
جنبش و دموکراسی
بسیاری از جنبشهای سیاسی و اجتماعی در سراسر جهان برای نیل به دموکراسی تلاش کردهاند. چه مؤلفههایی امکان موفقیت حرکتهای مدنی را بیشتر میکند؟ چطور میشود کارآمدی جنبشها و تشکلهای مدنی را تقویت کرد؟ وظایف رهبری جنبشی در تشکلهای مدنی چیست؟ این تشکلها چطور میتوانند توان طراحی و تطبیق راهبردی در شرایط متغیر سیاسی و اجتماعی داشته باشند؟ چه ظرفیتهایی برای فعال کردن اعضا وجود دارد؟ چگونه میشود دامنهی حامیان را با وجود اختلاف سلیقه و عقیده بیشتر کرد؟ اقشار مختلف اجتماعی هر کدام چه نقشی در روند گذار به دموکراسی دارند؟ و اصلا چه نوع کنشهای جمعی و در چه زمینههایی احتمال موفقیت بیشتری دارند؟ این مبحث به تحلیلها و تجربههای مختلف جنبشهای دموکراسیخواه و شیوههایشان برای سازماندهی، ائتلافسازی و اعتراض میپردازد.
ائتلاف و ایجاد اتصالات بین سازمانهای مختلف جامعهی مدنی یکی از سازوکارهای اصلی قدرتسازی از پایین و تأثیرگذاری روی سیاستهای دولت در حوزههای مختلف است. اما چه نوع ائتلاف و همبستگی بیشترین ظرفیت را برای قدرتسازی اجتماعی دارد؟
آیا جنبشهای مدنی لزوماً باید از خشونت بپرهیزند؟ تأثیر خشونت در پیروزی و شکست حرکتهای اعتراضی چیست؟ پژوهشهای انجامشده دربارهی جنبشهای اجتماعی، اعتراضی و انقلابی تصویر بهنسبت روشنی در این زمینه ارائه میکنند. اول باید بین سه نوع حرکت اعتراضی تمایز قائل شد: اعتراضهای مسلحانه، اعتراضهای همراه با خشونت غیرمسلحانه و اعتراضهای کاملاً مسالمتآمیز.
درک کلاسیک از انقلاب مردمی برای تحلیل جنبشهای نوین جواب نمیدهد. باوجود تحول ماهوی انقلابها در طی قرن بیستم، و حالا قرن بیست و یکم، نظریههای انقلاب همچنان متصلب باقی ماندهاند و در نتیجه در مفهومپردازی و تبیین خیزشهای انقلابی اخیر به نسبت ناکام بودهاند.
رابطهی بین اعتراض و گذار به دموکراسی چیست؟ آیا حرکات اعتراضی به ضرر گذار دموکراتیک هستند؟ آیا در شرایط آرام احتمال گذار به دموکراسی بیشتر است؟ علیرغم نوعی بدبینی نسبت به حرکات اعتراضی از دههی ۱۹۸۰، اغلب پژوهشهای انجامشده طی سه دههی گذشته حاکی از تأثیر مثبت حرکات اعتراضی بر احتمال شکلگیری دموکراسیها هستند.
چه عواملی موجب عملکرد مؤثر و کارآمد سازمانهای جامعه مدنی میشود؟ چرا بعضی از سازمانهای جامعه مدنی در پیگیری عملکردشان موفق هستند، حال آنکه دستهای دیگر دچار رخوت و رکود میشوند و قوایشان به تدریج تحلیل میرود؟ آیا باید عوامل موفقیت را در بیرون این سازمانها، مثلا محیط سیاسی اجتماعی مساعد یا میزان منابع در دسترس سازمانها جست، یا اینکه عوامل درونی مثلا نوع رهبری و فعالیت گروهی مقوم و شکل دهندهی اصلی این سازمانها هستند؟
حرکات اعتراضی یکی از مسیرهای اصلی گذر به دموکراسی بودهاند. در این نوشتار با تکیه بر پژوهش دو سیاستشناس، نَمکیو کیم و اَلکس کروگر، به تشریح چهار شیوهای میپردازیم که از طریق آنها حرکات اعتراضی منجر به گذار به دموکراسی میشوند.