، برابر با آخرین جمعه‌ی ماه نوامبر و یک روز بعد از «روز شکرگزاری»، در ایالات متحده روزی خاص برای مصرف‌کنندگان، معروف به «جمعه‌ی سیاه» بود. مطابق رسم هر سال مردم ایالات متحده از ساعات اولیه‌ی «جمعه‌ی سیاه» خریدهای کریسمس‌شان را آغاز می‌کنند.

 

عطش خرید

تصاویر ویدیویی از این روز سیل مردمی را نشان می‌دهند که در صف‌های به هم فشرده به محض باز شدن درها به داخل فروشگاه سرازیر می‌شوند. در گزارشی مجری شبکه ان-بی-سی هنگام پخش تصاویر «جمعه سیاه» با لحن طنزآمیزی می‌گوید: «در برخی مناطق کشور وضعیت به‌نوعی است که انگار اعلام شده کالاها دارند تمام می‌شوند و هرکس می‌خواهد همین الان خرید کند وگرنه همه‌چیز برای همیشه تمام خواهد شد.» تنها در آخر هفته‌ی ماه نوامبر ۲۰۱۲ مردم ایالات متحده بیش از ۵۹ میلیارد دلار خرید کردند. برای سال‌ها بیشتر فروشگاه‌ها ساعت ۶ صبح روز «جمعه‌ی سیاه» درهایشان را باز می‌کردند. از اواخر دهه‌ی ۲۰۰۰ برخی عرضه‌کننده‌ها ساعت ۵ و بعضی فروشگاه‌های دیگر ساعت ۴ صبح فروش را آغاز کردند. این روند به جایی رسید که «والمارت» و برخی فروشگاه‌های دیگر در سال ۲۰۱۲ اعلام کردند که یک روز قبل، از ساعت ۸ شب «روز شکرگزاری» که تعطیل عمومی است شروع به فروش خواهند کرد.

پروفسور تیم کاسر، استاد روانشناسی کالج ناکس در فیلم مستند هزینه‌ی واقعی درباره‌ی فرهنگ مصرف‌گرایی می‌گوید: «پژوهش‌ها نشان می‌دهد که مردم هرچه بیشتر بر ارزش‌های مادی‌گرایانه تمرکز می‌کنند، هرچه بیشتر پول و ظاهر و جایگاه اجتماعی و دارایی‌های مادی برایشان مهم‌تر می‌شود، کمتر خوشحال هستند. بیشتر افسرده و مدام دلواپس می‌شوند. این ایده در مقابل هزاران تبلیغ و پیام‌ بازرگانی‌ قرار می‌گیرد که هر روز به ما وعده می‌دهند داشتن کالا یا کالاهایی باعث شادی‌مان خواهد شد […] سازنده‌های تبلیغات، مصرف یک کالا یا محصول را به این پیام گره می‌زنند که "نیازهای تو با مصرف این کالا برطرف خواهند شد و تو به رضایت خواهی رسید."»

گیدو بررا مدیر سرمایه‌گذاری در شهر میلان ایتالیا می‌گوید: «سعی می‌کنم بفهمم چرا مردم متوجه نیستند که در حال فقیر شدن‌اند؟ از خود می‌پرسم چه چیزی نسبت به دوران جوانی من تغییر کرده است؟ من آن زمان توانایی خرید یک، دو یا حداکثر چهار تی‌شرت در سال را داشتم. امروز فرزندانم برای هر مهمانی یک تی‌شرت می‌خَرَند. اگر توجه کرده باشید قیمت پوشاک در سال‌های اخیر به‌واسطه‌ی مُد فوری کاهش پیدا کرده است. با این حال شاهد این هستیم که طبقه‌ی متوسط در حال ضعیف‌شدن است. چیزهایی که مردم واقعاً احتیاج دارند گران است، مثل خانه، تحصیل یا بیمه‌ی زندگی. از سوی دیگر منبعی برای تسلی و دل‌خوشی کوتاه‌مدت هست: "امروز می‌توانم یک تی‌شرت بخرم، با اینکه همه‌چیزم را از دست داده‌ام."»

ارنست اِلمو کالکینز (۱۸۶۸-۱۹۶۴)، مدیر اجرایی امور تبلیغات و از بنیان‌گذاران ایده‌ی «مهندسی مصرف» در مقاله‌ای با عنوان «مصرف‌گرایی» به دو نوع کالا یا محصول اشاره می‌کند: «نوع اول کالاهایی هستند که برای مدت طولانی استفاده می‌کنید، (to use) مثل ماشین لباسشویی یا خودرو. نوع دوم کالاهایی هستند که برای مدت کوتاهی استفاده شده و دور ریخته می‌شوند، (to use up) مثل آدامس یا سیگار. مصرف‌گرایی زمانی اتفاق می‌افتد که انسان‌ با کالاهایی که برای مدت طولانی استفاده می‌کند مثل کالاهای دورریختنی و کم‌عمر برخورد می‌کند.»

 

تولید انبوه کتان در خدمت صنعت مُد

جان هیلاری درباره‌ی «کشاورزی صنعتی» امروز می‌گوید: «میل به تشدید تولید و صنعتی‌کردن کشاورزی از خصوصیات کشاورزی مدرن است. بر خلاف شیوه‌های قدیمی کشاورزی که هماهنگ با طبیعت و چرخه‌های فصلی آن بودند، آن‌چه امروز مشاهده می‌شود تشدید تولید است - انگار که زمین کشاورزی کارخانه باشد.»

رنگرزی پارچه دومین آلوده‌کننده‌ی آب سالم در جهان است و به تنهایی باعث ۲۰ درصد از آلودگی صنعتی آب جهان می‌شود.

از کتان به عنوان یکی از مهم‌ترین مواد اولیه‌ی صنعت نساجی، برای تولید الیاف طبیعی استفاده می‌شود. کاشت کتان به مصرف مقادیر زیادی آب، انرژی و استفاده از مواد شیمیایی ضدِ آفت نیاز دارد. هند دومین تولیدکننده‌ی کتان در دنیاست. بیشترین میزانِ کتانِ هند در منطقه‌ی پنجاب تولید می‌شود و همین این منطقه را به بزرگترین مصرف‌کننده‌ی مواد ضد آفت تبدیل کرده است.

دکتر پریتپال سینگ، پژوهش‌گری است که در مورد تأثیر این مواد شیمیایی بر سلامت انسان تحقیق می‌کند. پژوهش وی نمایان‌گر جهشی قابل‌توجه در میزان نقص‌های نوزادان هنگام تولد، سرطان و مشکلات روحی و روانی در منطقه‌ی پنجاب است. وی در این‌باره می‌گوید: «به هر روستایی که سر می‌زنم، با تعداد قابل توجهی از کودکانی مواجه می‌شوم که با عقب‌ماندگی ذهنی و معلولیت فیزیکی مواجه هستند.» اثبات این ایده که استفاده از مواد شیمیایی ضد آفت تأثیر مستقیمی بر سلامت کشاورزان، خانواده‌‌شان و جامعه‌ی مقیم مناطق تولیدکننده‌ی کتان می‌گذارد با آمار و ارقام ممکن نیست. اما حقیقت تکان‌دهنده، آمار خودکشی کشاورزان در هند است. در ۱۶ سال گذشته، بیش از ۲۵۰ هزار مورد خودکشی کشاورزان هند ثبت شده است - این یعنی یک کشاورز در هر ۳۰ دقیقه.

پس از تبدیل الیاف به نخ و در نهایت به پارچه نوبت به رنگرزی آن می‌رسد. رنگرزی پارچه دومین آلوده‌کننده‌ی آب سالم در جهان است و به تنهایی باعث ۲۰ درصد از آلودگی صنعتی آب جهان می‌شود. نهادهای عالم‌المنفعه‌ای مثل «صلح سبز» بارها در مورد استفاده از مواد شیمیایی در فرایند رنگرزی پارچه‌ هشدار داده‌اند. در این فرایند بیش از ۱۶۰۰ نوع مواد شیمیایی مختلف استفاده می‌شود. پوشاک پس از رنگرزی، و پس از چندبار پوشیدن در ماشین‌های لباس‌شویی شسته می‌شود. شستن پلی‌استر، به عنوان یکی از محبوب‌ترین انواع پارچه در صنعت مُد امروز، منجر به ورود مواد شیمیایی به آب‌ها و به‌خطر انداختن موجودات آبزی می‌شود.

 

حال چه کنیم؟

اما بدون خرید پوشاک هم زندگی ممکن نخواهد بود. ما لباس‌هایمان را دوست داریم و بخشی از هویت‌مان را با انتخاب لباس تعریف کرده و در عرصه‌ی عمومی به نمایش می‌گذاریم. بعد از خواندن این مقاله شاید بتوانیم با چند سؤال از خودمان شروع کنیم: سالانه چند قطعه لباس خریداری می‌کنیم؟ تا چه حد در انتخاب لباس‌ها و کیفیت آن‌ها دقت می‌کنیم؟ آیا دوست داریم بیشتر لباس داشته باشیم یا ترجیح می‌دهیم تعدادی کمتر ولی با کیفیت بهتر خریداری کنیم.

مطالعه‌ی بیشتر در زمینه‌ی «مد پایدار» و آسیب‌های مختلف «مُد فوری» به ما کمک خواهد کرد تا از طریق شبکه‌های اجتماعی، گفت‌وگو با دوستان و همسایگان به اطلاع‌رسانی و آگاهی‌سازی در این زمینه بپردازیم.

یکی از پروژه‌های بین‌المللی فعال در این زمینه پروژه «انقلاب مُد» است: پروژه‌ای «جهانی که خواستار شفافیت، پایداری و اخلاق‌مداری در صنعت مد است.» در صفحهی فارسی این پروژه آمده است: «ما می‌خواهیم تمامی فعالان و مصرف‌کنندگان عرصه‌ی مد را متحد کرده و در روشی که لباس‌های ما تأمین، تولید و خرید می‌شود، آغازگر تغییری  اساسی باشیم تا آنچه جهان می‌پوشد، به شیوه‌ای ایمن، تمیز و منصفانه ساخته شده‌ باشد‌.»