شرکتهای تبلیغاتی شروع کردهاند به خواب و رؤیای ما هجومآوردن تا بتوانند محصولات خود را در خوابهای ما بگنجانند. این نه استعاره است و نه داستان علمیتخیلی، بلکه واقعیت است.
هرچند مصرف دارو ــ علمی و غیر آن ــ در دورهی همهگیری سر به فلک گذاشت، اما فهم مشترک در حال ازدسترفتن است. اینکه صرفاً عوام را بهخاطر «غیرعقلانی»بودن مقصر بدانیم چارهی کار نیست. خصوصاً به این علت که رهبری سیاسی و رسانهها در توجه به یافتههای علمی و انطباق با آنها سابقهی بدی دارند؛ برای مثال، در نادیدهگرفتن گرمایش کرهی زمین برای چهار دهه از زمانی که این مفهوم برای نخستین بار در سال ۱۹۷۲ مطرح شد.
کتابهای بیشماری به بررسی شیوههای متعدد بروز پیشداوری پرداختهاند. آموزش کثرت و تنوع به اقدام مهم و بزرگی تبدیل شده است. اما غلبه بر پیشداوری همچنان بهشدت دشوار است. دورههای درسی پیشداوری «ناخودآگاه» یا «ضمنی» ممکن است مفید باشد، اما این دورهها توضیح نمیدهند که پیشداوریها از کجا نشئت میگیرند، و ضرورتاً آنها را از میان برنمیدارند.
از هر چهار آمریکاییای که پیش از ۱۸سالگی مادهی مخدر مصرف میکنند یک نفر دچار اعتیاد میشود، در مقایسه با فقط یکی از هر ۲۵ نفری که در ۲۱سالگی یا پس از آن مصرف موادمخدر را شروع میکنند. علتْ این است که مغزِ در حال رشد در واقع مثل اسفنج است؛ مخصوصاً در جذب تجربهها ماهر است و همچنین در تبدیل این تجربهها به الگوهای بلندمدت تخصص دارد. مصرف زودهنگام موادمخدر مغز را طوری تغییر میدهد که عادات و وسواسهای مربوط به اعتیاد به موادمخدر را ایجاد کند.
بنا بر تخمین دانشگاه براون از سال 2003 تا سال 2019 بین 184382 و 207156 نفر در جنگ در عراق مردند و تخمین زده میشود که از سال 2001 به بعد بیش از 71 هزار نفر نیز در افغانستان و پاکستان جان باخته باشند.
لیزا شولمان، عصبشناسی که شوهرش را نه سال پیش بر اثر سرطان از دست داد، چنین به یاد میآورد: «غم و ناراحتی جدیای وجود داشت اما مشکل اصلی این نبود؛ گمگشتگی و بیگانهشدن با محیط بود. احساس میکردم که در جهانی کاملاً بیگانه بیدار شدهام، چراکه کل زیربنای زندگی روزمرهام از اساس محو شده بود.»