تاریخ انتشار: 
1400/09/14

ماجرای حباب‌ها در بازارهای مالی

ربکا ال. اسپنگ

رونق و رکود: تاریخچه‌ی جهانیِ حباب‌های مالی، نویسنده: ویلیام کوئین و جان دی.ترنر، انتشارات: دانشگاه کیمبریج، 2020.

پول برای هیچ: حباب دریای جنوب و ابداع نظام سرمایه‌داری مدرن، نویسنده: تامس لِوِنسون، انتشارات: پنگوئن رندوم هاوس، 2020.

 

اطلاعات اندک تاریخی چیز خطرناکی است. اگر شما چیزکی در مورد گذشته بدانید، دائماً آن را با زمان حال قیاس می‌کنید. آیا سال 2020 مانند سال 1720 بود؟ نه، بیشتر شبیه سال 1933 بود! شاید هم سال 1968؟ در تاریخ مالی و اقتصادی ــ حوزه‌هایی مبتنی بر الگوسازی، به منظور برنامه‌ریزی برای آینده بر اساس نتایج گذشته ــ وسوسه‌ى زیادی برای مقایسه کردن ادوار زمانیِ گوناگون با یکدیگر وجود دارد. اما نتایج این مقایسهها بسیار متغیر است. سنتى که توسط روزنامه‌نگار اسکاتلندی، چارلز مَکِی ــ زمانی که درباره‌ی طرح دریای جنوب در سال 1720 در اوج رونق راه‌آهن در دهه‌ی 1840 مىنوشت ــ بنا نهاده شد، حباب‌های بازار بورس را همچون «توهمات غیرعادیِ رایج» تلقی می‌کند، حرکت جنونآمیز توده‌ی مردم که هیچ دلیل و منطقى برنمى‌تابد. رویکردى متفاوت و جدیدتر نیز بر این باور است که حباب‌ها زمانی ایجاد می‌شوند که افراد بر اساس اطلاعات ناقص تصمیمات درستی بگیرند؛ اگر همهى ما همهچیز را می‌دانستیم، دیگر هیچ حبابی وجود نداشت.

کتاب درخشان ویلیام کوئین و جان ترنر با عنوان رونق و رکود: تاریخچهى جهانی حبابهای مالی، نه از رویکرد هیجان غیرمنطقی حمایت مى‌کند و نه از بازارهای منطقی. در عوض اعتقاد دارد که حبابها همه یکسان نیستند؛ مطالعه‌ی آنها نشان میدهد که تفاوت آنها به همان اندازه‌ی تشابه آنهاست. کوئین و ترنر با تلخیص حجم وسیعی از تحقیقات و با وضوحى کامل نشان می‌دهند که هرچند برخی عوامل ساختاری ــ مانند قابلیت فروش یک دارایی، در دسترس بودن پول یا اعتبار و احتمال سرمایه‌گذاری پرریسک ــ برای هر حبابی اهمیت زیادی دارد اما تأثیرات واقعی آنها به زمینه و بستر آن بستگی دارد.

اینکه چه کسی، در چه زمینه‌اى و با چه ابزاری به سرمایهگذارى میپردازد، مهم است. حبابی که در آن تعداد زیادی از افراد طبقهی متوسط و کارگر برای سرمایه‌گذاری وام می‌گیرند ــ مانند بازار سهام ایالات متحده در اواخر دهه‌ى 1920 یا وام مسکن با نرخ بهره‌ى بالا در اوایل دهه‌ى 2000 ــ پیامدهای ویرانگر اجتماعی و سیاسی بدترى نسبت به حبابهاى داتکام و راهآهن دارد. سقوط قیمت زمین استرالیا در اواخر دهه‌ی1880، زمانی که ارزش املاک در حومهى شهر ملبورن طی سه سال بیست برابر شده بود، ده‌ها هزار نفر را نابود کرد و کشور را در رکود طولانی و عمیقی فرو برد. چند سال بعد، استارت‌آپ‌ها و سرمایه‌گذاران بریتانیایی با عجله وارد تجارت دوچرخه شدند: تنها در سال 1896 حدود 400 شرکت جدید تأسیس شد. در دوره‌اى که بازار سهام نسبتاً راکد بود، ارزش سهام شرکتهاى دوچرخهسازى در کمتر از شش ماه بیش از دو برابر شد. اما از آنجا که «حباب دوچرخه به خاطر وجود سوراخى در آن، ناگهان نترکید» عده‌ى کمى آسیب دیدند. خرید دوچرخه ارزان بود، بانک‌ها و دیگر واسطه‌های مالی درگیر نبودند و اشباع ناشی از آن، و سپس کمبود عرضه‌ی دوچرخه، اثرات منفی کمی داشت. برعکس: با کاهش قیمت دوچرخه، حباب ممکن بود اثرات مفیدی برای سلامت عمومی و محیط زیست داشته باشد.

کتاب رونق و رکود که با اختصار و ظرافت خاصى به نگارش درآمده و شامل جزئیات و ارجاعات فراوانى در هر فصل است، یک کتاب کلاسیک معاصر محسوب مى‌شود. نظریه‌ی اصلى کتاب حاصل مقایسه‌ى نمونه‌هاى مختلف است، از شرکت می‌سی‌سی‌پىِ جان لو گرفته تا اقتصاد ژاپن در دهه‌ی 1980 و نیز مالىشدن چهل سال گذشته در بستر توسعه پیش از تاچر و ریگان. کوئین و ترنر به درستی بین حباب‌های وابسته به فناوری و حباب‌هایی که اساساً منشأ سیاسی دارند، تمایز قائل می‌شوند (طرح دریای جنوب که متقبل بدهی بلندمدت دولت در ازای سهام شد، و رشد سریع بازارهای سهام چین دو نمونه از حباب‌های سیاسی هستند) و همچنین در مورد اینکه پیامدهای هر یک چطور در زمان‌ها و مکانهاى مختلف تغییر کرده است، بسیار هشیارند. تأسیس آسان و فزایندهى شرکتها (یا در مورد چین، خصوصی‌سازی شرکت‌های سابقاً دولتی)، و بازار در حال گسترش سهام یا زیرمجموعه‌هاى آن ــ که در همهچیز، از اوراق قرضه‌ى لیبرتی آمریکا در زمان جنگ جهانی اول تا تجارت آنلاین امروزی مشهود است ــ سبب شده است که رونق و رکود قرن بیستم و بیستویکم از نظر کمی و کیفی با قبل از آن متفاوت باشد. آنچه امروز می‌بینیم، توهم «عمومى»‌ای نیست که مَکی آن را مسخره می‌کرد بلکه پدیده‌ای توده‌وار است که در آن توده ــ همانند «تولید تودهاى» و «فرهنگ توده‌ای» ــ به چیزی که تحت نظام سرمایه‌داری خلق شده، اشاره می‌کند. همانطور که کوئین و ترنر می‌گویند، رسانه‌های جمعی در واقع نقش تعیینکنندهای در تمام حبابهای یک و نیم قرن گذشته ایفا کردهاند، چه با هیزم ریختن به تنور شایعات و چه با افشاى فسادها و کمک به ترکیدن حبابها.

کتاب جذاب پول براى هیچ اثر توماس لونسون در نسخه‌ى چاپ بریتانیا داراى عنوان فرعىِ و اختراع سرمایهداری مدرن است، اما این عبارت در تحلیل او نقشی اساسی ندارد و نسخه‌ی آمریکایی آن عنوان فرعى دقیقتری دارد، دانشمندان، کلاهبرداران و سیاستمداران فاسدی که دوباره پول را اختراع کردند، ملتی را به وحشت انداختند و جهان را ثروتمند ساختند. صرفنظر از عنوان فرعی، موضوع کتاب لونسون سرمایهداری مدرن نیست بلکه بازارهای مالی غرب و بدهی عمومی است. با این حال، بسیاری از نویسندگان کلمات «مدرن» و «سرمایه‌داری» را آزادانه‌تر از آنچه که باید مطرح می‌کنند و کتاب پول برای هیچ برای خواننده‌ی غیرمتخصص «توصیف مفصلی» از اولین حباب را ارائه می‌دهد.

لونسون تبحر زیادى در تاریخ قدیم حباب دارد و داستان خود را نه از سال 1719 یا 1720، بلکه دههها قبل از آن، یعنى از سال 1665، زمانی که آیزاک نیوتن از کیمبریج و طاعون فرار کرد، شروع مى‌کند. نیوتن، شخصیت‌ اصلی دو کتاب قبلی لونسون، سال قرنطینه‌ی خود را به ابداع حساب و توسعه‌ی مبانی فیزیک مدرن گذراند - پیشرفت‌هایی که معمولاً در تضاد کامل با هیجانات غیرمنطقی یا فعالیتهای کیمیاگری خود نیوتن بود. لونسون با تکیه بر تحقیقات اخیر و به‌ویژه کار همکارش در دانشگاه ام‌آی‌تی، ویلیام درینگر، پیشنهاد می‌کند که دستاوردهای علمی و حباب‌های بازارهاى پرمخاطره‌ی کنونی را جلوه‌هایی از یک روش جدید ریاضیاتی براى شناختن و بودن تلقی کنیم. اگر حرکت سیارات و پرواز گلولههای توپ از قوانین «طبیعی» پیروی میکند ــ قوانینی که بشر آنها را تدوین نکرده بلکه کشف و توصیف کرده است ــ بنابراین ارزش سرمایه‌گذاری‌ها و رفتار جمعیت نیز ممکن است (یا باید!) چنین باشد.

کتاب لونسون علاوه بر اینکه شامل تاریخ‌ مالی و علم است، تاریخ سیاسی نیز هست. رقابت جناحی، شرکت دریای جنوب را به رقیب بانک انگلستان تبدیل کرد. با وجود این، شرکت‌های خصوصی نیز پیوندهای بسیار نزدیکی با امور مالی دولتى داشتند: اساسنامه‌ی بانک، انحصار چاپ اکثر انواع اسکناس‌ها را در ازای اعطای وام به دربار در اختیار بانک می‌گذارد، در حالی که شرکت دریای جنوب زمانی که حاضر شد تا بدهی تنزیل شده دولت را به ارزش اسمی سهام بپذیرید، به «طرح» دریای جنوب تبدیل شد. با بهرهگیرى از برخی روشهاى حسابدارى خلاقانه، حامیان برجسته و مجموعه‌ای از نوآوری‌ها که باعث افزایش قابلیت فروش سهام می‌شود (از جمله معاملات اهرمى، بازار مشتقات و تقریباً هر آنچه امروز وجود دارد)، سهام شرکت تنها طی شش ماه ده برابر افزایش یافت.

لونسون داستان خوبی را روایت می‌کند که بسیاری از چهره‌های شناخته‌شده‌ی‌‌ آن دوران را دربرمی‌گیرد. ساموئل پپیس، ادموند هالی، جاناتان سوئیفت، دانیل دفو، الکساندر پوپ، رابرت والپول، ویلیام هوگارث و البته آیزاک نیوتن همه اینجا هستند، همراه با برخی از چهره‌های کمتر شناخته‌شده (مانند ثروتمند کلاهبردار، جان پولکسفن بسترد، و حسابگرِ اهل جدل، آرچیبالد هاچسون). به‌رغم کار اِمی فروید و آن لورنس درباره‌ی اولین سرمایه‌گذاران زن، زنان عمدتاً در این کتاب غایب هستند. نویسنده به زمینه‌ى بینالمللی وسیعتر نیز نمی‌پردازد ــ بزرگترین اقتصاد حبابى 1720-1721 در هلند بود و شرکت به دلیلی «دریای جنوب» نامیده شد. این شرکت به عنوان رقیب شرکت هند شرقی، برای تجارت برده‌هاى آفریقایی به امپراتوری اسپانیا تأسیس شد.

بی‌تردید لونسون و ناشرش براى چاپ این کتاب در سیصدمین سالگرد حباب دریای جنوب برنامه‌ریزی کرده بودند؛ آنها نمیتوانستند همزمانىِ انتشار این کتاب با یک بیماری همهگیر جهانی را پیش‌بینی کنند. با این حال، هرچند کلمه‌ى «طاعون» در عنوان فرعى یا حتی فهرست کتاب وجود ندارد اما بارها در متن به این پدیده اشاره میشود: این موضوع سبب بازگشت نیوتن به لینکلن‌شایر می‌شود و علاقه‌ى خاص به آمار مرگومیر را برمى‌انگیزد (که ویلیام پتی و ادموند هالی، امید به زندگی را بر اساس آنها محاسبه میکنند و جداول آمارى اولیه را بسط مىدهند). خاطرات سال طاعون (1721)، به قلم دانیل دفو، هم نوعی خاطرات داستانی درباره‌ى همه‌گیریِ سال‌های 1665-1666 است و هم تفسیری بر سال قبل از انتشار این کتاب، و نشان می‌دهد که انتخاب‌های فردی (خرید یا فروش؟ منزوی شدن، یا جمع شدن در گروه؟) پیامدهای اجتماعی دارد. متأسفانه طاعون نیز دیگر خبر مهم سال 1720 بود که نیمی از مردم مارسی را کشت و در دیگر شهرهای فرانسه نیز تلفات زیادى را بر جا گذاشت. در قرن هجدهم، فرانسه و بریتانیا هر دو از طاعون و حباب نجات یافتند. فقط زمان نشان می‌دهد که آیا ما هم تا این حد خوششانس خواهیم بود یا خیر.

 

برگردان: وفا ستوده‌نیا


ربکا ال.اسپنگ استاد تاریخ و مدیر مرکز مطالعات قرن هجدهم در دانشگاه ایندیانا است. آنچه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:

Rebecca L. Spang, ‘Forever blowing’, Times Literary Supplement, 15 January 2021.