تب‌های اولیه

از کیمیا علیزاده تا دیگران؛ دخترانی که بال پرواز دارند

شیوا نظرآهاری

پس از چهاردهه سکوت و سرکوب و برچیده شدن بسیاری از رشته‌های قهرمانی به این دلیل که مغایر با ارزش‎های اسلامی تشخیص داده می‏شد، حالا انگار زمان عصیان‏گریِ زنان ورزشکار رسیده است. عصیانی که رسانه‎های حکومتی و مسئولان فدراسیون‏ها تلاش دارند تا آن را کم‎اهمیت جلوه دهند و این مقاومت در برابر تمام آموزه‏های این سال‎ها را به فریب‏خوردگی تقلیل دهند.

روایت زندگی پناهجویان ایرانی در ترکیه: ما را از این باتلاق نجات دهید

شیوا نظرآهاری

با تغییر روند پذیرش پناهجویان ایرانی در آمریکا، در ماههای پایانی دولت باراک اوباما و پس از آن، دونالد ترامپ، شمار زیادی از ایرانیان پناهجو در ترکیه که پروندهشان از طرف سازمان ملل پذیرفته شده و منتظر سفر نهایی‌ به آمریکا بودند، با قوانین جدید مهاجرتی، چندسالی است که در ترکیه گیر کرده‌اند. نه راه پس دارند و نه راه پیش.

وقتی برای همیشه مهاجر شدم

شیوا نظرآهاری

هنوز خواب و بیدار بودم. به عادت همیشه که تا چشم باز می‌کنم، گوشی موبایل را از کنار تخت برمی‌دارم. اینستاگرام را باز کردم و پیام نوشین را دیدم. صدا را که شنیدم دیگر قلبم آن‌قدر تند می‌زد که می‌شد صدایش را شنید. لرزش دست‌هایم را به سختی می‌توانستم کنترل کنم و در حالی که رنگ از صورتم پریده بود می‌دانستم که همه چیز در زندگی‌ام عوض شده است. 

ای کاش عدالتی؛ دو یادداشت درباره‌ی مهوش ثابت و فریبا کمال‌آبادی

شیوا نظرآهاری، مریم شفیع‌پور

اولین‌باری که نام مهوش و فریبا را در جایی غیر از اخبار شنیدم، راهروهای بند ۲۰۹ زندان اوین بود. پیش از آن، ما در «کمیته‌ی گزارشگران حقوق بشر»، اخبار بازداشت و زندانی بودنِ آنها را پوشش می‎دادیم. اما در خرداد سال ۸۸ در سلولی بسیار نزدیک به آنها در همان بند بودم.

سلول انفرادی، از تاریکی انزوا تا باغ‌های روشن تخیل

شیوا نظرآهاری

با این‌که کاملاً واضح صدای‌شان را می‌شنیدم اما مرتب به خودم می‌گفتم داری دیوانه می‌شوی، مگر می‌شود کسی در شعاعی آن‌قدر نزدیک به تو، شعار مرگ بر دیکتاتور بدهد. آخرین‌بار وقتی دوباره صدا را شنیدم، بلند شدم و روی دیوار کنار سرم نوشتمش، تا وقتی که صبح بیدار می‌شوم چیزی ثبت شده از دیشب، باقی مانده باشد و مطمئن‌ام کند که خواب و خیال نبوده است. این وضعیت دقیقاً چیزی است که بازجو می‌خواهد. 

از تاریک و روشن سلول انفرادی

شیوا نظرآهاری

اولین‌بار که وارد سلول انفرادی شدم، هجده سالم بود. شب قبلش را در سلول کثیف و نم‌دار بازداشتگاه وزرا همراه با دیگر زنانی که در همان تجمعِ کوچک مقابل دانشگاه تهران بازداشت شده بودند، گذرانده و حالا وسط سلول انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین، تنها مانده بودم. برای دختربچه‌ای که تازه دو ماه بود هجده‌سالگی‏ را تمام کرده و دیگر بزرگسال محسوب می‏شد و تا همین دو شب پیش، دیوار به دیوار پدر و مادرش خوابیده بود...

چاره‌ای کو بهتر از دیوانگی: در اهمیت صدای مادران

شیوا نظرآهاری

از مادران میدان مایو در آرژانتین، مادران ناپدیدشدگان در شیلی، مادران میدان تیان آنمن در چین تا مادران شنبه در ترکیه و مادران خاوران در ایران، انگار صدای مادران تنها صدایی بوده است که بالاتر از هر خشونت و زندان و مجازاتی، تا لحظه‌ی مرگ آنان افشاگر جنایت باقی مانده است.

فشار فیفا یا اعتراضات زنان - نیمی از آزادی را پس می‌گیریم

شیوا نظرآهاری

بالاخره بعد از چهاردهه، روز پنجشنبه ۱۸ مهرماه زنان در ایران می‌توانند برای اولین‌بار برای تماشای یک مسابقه‌ی فوتبال به طور رسمی وارد استادیوم آزادی شوند. همزمان با این جریان، در چند روز گذشته بحث‌های زیادی در شبکه‌های اجتماعی به‌وجود آمده است. برخی معتقدند که...