کتاب آتن، سیمای شهری در عصر زرّیناش، زندگینامهی شهری است که مهد دموکراسی و زادگاه فلسفه به شمار میرود. مایر، تاریخنگار آلمانی و استاد بازنشستهی دانشگاه مونیخ، در مقام یکی از سرآمدانِ معاصر تاریخنگاریِ تاریخ باستان، زندگی حرفهای را در دلمشغولی به مسئلهی دموکراسی و سیاست گذراند و با همین انگیزه در این کتاب به سراغ سرچشمههای یونانی و رومی آن رفت.
«روشنگری» تا چه اندازه روشنشده بود؟ اگر تلاش برای برکشیدن عقلانیت نتیجهی عکس بدهد چه؟ اگر مقدر باشد که روشنی تیرگی پدید آورد، و روشنگری ضد-روشنگری به بار آورد چه؟ این تز کتاب جدید جاستین ای. اچ. اسمیت با عنوان عقلستیزی: تاریخ سویهی تاریک خرد است. کم نیستند منتقدانی که روشنگری را عمیقاً شبزده دیدهاند. به دید برخی، عصر «روشنگری» بسترساز نژادپرستی و امپریالیسم مدرن بوده. اما چرا؟
نظریهی انتقادی مکتب فرانکفورت آمیزهای از تأملات فلسفی و پژوهشهای اجتماعی علمی بود که در واکنش به مصائب اروپا در قرن اخیر سر برآورده بود: عدممقاومت طبقات کارگر اروپا در برابر شیوع فاشیسم؛ نابخردی بورژوازی و سرمایهداران عمده که خود را با این تصور فریب دادند که میتوانند از نازیسم در راستای منافعشان سود ببرند؛ سکوت و همکاری طبقات متنفذ؛ هولوکاست یهودیان اروپا.
ایران در فاصلهی کمتر از یک قرن دو انقلاب بزرگ را از سر گذرانده است، انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی. چگونه بود که در انقلاب مشروطه، رهبران فکری جامعه، به دنبال الگوهایی از جوامع مدرن غربی برای ایران بودند، اما در انقلاب ۵۷، خواسته یا ناخواسته پشت سراسلامیها قرارگرفتند؟ این بحث را در گفتگویی با دکتر محمد رضا نیکفر در میان گذاشتهایم.
این که ما میتوانیم و باید «مستقل» بیندیشیم، آرمانی منطقی است؛ این را نباید با این توهم غیرمنطقی خلط کرد که میتوانیم کاملاً «مستقل» بیندیشیم. محیط ما چنان تأثیر ژرفی بر تفکرمان دارد که اغلب از آن غافلایم. وقتی میشنویم که بزرگانی مثل کانت و هیوم هم فرزند زمان خود بودند، میفهمیم که حتی بزرگترین ذهنها نیز میتوانند از اشتباهات و شرارتهای زمانشان غافل باشند.