ایران، برای من با زنان و مردانی معنا میشود که نه فقط برای آب و خاک بلکه برای آزادی، رهایی از ظلم و ستم و زندگی در صلح، آسایش و سعادتمندی مبارزه کرده و میکنند. زنان و مردانی که از ظلم در هر جای دنیا متأثر و متألم میشوند و سرزمین و آب و خاک را ابزاری برای ستم قرار نمیدهند.
ایران برای من یعنی «مردم»، یعنی «انسان»هایی که در جزیرهای محصور شده در ناملایمات، با توان شگفتانگیزی همچنان به زندگی ادامه میدهند. اعتراف میکنم که موقع فکر کردن دربارهی ایران، نه موقعیت ویژهی جغرافیایی و استراتژیک آن به ذهنم خطور میکند و نه ویژگیهای تاریخی و فرهنگی.
قطع دسترسی به اینترنت جهانی در پی اعتراضات سراسری در ایران و چراغهای خاموش کاربران ساکن ایران برای روزهای متوالی، باعث نگرانی جدی فعالان حقوقبشر و حقوق دیجیتال شد و موضوع اینترنت در ایران را به یکی از موضوعات اصلی اجلاس جهانی راهبردی اینترنت در برلین تبدیل کرد. در حاشیهی این نشست با کاوه آذرهوش، محقق سیاست اینترنتی گفتگو کردیم و از او پرسیدیم اهمیت اینترنت در چیست؟ نسبتش با حقوقبشر چیست؟ دولتهای اقتدارگرا چطور اینترنت را کنترل میکنند و آیندهی اینترنت در ایران چه خواهد شد؟
حملهی لفظی به حقوق زنان و اقلیتهای جنسی بخش انفکاکناپذیری از خیزش ملیگرایی و اقتدارگرایی پوپولیستی است. سانسور حکومتی و کنترل هنر و ادبیات مؤلفههای جداییناپذیر نفرت و تبعیض علیه اقلیتهای جنسی، مهاجران و روشنفکران هستند.
احتمال اینکه فردی خود را «شهروند جهان» و عضوی از قبیلهی بشریت بشمارد برای چه کسی بیشتر است: آنکه در ناف نیویورک و لندن زندگی میکند، یا آن که در حاشیهی بیروت و موگادیشو سکونت دارد؟ یافتههای پژوهشی که اخیراً از سوی انجمن جامعهشناسی آمریکا تقدیر شد، توضیحات روشنگری در پاسخ به این پرسش ارائه میکند.