23 مه 2017
فیروز کاظمزاده: مدافع استقلال اندیشه
فیروز کاظمزاده استاد برجستهی تاریخ ایران و روسیه در دانشگاههای ییل و هاروارد و از جمله مدافعان حقوق اقلیتهای مذهبی در سراسر دنیا و از جمله شهروندان ایران بود. در سال ۱۹۹۸، رئیس جمهور آمریکا او را به عضویت «کمیتهی آزادی مذهبی آمریکا» برگزید. این مقاله نگاهی به کارنامهی تلاشهای فرهنگی او میاندازد. وی چند روز پیش در آمریکا درگذشت.
در اتحاد جماهیر شوروی مورخان در تدوین تاریخ منطقهی قفقاز مجبور به رعایت خط قرمزهای سیاسی و ایدئولوژیک بودند و نمیتوانستند دربارهی موضوعاتی مانند ایجاد دولتهای مستقل پس از فروپاشی حکومت تزاری در سال 1917 چیزی بنویسند. این مسئله فرصتی در اختیار پژوهشگران غربی قرار داد تا با رعایت اصول اخلاقی و عینیت با این روایت سیاستزده از منطقه به مقابله برخیزند. اما در آنجا نیز تعداد کسانی که توانستند به این اصول وفادار مانده و از وابستگیهای ملی و قومی خود فراتر روند، اندک بود. با این حال، همین اندک پژوهشگران توانستند آثار ارزندهای بیافرینند که هنوز هم منابعی مهم برای مطالعهی این منطقه محسوب میشوند. در میان این پژوهشگران، فیروز کاظمزاده بیش از همه به معیارهای اخلاقی و علمی وفادار بود و آثاری ماندگار بر جای گذاشت.
زندگی فیروز کاظمزاده، همانند موضوع پژوهشی او، محل تلاقی جهانهای متعددی است. پدر او از کارمندان سفارتخانهی ایران در مسکو بود. کاظمزاده در سال 1924، در همین شهر به دنیا آمد و به مدرسه رفت. در سال 1944، در بحبوحهی جنگ جهانی دوم، به سمت آمریکا حرکت کرد و در دانشگاه استنفورد مشغول به تحصیل شد. سپس، در سال 1950 موفق به اخذ مدرک دکترا از دانشگاه هاروارد شد. یک سال پس از اتمام تحصیلات و در حالی که جوانی 27 ساله بود، کتاب «قفقاز در کشاکش جنگ و انقلاب (1921-1917)» را منتشر کرد.
او در این کتاب تصویری دقیق از وضعیت قفقاز در دوران پرآشوب فروپاشی امپراتوری تزاری، تشکیل جمهوریهای خودمختار، و در نهایت برچیده شدن آنها به دست بلشویکها، ارائه میکند. کاظمزاده با گردآوردن مدارک فراوان به بررسی تأثیر متقابل نیروهای محلی، منطقهای، و بینالمللی پرداخته و درهمتنیدگی عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، و ایدئولوژیک را آشکار میکند. سبک نگارش او روشن و صریح، زیبا و در عین حال استوار است. اثر بعدی او تلاشی بود برای بررسی پیشینهی تاریخی و لایههای عمیقتر تقابل بین نیروهای امپریالیستی. این کتاب را با عنوان «روس و انگلیس در ایران (1914-1864): پژوهشی در باب امپریالیسم» دانشگاه ییل در سال 1968 منتشر کرد. او با انتشار این آثار به انگلیسیزبانان کمک کرد تا دریابند قفقاز منطقهای دورافتاده و سرشار از منازعات مبهم بین مردمانی باستانی با نامهای دشوار نیست بلکه این منطقه برای امنیت اروپا، آمریکا، روسیه، و ایران نقشی محوری دارد. به عبارت دیگر، او قفقاز را از سرزمینی اسرارآمیز به عنصری کلیدی در سیاست واقعگرایانه تبدیل کرد.
نقش کاظمزاده به عنوان استاد به اندازهی آثار پژوهشی او اهمیت دارد. او پس از دو سال تدریس در هاروارد، در سال 1958به ییل نقل مکان کرد و تا سال 1991 که بازنشسته شد در همین دانشگاه به تدریس مشغول بود. در طول این سی سال، کاظمزاده از فعالترین اعضای دانشکده بود و در فعالیتهای آموزشی حضور چشمگیری داشت. در دورانی که دانشجویان جرأت نداشتند اساتید خود را با نام کوچکشان صدا کنند، او در میان دانشجویان با نام «فیروز» شناخته میشد. دانشجویان از این که میدیدند فردی میتواند به شش زبان صحبت کند بسیار شگفتزده میشدند. کاظمزاده اوقات زیادی را با دانشجویان صرف میکرد و بر سر میز صبحانه، عصرانه و شام با آنها دربارهی مسائل مختلف جهان صحبت میکرد. دانشجویان او بعدها سردبیر روزنامه، طراح شهر، برندهی جایزهی نوبل، مدیر شرکتهای بزرگ، و استاد دانشگاه شدند؛ آنها همگی تأکید داشتند که این گفتگوهای غیررسمی با پروفسور کاظمزاده به اندازهی کلاسهای درس او مهم و تأثیرگذار بود.
دانشجویان او میدانستند که کاظمزاده بهائی است. او از سال 1966 تا 2000، سردبیر «World Order»، نشریهای متعلق به جامعهی بهائی، بود. او همچنین در مدارس بهائی آمریکا و اروپا تدریس و سخنرانی میکرد. آنچه او دربارهی دیانت بهائی نوشته، دربارهی خود او نیز صادق است: «دیانت بهائی معتقد به وحدت اساسی ادیان، مدافع ترک تعصبات ملی و نژادی، و منادی صلح جهانی است...» پس از انقلاب ایران و شروع آزار و اذیت بهائیان، کاظمزاده در مجامع مختلف، از جمله در کمیتهی روابط خارجی مجلس سنای آمریکا، دربارهی خشونتی که بهائیان با آن مواجه بودند سخنرانی کرد. او از آنجا که از بنیانگذاران مطالعات ارمنی در آمریکا بود، نسبت به وضعیت مسیحیان ارمنی ایران نیز که تحت آزار و اذیت قرار داشتند، توجه نشان میداد.
وسعت و عمق همدردی کاظمزاده با اقلیتهای مذهبی توجه حکومت آمریکا را به خود جلب کرد و در سال 1998 رئیسجمهور وقت، کلینتون، او را به عضویت «کمیتهی آزادی مذهبی آمریکا» انتخاب کرد. او در این مسئولیت، با قدرت تمام از حقوق اقلیتهای مذهبی دفاع میکرد. برای مثال، هنگامی که دولت جدید ترکمنستان شروع به آزار و اذیت مسیحیان ارتدوکس و باپتیستها کرد، کاظمزاده مسئولیت دفاع از آنها را بر عهده گرفت. به باور او تمام حکومتها باید به «استقلال اندیشهی» شهروندان خود احترام بگذارند.
آنچه کاظمزاده را به پژوهشگر، استاد، و مدافعی برجسته تبدیل میکرد توان تحلیلی و تفسیری و جدیت او بود. او در بررسی شخصیتها و اعمال ناخوشایند همدلی نشان میداد و به این ترتیب با آن که در انتها میتوانست آنها را به شدت مورد قضات قرار دهد اما با این کار به فهم بهتری از انگیزهها و دلایل آنها نیز دست مییافت؛ به این ترتیب میتوان گفت که او هم خردگرا بود و هم اخلاقگرا. شاید بهترین توصیفی که از او میتوان کرد این است که او مدافع «استقلال اندیشه» بود.
این مقاله برگردان گزیدههایی از دو مطلب زیر است:
Elliott Abrams, ‘Firuz Kazemzadeh: A Life Well Lived,’ Council on Foreign Relations, May 18, 2017.
S. Fredrick Starr, ‘Firuz Kazemzadeh,’
برگردان : هامون نیشابوری