اکثر سرمایهداران و بسیاری از نظریهپردازان چپ میگویند که سرمایهداران افرادی آزمند نیستند بلکه این بازار و نیروهای آن است که آنها را مجبور میکند آزمندانه رفتار کنند. اما این حرف نادرست است و در حقیقت آزمندیِ سرمایهداران یک انتخاب است.
اطلاعات اندک تاریخی چیز خطرناکی است. اگر شما چیزکی در مورد گذشته بدانید، دائماً آن را با زمان حال قیاس میکنید. آیا سال ۲۰۲۰ مانند سال ۱۷۲۰ بود؟ نه، بیشتر شبیه سال ۱۹۳۳ بود! شاید هم سال ۱۹۶۸؟ در تاریخ مالی و اقتصادی ــ حوزههایی مبتنی بر الگوسازی، به منظور برنامهریزی برای آینده بر اساس نتایج گذشته ــ وسوسهى زیادی برای مقایسه کردن ادوار زمانیِ گوناگون با یکدیگر وجود دارد. اما نتایج این مقایسهها بسیار متغیر است.
عجله برای یافتن واکسن کووید ۱۹ به جای ارائهی راهکارهای پزشکی، منجر به تولید محصولات بیشماری شده است. در غرب، آنچه به کالایی گرانبها تبدیل شده عمدتاً توسط آزمایشگاههای خصوصی تولید میشود. اما چطور پیوند خوردن سلامت عمومی با درآمد و منفعت بیشتر، به تولید داروهایی در تملک بخش خصوصی انجامید؟
چرا آب، که برای حیات ضروری است، تقریباً مجانی است اما الماس، که تقریباً بجز زیباییاش فایدهی دیگری ندارد، بسیار گران است. چرا بازارهای مالی «آمازون» را یکی از باارزشترین شرکتهای جهان محسوب میکنند اما بخش عظیمی از سرزمین آمازون هیچ ارزشی ندارد مگر این که از دار و درخت خالی شده و به زمین کشاورزی تبدیل شود؟ چگونه میتوانیم بین ارزش فوقالعادهای که برای کارهای عامالمنفعه و از خودگذشتگی کارکنان بخش بهداشت قائلایم و حقوق اندک و شرایط کاری پرمخاطرهی آنان آشتی برقرار کنیم؟
در روزهای پیش از نوروز، با وجود محدودیتهای پاندمی، و فشارهای بیپایان اقتصادی، بازارهای نوروزی در تهران همچنان رونق دارند، و مردم همچنان هفتسین میخرند و هر آنچه در سبد شادیشان باقیست میبرند تا ماهی و سبزه و سمنو بدان بیفزایند.
سقف بالای سرت، آسمان باشد یا چادری پلاستیکی... زمین زیر پایت، بام ساختمان «دیگران» باشد یا زمین موقوفهای که آسیه از آن بیرون رانده شد، داستان همان بحران مسکن و حق دسترس به آن برای گروههای کمبرخوردار یا بهحاشیه رانده شده است. مسئلهای جهانی که با کمی اغماض میتوان گفت در سراسر دنیا بر اساس منطقی یکسان تولید و بازتولید میشود.