از روز جمعه ۴ مارس ۲۰۲۲ فیلمی در سینماهای ترکیه بر روی پرده رفته است که رکورد فروش را در هفتهی اولِ نمایش شکست. «بَرگَن» بر اساس زندگی بَلگین ساریلمیشر، با نام هنری بَرگَن، خواننده و هنرپیشهی سبکِ «میخانه» و «آرابسک»، است که در سال ۱۹۸۹ در سن سیسالگی بهدست شوهر سابقش، هالیس سِربَست، کشته شد. هنرمندی که زندگی و مرگش به یکی از نمادهای خشونت علیه زنان در ترکیه بدل شده است.
امروز میدان موسیقی رپ میزبان نسل چهارم است. حالا که بیش از ۹۵ درصد مردم ایران به اینترنت دسترسی دارند، تعداد رپکُنها آنقدر زیاد است، و آنقدر از جانب جوانان شنیده میشوند که بههیچوجه نمیتوان انکارشان کرد. ما با نظر به چنین چشماندازی در این پادکست در جستجوی پاسخ این پرسش هستیم: چرا رپ فارسی مهم است و باید به عنوان یکی از مهمترین جریانهای هنری و اجتماعی ایران آن را واکاوی کرد؟
اولین بار عکسش را روی جلد صفحهی گرامافون پشت ویترین «صفحهفروشی بتهوون» در خیابان پهلوی دیدم. با موهای سیاه شلاقی که روی پیشانیِ بلندش پخشوپلا شده بود و برق چشمان سیاهش را جلا میداد. خندهای صمیمی و هم آشنا، لبهای خوشفرمش را پس زده بود تا دندانهای ردیف و سفیدش نمایان شود. شوشا گاپی: خوانندهی ترانههای محلی.
بهرغم خاموشی زودهنگام کومیتاس و دست شستن از ساخت و اجرای موسیقی در پی نسلکشی ارامنه، او پدر موسیقی ارمنی به شمار میرود. کنسرواتوار موسیقی ایروان را به اسم او «کومیتاس» نامیدهاند. آرامگاه او نیز در همین شهر است و از آن با عنوان «پانتئون کومیتاس» یاد میکنند. هرچند نقش و تأثیر او به صورت خاص در موسیقی ارامنه و به صورت عام در موسیقی شرق میتوانست بسیار گستردهتر باشد، اما جایگاه او در میان ارمنیها همتراز یوهان سباستیان باخ در آلمان یا جوزپه وردی در ایتالیا است.
چهارده مرداد امسال، ۶۲ سال از خاموشی قمر میگذرد اما هنوز صدایش را از دروازهی شیرنشان مجلس بهارستان میتوان شنید: «مرغ سحرناله آوازش را میشنویم. وقتی برای اولین بار بیحجاب به روی صحنه رفت و چنین خواند: «فقیه شهر به رفع حجاب مایل نیست/ چرا که هرچه کند حیله در حجاب کند».
در آغاز دههی ۴۰ خورشیدی، ما ایرانیان با خیزِ بلندِ ایدئولوژیِ بومیگرایی و «موج بازگشت» به اصالت گذشته ـ که عمدتاً از تقابل با مدرنیزاسیونِ دولتی (تقابل با «دیگری»)، هویت میگرفت ـ روبهرو میشویم.