«وظیفهی نویسنده این است که حقیقتِ هولناک را بیان کند، و مسئولیتِ مدنیِ خواننده آن است که این حقیقت را بیاموزد. روگرداندن، چشم فروبستن و نادیده گرفتن، چیزی نیست جز اهانت به خاطرهی جانباختگان.» (واسیلی گروسمن، جهنم تِرِبلینکا، ۱۹۴۴).
سینمای اجتماعی ترکیه از کجا شروع شد، در چه بستر فرهنگی و تاریخی شکل گرفته است و چه رابطهای با جامعهی ترکیه دارد؟
بهنام ناطقی در سالهای پیش از انقلاب با روزنامهی آیندگان همکاری میکرد و پس از انقلاب به صدای آمریکا پیوست. در آیندگان دست به نوشتن گزارشهای فرهنگی از جمله سینمایی زد و گزارشهای نابی نوشت، چنانکه در صدای آمریکا نیز گزارشهای او در هر زمینه که باشد شاخص است. قدرت تصویرگری، زبان ساده و روان و صمیمیت در نوشتن از مشخصات کار اوست.
سینمای افغانستان با «عشق و دوستی» آغاز شد، اما پنج دههی بعد با «اسامه» و «جنگ تریاک» ادامه یافت و حدود بیست سال بعد از آن، «روی خط فراموشی» قرار گرفته و تبعید شده است.
محمود غفاری، کارگردان و نویسندهی روز سیب، میگوید سعی کرده است که فیلمی واقعی بسازد. او با اشاره به شرایط سانسور میگوید این آخرین فیلمی است که در ایران میسازد زیرا تصویر سینمای ایران از جامعه، جعلیست و او نمیخواهد در این جعل، همدست حکومت باشد. در حاشیهی برلیناله با او دربارهی روز سیب، تجربهی فیلمسازی تحت سانسور و نگاهش به جامعه و سینمای ایران گفتگو کردم.
برلینالهی هفتاد و دوم در فضایی بهشدت متأثر از شیوع بیماری کرونا برگزار شد. آزمایشهای روزانه، کاهش تعداد فیلمها و استفاده از نصف ظرفیت سینماها، جشنوارهی امسال را به تجربهای خاص برای مخاطبان و رسانهها بدل کرد. حضور پررنگ فیلمسازان زن و سهم چشمگیر آنها در جوایز اهداشده از دیگر ویژگیهای جشنوارهی امسال بود. در ادامه به معرفی چند فیلم در بخشهای مختلف برلیناله پرداختهام.