تاریخ انتشار: 
1397/07/05

نامه‌ی نسرین ستوده به پسرش

نسرین ستوده

نسرین ستوده، وکیل و فعال حقوق بشر، که از خرداد ۹۷ در خانه‌اش بازداشت شده بود اخیراً به حبس طولانی محکوم شده است. خانم ستوده که پیشتر هم سه سال را در زندان به سربرده بود در یکی از نامه‌هایش به پسرش در آستانه‌ی آغاز سال تحصیلی نوشته بود: «لطفاً سر وقت مدرسه‌ات را برو، مشق‌هایت را بنویس، درس‌ات را بخوان، و پسر خوبی باش تا ما برگردیم.» در زیر متن کامل این نامه آمده است:


نیمای عزیزم سلام

نمیدانم باید نامه را از کجا شروع کنم؟ آیا میتوانم شروع سال تحصیلیات را بدون وجود من و حتی پدرت نادیده بگیرم و بگویم نیما جان امسال هم یک سالی است برای خودش مثل سالهای قبل. لطفاً سر وقتْ مدرسه‌ات را برو، مشق‌هایت را بنویس، درس‌ات را بخوان، و پسر خوبی باش تا ما برگردیم.

متنفرم که به عنوان یک مادر چنین حرف‌های بی‌سروتهی به تو بزنم که همواره در مدت عمر کوتاهت در تلاطم زندان و ملاقات و قطع ملاقات و ترس از بیداد زیستی.

یا نمی‌توانم به عنوان یک مادر از تو بخواهم وجودم را نادیده بگیری و با خود فکر کنی اصلاً مادر نداری تا به این ترتیب با خیالی راحت به کار و مبارزه‌ام! بپردازم. دور باد از من که با تو چنین بی‌رحمانه رفتار کنم.

اما نیمای من!

چگونه می‌توانستم شاهد اعدام نوجوانان وطنم باشم و سکوت کنم؟ چگونه می‌توانستم چشم بر کودک آزاری‌ها ببندم تا شب‌ها را با خیالی آسوده در کنارت بگذرانم؟ تا روز اول مهر کیف مدرسه‌ات را بر پشت‌ات بگذارم و به اتفاق بابا تو را تا مدرسه بدرقه کنم؟ پسرم، من نمی‌توانستم...همین. گناهم همین بود و حرفه‌ام که به نفرین ابدی در ایران دچار شده است مرا و این بار پدرت را نیز در این طوفان بی‌عدالتی و بی‌شهامتی‌ای که جامعه‌ی وکالت ایران را از کار انداخته است در خود فرو می‌برد و من در این روزها بیش از پیش به تو می‌اندیشم و به تنهایی تو و مهراوه عزیزم که با همه‌ی افتخاری که همواره برایمان ارمغان آورده است حالا باید نقش پدر و مادر را توأمان برایت بازی کند و از تو به شایستگی مراقبت کند.

اشک‌های عاشقانه‌ام را نثارت می‌کنم تا گوشه‌ای از ظلم و بیداد زمانه را برایت قابل تحمل سازد.

تهران - اوین

مامان نسرین

هزاران بار می‌بوسمت که روی‌ات را مدت‌هاست ندیده‌ام

نسرین ستوده در نامه‌ای که از زندان خطاب به پسر نوجوانش نوشته و در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است می‌نویسد: «چگونه می‌توانستم شاهد اعدام نوجوانان وطنم باشم و سکوت کنم؟»