در نیم قرن گذشته جهان بر اثر جریانهای تجارت و سرمایهگذاری دگرگون شده است. منابع غذایی و تولید همه چیز، از کفش ورزشی گرفته تا تلفنهای همراه، دگرگون شده است. تحقیق و استعلام بانکی در نیوکاسل (بریتانیا) در بنگلور (هندوستان) مورد رسیدگی قرار میگیرد. شغلهای صنعتیِ تضمینشده در اروپا و آمریکای شمالی محو شدهاند و در آن سوی دیگر جهان از نو نمایان شدهاند.
سقف بالای سرت، آسمان باشد یا چادری پلاستیکی... زمین زیر پایت، بام ساختمان «دیگران» باشد یا زمین موقوفهای که آسیه از آن بیرون رانده شد، داستان همان بحران مسکن و حق دسترس به آن برای گروههای کمبرخوردار یا بهحاشیه رانده شده است. مسئلهای جهانی که با کمی اغماض میتوان گفت در سراسر دنیا بر اساس منطقی یکسان تولید و بازتولید میشود.
۷۵ سال پس از پایان جنگ، ما آلمانیها باید از بسیاری دستاوردها خوشحال باشیم. اما هیچ یک از این دستاوردهای مثبت جاودانه نیست. به همین دلیل است که نباید از یاد برد که ۸ مه پایان آزادسازی نبود ــ حفظ آزادی و دموکراسی وظیفهای ابدی است که از آن روز به ما سپرده شده است!
سیاست هویتمحور ــ ملی و شخصی ــ ما را در چند سال گذشته به مسیرهایی کشانده است که انتظارش را نداشتهایم. صبح یکشنبهای در اواسط اکتبر، این سیاست من را در مسیری یک مایلی در شهری در سواحل جنوبی انگلیس، به یک مرکز اجتماعات کشاند تا رأی خود به نامزدهای انتخابات پارلمانی لهستان در ورشو را به صندوق بیندازم. اروپایی بودن چه معنایی دارد و دیگر اینکه بخشی از یک ملت بودن چه معنایی دارد، هر قدر هم مردم آن ملت چندپاره شده باشند.
الیاس الموصلی (یک کشیش کلدانی از بغداد) در قرن هفدهم با اجازهی ملکهی حاکم اسپانیا، به پوتوسی (در آمریکای جنوبی) رسید تا برای کلیسای جنگزدهی خود در عراق کمک مالی دریافت کند. دون الیاس باور داشت که نقرهی پوتوسی میتواند مانع از حملات عثمانیهای سنی و صفویان شیعه شود.
تاریخ جهانی واقعاً چیست؟ از تاریخ جهانی چه انتظاری باید داشت؟ فرجامشناسی از مدافتاده است اما کسانی که خود را مورخ «جهانی» میخوانند اغلب جهانیشدن فزاینده و تشدیدشونده را مضمون اصلی تاریخ جهانی میدانند... خطر تاریخ جهانی این است که ممکن است به درک ناقص و سرگردانیِ محض بینجامد. ممکن است...